[اختلاف میان مذاهب اهل سنت، در فروع است نه در عقاید]
سید شرف الدین در (ص ۱۷) میگوید: «اختلاف میان مذاهب اهل سنت، کمتر از اختلاف میان ایشان و مذهب شیعه نمیباشد».
میگوییم: این گونه نیست، زیرا اختلاف مذاهب اهل سنت در فروعِ جزئیِ استفاده شده از کتاب و سنت است؛ اما اختلاف میان آنها و مذاهب شیعه، در عقاید و اصول و فروع است! به لحاظ آنکه اهل سنت، یک سنت دارند و آن هم سنت پیامبرصاست، و لیکن شیعه، سنتهای متعددِ متعارض و مخالف با کلام خدا و سنت رسول خداصدارد؛ نیز ائمهی شیعه هزاران ادعا دارند، مثلاً اینکه ایشان پایههای زمین و حجت برای اهل آسماناند([۱۰۶]) و حق، منحصراً در وجود آنان است و ایشان جانشینان خدایند([۱۰۷])و بقای عالم، بسته به وجود ایشان است؛ و اگر آنان نبودند، خدا پرستیده و شناخته نمیشد([۱۰۸])؛ ملائکه خدمتکاران ایشانند و به حضور آنان میآیند و خبرها را برایشان میآورند([۱۰۹])؛ و جنها نزد ایشان میآیند و در بارهی علوم دینشان میپرسند([۱۱۰])؛ و هرگاه امرشان آشکار شد به حکم آل داود حکم میکنند نه به حکم قرآن([۱۱۱])؛ و همانا زمین مال امام است([۱۱۲])؛ ایشان از نور و علیین آفریده شدهاند و سایر مردم از سجّین([۱۱۳]) ؛ و از این قبیل صفات و خرافات دیگرکه برای هر یک از آنها بابی جداگانه در کافی و بحار الأنوار و سایر کتب شیعه وجود دارد.
ای اهل انصاف! به کتابهای شیعه بنگرید و سپس قضاوت کنید، چه به نفع ایشان و چه به ضرر ایشان! و ممکن نیست که صاحب (المراجعات) نسبت به کتابهای مذهبی و نیز تشتت مذاهب شیعه، جاهل و بیخبر باشد!
سپس شرف الدین در (ص ۱۷) میگوید: «پس آیا به نظر شما پیروی از اهل بیت باعث قطع ریسمان وحدت و از بینرفتن یکپارچگی جامعه میشود...»؟
تعجب من از شیخ الإسلام- یعنی شیخ سلیم- و تمجید او از سخنان سید شرف الدین است، و اینکه دربارهی دلایل شرعی و بیان آنها در علت رویگردانی شیعه از مذاهب اهل سنت سئوال میکند!([۱۱۴]) شرف الدین هم در (ص ۱۸-۱۹) این گونه پاسخ داده است: «خداوند امامان عترت را با آیات محکم کتاب، همردیف کرده و آنان را رهبری برای خردمندان، و کشتیهای نجاتِ [مردمان] قرار داده است، برای زمانی که موجهای نفاق غیان کنند؛ همچنین امت را از اختلاف در امان میدارند... و ایشان دربِ حِطَّـة / توبه و بخشش هستند و هرکس از آن وارد شود، او را میآمرزند و میبخشند، نیز طناب محکمی هستند که گسسته و پاره نمیشوند». سپس در دو صفحه به گفتار امام علی÷در نهج البلاغه استشهاد نموده است.
[۱۰۶]- صفار، بصائر الدرجات، صص ۲۱۹-۲۲۰؛ کافي، ۱/۱۹۶. [۱۰۷]- کافي، ۱ / ۱۹۳؛ بحار الأنوار، ۲۴ / ۱۶۳. [۱۰۸]- کافي، ۱ / ۱۴۴ و ۱۹۳؛ توحيد صدوق، ص ۱۵۱-۱۵۲؛ بصائر الدرجات، ص ۸۱. [۱۰۹]- کافي، ۱ / ۳۹۳؛ بحار الأنوار، ۲۶ / ۳۵۱. [۱۱۰]- کافي، ۱ / ۳۹۴؛ بصائر الدرجات، ص ۱۱۵. [۱۱۱]- بصائر الدرجات، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ۱۷ / ۳۶۴؛ الخرائج والجرائح، ۲ / ۸۶۰. [۱۱۲]- کافي، ۱ / ۴۰۷؛ حسن حلّي، مختصر بصائر الدرجات، ص ۲۰۷. [۱۱۳]- کافي، ۱ / ۳۸۹؛ برقي، المحاسن، ص ۱۳۲؛ بصائر الدرجات، ص ۳۶ و ۳۷. [۱۱۴]- علامه برقعی با فرض راستبودن اين مراجعات، از شيخ سليم تعجب میکند، در حالی که بیشتر قرائن دلالت دارد که آنها به دروغ بر شيخ سليم بسته شده است. برقعی نيز به صراحت گفته است که اين مراجعات، افترايی بر شيخ الأزهر بیش نيست، آنجا که در کتاب حاضر گفته: «کتاب المراجعات مانند کتاب شبهای پيشاور سلطان الواعظين شيرازی است که مباحثهای میان خود و يک عالِم سنی خيالی مطرح کرده است و هرچه در اين کتاب به هم بافته، عالِم سنی باور و تصديق کرده است! گويی که اين عالم سنی از کتب اماميه و تاريخ آن بیخبر يا از حيلههای شيعه ناآگاه بوده و يا اصلاً شخصی فرضی بوده است»! نيز بنگريد: (المراجعات المفتراة علی شيخ الأزهر) اثر دکتر علی بن احمد السالوس و: (السياط اللاَّذعات فی کشف کذب وتدليس صاحب المراجعات= کشف دروغها و فريبهای نگارندهی المراجعات) اثر عبدالله الغامدي.