[غُلات تابع روش عترت نبودند]
شرف الدین در مراجعهی ۱۴ گفته است: «علمای شیعه فقط بر روش عترت حرکت کردهاند»، و در تطهیر رجال شیعه مبالغه کرده است! پس ما از او در بارهی رجال کتاب کافی میپرسیم: آیا ایشان شیعه بودهاند یا خیر؟ آری، بیشتر آنان- به تصدیق کتب رجال شیعه- از جملهی غُلات یا مفوّضه یا جعالان و دروغگویان بودهاند، مانند یونس بن ظبیان که امام رضا÷او را هزار بار لعنت کرده است([۱۳۱])؛ و یزید بن شغر واقفی، از جمله سگهای باران خورده و خیس شده؛ و أبیالجارود که امام صادق÷در حق او گفت: «او در دنیا و آخرت کور است»([۱۳۲])؛ و علی بن أبی حمزهی بطائنی که از نایبان امام کاظم و از نمایندگان وی بود، اما اموال امام را خورد و کنیزانش را تصرف نموده و مذهب واقفیه را ابداع کرد([۱۳۳])؛ و احمد بن محمد برقی که در دینش تردید داشت و علمای قم او را از شهر قم بیرون راندند([۱۳۴])؛ و سهل بن زیاد کذاب([۱۳۵])؛ و موسی بن أشیم که در جعل حجتهای بعد از رسول به خلاف قرآن سخن گفت([۱۳۶])؛ و علی بن ابراهیم قمی که قائل به تحریف قرآن بود و بیشتر آیات آن را [هنگام تفسیر،] تحریف نموده است([۱۳۷])؛ و احمد بن هلال عبرتائی([۱۳۸])؛ و هزاران راوی شیعه مانند ایشان.
وقتی کتاب کافی- که محکمترین و صحیحترین کتابهای شیعهی امامیه است- این گونه باشد، پس وای به سایر کتابهای ایشان! و سید شرف الدین وقتی که دید فردِ مقابل و سئوالکنندهاش، از کتابهای شیعه و رجال آن بیخبر است، هرچه که خواسته در اینجا وارد کرده و گفته است!
وی در مراجعهی ۱۶، صد نفر از رجال شیعه را در سند روایات اهل سنت نام برده است. ما میگوییم: اگر صد نفر مرد راستگو در میان هزاران نفر رجال دروغگو باشند، آیا روایات همگی آنها مورد قبول است؟ و چنانچه یک راوی ثقه و مورد اعتماد، از یک راوی ضعیف یا مجهول یا غالی، روایت کرد، آیا روایتش مقبول است؟! در رجال کتاب کافی بنگرید؛ مجلسی که از رجال شیعه آگاه است میگوید: «۹ هزار حدیث از احادیث کافی، ضعیف یا مجهول یا مُرسَل یا مقطوع است»، در حالی که کافی محکمترین کتب شیعه است!([۱۳۹]
میگوییم: فرض کنیم که همهی آیات و روایاتی که شرف الدین آورده است، روشن و مخصوص فضایل اهل بیت و مناقب عترت باشند؛ آیا بازهم مذهبی را برای ایشان ثابت میکند؟ به خدا سوگند، نه! از طرفی، غُلات، باطنیه، فاطمیه، نُصیریه، شیخیه و... همگی ادعا میکنند که مذهبشان از عترت سرچشمه گرفته است! پس آیا عترت رؤسای مذاهب ایشانند و غالی و باطنی و... بودهاند؟!
[۱۳۱]- رجال کشي، ۲ / ۶۵۷-۶۵۸. [۱۳۲]- همان، ۲ / ۴۹۵. [۱۳۳]- رجال نجاشي، ص ۴۶؛ رجال کشي، ۲ / ۸۲۷. [۱۳۴]- أعيان الشيعة، محسن الأمين، ۳ / ۱۰۶-۱۰۷. [۱۳۵]- رجال نجاشي، ص ۱۸۵. [۱۳۶]- معجم رجال الحديث، ۲۰ / ۲۱-۲۳. [۱۳۷]- تفسير علي بن إبراهيم، معروف به تفسير قمي. [۱۳۸]- الفهرست، طوسي، ص ۸۳؛ رجال ابن داود حلّي، ص ۲۳۰. [۱۳۹]- مرتضی عسکری در کتاب (معالم المدرستين، ۳ / ۲۸۲) میگويد: «کهنترين کتابهای اربعة شيعه و خوشنامترين و مشهورترين آنها، کتاب کافی کلينی است که محدثان مدرسۀ اهل بیت گفتهاند که ۹۴۸۵ حديث از مجموع ۱۶۱۲۱ حديث آن، ضعيف است! و چنانچه به کتاب شرح کافی به نام (مرآة العقول) مراجعه کني، میبينی که مؤلف آن [مجلسي]- که يکی از بزرگان علمای حديث است- در تقويم احاديث کافي، علت ضعف احاديث ضعيف را برای تو ذکر میکند؛ همچنين صحت آنچه را که صحيح است و وثاقت آنچه را که موثق يا به اصطلاح اهل بیت، قوی است! و يکی از پژوهشگران معاصر [محمد باقر بهبودی] کتاب (صحيح الکافي) را تأليف نموده و از کل مجموعه احاديث کافی ۴۴۲۸ حديث را صحيح شمرده و ۱۱۶۹۳ حديث را رها کرده، چرا که بر اساس اجتهاد خويش، آنها را صحيح نديده است».