تأسّف و تعجّب
این شیخ سلیم- امام اهل سنت و جماعت- گویی که خود را به نادانی زده یا چیزی از موضوعات فرقههای مذهبی نشنیده و یا کتابهای امامیه را نخوانده تا بداند که درآنها چه ناسزاها و لعن و نفرینهایی برای اصحاب پیامبرصدرج شده است! نیز خرافات و اباطیل آنها را انگار ندیده است که از سید شرف الدین مدارک امامت و فضایل اهل بیت را درخواست میکند!
باید به هر دوی آنها گفت: فضایل اهل بیت ربطی به مذهب ندارد و مذهب یا مذاهب خاصی را اثبات نمیکند؛ چراکه کتابهای اهل سنت پُر از فضایل اهل بیت است و از مهمترین فضایل ایشان آن است که هیچ نوع مذهبی را ابداع نکردند. پس چرا خود را به نادانی میزنید؟! مناسب و لازم است که به صاحب (المراجعات) گفته شود: اگر تو مصلح و نهیکننده از منـکر و فراخـوانندهی بـه حـق هستی، بـه ما بگـو کـه معنـای (شرف الدین) و (عبدالحسین) چیست؟ آیا ابوالائمه، علی(ع) به فرزندش نمیگوید: «لاَ تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِكَ وَقَدْ جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً = بندهی انسان دیگری نباش، زیرا خداوند تو را آزاد قرار داده است»([۲۷]). آیا تو عبدالله/ بندهی خدا هستی یا عبدالحسین/ بندهی حسین؟ تو در (ص۵) از کتابت میگویی: «ما بر خودمان واجب میدانیم که با نگاه کردن در دلایل دو گروه شیعه و سنی، این مشکل را برطرف سازیم»، پس چرا به اصلاح خود و تغییر نامت توجه نمیکنی؟
کتاب (المراجعات) مانند کتاب (شبهای پیشاور) سلطان الواعظین شیرازی([۲۸])، بحثی را میان خود و یک شخص سنّیِ خیالی مطرح ساخته و تمام آنچه را که در این کتاب به هم بافته، آن فرد سنی تصدیق و تأیید کرده است. انگاری که این سنی از کتابها و تاریخ شیعهی امامیه بیخبر و یا از حیلههای شیعه بیاطلاع است، یا اصلاً شخصی فرضی است و وجود خارجی ندارد! والله أعلم.
[۲۷]- نهج البلاغه، ۳/۵۱. [۲۸]- در اطراف شخصيت سلطان الواعظين، ترديدهايی وجود دارد. من در پی يافتن شرح حال او بودم و در حاشيۀ کتاب (مناظراتٌ فی العقائد والأحکام) اثر عبدالله الحسن (۲/۹) شرح حالی از او ديدم که در مورد شخصيت سلطان الواعظين ترديدهايی را بر من آشکار کرد. براساس آنچه که اين واعظ يادآور شده، اين مناظرات در ماه رجب سال۱۳۴۵ هجری قمري- در زمانی که او ۳۰ ساله بوده- آغاز شده است (شبهای پيشاور، ص۱۴و۱۹)؛ اما در شرح حال او در کتاب (مناظراتٌ فی العقائد والأحکام) چنين ذکر میکند که سلطان الواعظين در سال ۱۳۳۰ ق به دنيا آمده است؛ پس بايد سنّ او در هنگام مناظره، ۱۵ سال باشد!! نيز از جمله مواردی که ما را دربارۀ اين شخصيت به ترديد میاندازد اين است که او ادعا نموده که با حجّت الاسلام علی رضوی لاهوري، صاحب تفسير لوامع التنزيل، بحث و مقابله کرده است، در حالی که لاهوری مذکور، در سال ۱۳۲۴ قمری از دنيا رفته است (آقا بزرگ تهراني، الذريعة، ۱۸/ ۳۶۵)؛ پس چگونه اين مدّعی (سلطان الواعظين) با او مقابله کرده، با آنکه تولدش در سال ۱۳۳۰ قمری بوده است؟! اين، از شخصيت سلطان الواعظين! اما در مورد کتابش بايد بگويم که آن هم مانند کتابهای ديگری که نويسنده هنگام مناظره، سخنان خود و سخنانِ فرد مخالف را میآورد و سپس طبعاً بر مخالفِ خود پيروز میگردد! کتاب شبهای پيشاور نيز حاوی دروغهای بسيار است و بنده با اينکه میدانم اين دروغها را فقط با ورق زدن کتاب گردآوری کردهام، چنانچه میخواستم با دقت و جست و جوی کامل آنها را بیابم، بسيار زيادتر میشد! اينک برخی از آنها را در اينجا ذکر میکنم: ۱) وی به دروغ و گمان خود گفته است که حديث ثقلين را مسلم در صحيحِ خود با لفظ (عترتي) روايت کرده است. [ص۱۱۴]؛ ۲) وی دروغ گفته، هنگامی که ادعا میکند که حديث سفينه به روايت صحيح مسلم، مورد اتفاق و اجماع است. [ص۱۱۹]؛ ۳) به دروغ میگويد که امام بخاری فضايل علی و فرزندانش رضی الله عنهم را نقل نکرده است. [ص۱۱۷]؛ ۴) میگويد که حديث غدير از ديد اجماع اهل سنت، صحيح است.[ص۱۱۷]؛ ۵) اينکه اهل سنت به طور اجماع، حديث تصدّق امام علی به خاتم، حديث انذار و حديث سفينه را صحيح میدانند. [ص۱۱۷]؛ ۶) اينکه عمر رضی الله عنه در مقابلـه با آنکه پيامبـرصعلی رضی الله عنه را فـاروق لقـب داد، لقـب فاروق گـرفت. [ص۳۳۵]؛ ۷) میگويد: امام احمد حنبل در مسندش اين حديث را نوشته است: (حبُّ علي حسنةٌ لا تضـرّ معها سيئةٌ). [ص۳۵۰ ]؛ ۸) میگويد: بخاری و مسلم اين حديث را درج کردهاند که پيامبر فرمود: (أوحِيَ إلَيَّ في عليٍّ أنه سيّدُ المسلمين وإمامُ المتقين وقائد الغُرّ المُحجَّلين)[ص۶۰۸]؛ و دروغهای ديگری که اگر آنها را میآورديم، سخن به درازا میکشيد که در اينجا مناسبت ندارد. [برای کشف دروغهای بیشتر مولف کتاب «شبهای پيشاور»، به کتاب «روزهای پيشاور»، نوشتهی محمد باقر سجودی - از مهتدين و موحدينی که شيعهگری و خرافات را ترک کردهاند- مراجعه فرماييد. اين کتاب در کتابخانه قلم (www.qalamlib.com) موجود میباشد].