نقد مراجعات (نقدی بر کتاب المراجعات سید عبدالحسین موسوی)

فهرست کتاب

[تأویلات باطنی آیات قرآن]

[تأویلات باطنی آیات قرآن]

نیز در کافی در باب: «أَنَّ الْآيَاتِ الَّتِي ذَكَرَهَا اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فِي كِتَابِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ= در اين كه مراد به آياتيكه خداى عزوجل در كتابش ذکر کرده، ائمه هستند» در باره‌ی آیه‌ی ۴۱ و ۴۲ سوره‌ی قمر: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ ٱلنُّذُرُ ٤١ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذۡنَٰهُمۡ أَخۡذَ عَزِيزٖ مُّقۡتَدِرٍ ٤٢([۵۲]) از قول امام باقر می‌گوید: «﴿كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا كُلِّهَا يَعْنِي: الْأَوْصِيَاءَ كُلَّهُمْ‏»([۵۳]). آیا این سخن امام باقر است یا از جعلیات راویان نادان امامیه؟ آیا قوم فرعون، دوازده امام شیعه را تکذیب کردند و در دریا غرق شدند و به همین علت در آخرت، معذب هستند؟ آیا این درست است؟! همچنین در باب: «أَنَّ الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلْإِمَامِ= قرآن بسوى امام هدايت مى‏كند» در باره‌ی آیه‌ی ۹ سوره‌ی اسراء: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ([۵۴]) از قول امام صادق÷می‌نویسد: «يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ!!»([۵۵]).

به نظر من ایشان آیات خدا را به استهزاء گرفته‌اند! آیا امام نمی‌داند که کلمه‌ی (الَّتِي) مؤنث است و (امام) مذکر؟ آیا این جعلیات کذابان است یا سخن یک امام عالِم پرهیزگار؟! پس امامیه، اینگونه زیرِ پوشش نام ائمه، در معانی آیات قرآن دست برده و آن‌ها را تحریف نموده و معانی واقعی را نادیده گرفته و رها کرده و در برخی مجالس خود می‌گویند: قرآن بدون امام هیچ ارزش و اهمیتی ندارد!!([۵۶]).

در باب: «عَرْضِ الْأَعْمَالِ عَلَى النَّبِيِّ‏صوَالْأَئِمَّةِ(ع) » کلینی از حضرات صادق و رضا(ع) روایت می‌کند که گفتند: «اعمال بندگان، چه نیکوکار و چه بدکار، هر روز صبح بر رسول خدا عرضه می‌شود. پس بپرهیزید از گناهان، زیرا خداوند فرموده: ﴿قُلِ ٱعۡمَلُواْفَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُ»([۵۷]). این آیه، آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی توبه است که در مذمت منافقانی نازل شده که از جنگ تبوک تخلف کردند و بعد از بازگشت رسول خداصاز این جنگ، برای عذرخواهی نزد او آمدند و در همان هنگام، این آیه نازل شد که: ﴿يَعۡتَذِرُونَ إِلَيۡكُمۡ إِذَا رَجَعۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡۚ قُل لَّا تَعۡتَذِرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكُمۡ قَدۡ نَبَّأَنَا ٱللَّهُ مِنۡ أَخۡبَارِكُمۡۚ وَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ[التوبة: ۹۴]. «چون نزدشان بازگشته‌اید پوزش می‌خواهند [ای پیامبر] بگو: پوزش مخواهید، هرگز سخن شما را باور نمی‌کنیم که خداوند ما را از اخبار شما آگاه فرموده و خداوند و پیامبرش عمل شما را خواهند دید». و هیچ ربطی به مؤمنین و عمل مردم بعد از وفات رسول خداصندارد! خداوند می‌گوید، ای تخلف‌کنندگان از جنگ تبوک، عذر و بهانه نیاورید، خدا و رسولش و مؤمنان، اعمال شما را از این پس در جنگ‌های دیگر خواهند دید که آیا در جهاد حاضر می‌شوید یا خیر؟!

اما امامیه آن را تحریف نموده و به عمل مؤمنین بعد از وفات رسول خدا و ائمه تأویل کرده و آیات خدا را به بازیچه گرفته و گفتند: خداوند، کشّاف العیوب است نه ستّار العیوب! زیرا عمل بدکاران در دنیا را، در برزخ و دارالسلام و در سرایی که ﴿لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ([۵۸]) آشکار می‌سازد؛ در نتیجه، اولیای او عمل انسان‌های گناهکار و ستمکاری بندگان را می‌بینند و به خاطر اعمال بد امت، دائماً در حال حُزن و اندوه به سر می‌برند!

آیا این، از مقررات اسلام است یا از مذهب خرافات؟ آیا خداوند به رسولش و به مؤمنان نفرموده: ﴿وَ لَا تَجَسَّسُواْ[الحجرات: ۱۲] «تجسس نکنید»؟ آیا خداوند از تجسس در اعمال بندگان نهی نکرده است؟ آری، این است مذهب کسانی که ائمه را سپر و پوششی برای خرافات خویش ساخته‌اند! یعنی همـان مذهبِ کسانی که در‌ مذمت ایشـان روایـات گوناگون وارد شده است.

[۵۲]- يعني: «و به راستی هشدار دهندگان به سراغ آل فرعون آمدند. (آنها) تمام آيات (و معجزات) ما را تکذيب کردند، پس ما آنها را گرفتيم، گرفتن پيروزمندی توانا!». [۵۳]- همان، ۱ / ۲۰۷. يعني: «تمام آيات ما را تكذيب كردند». مقصود از آيات، اوصياء است. يعني: تمام اوصياء را تكذيب نمودند. [۵۴]- يعني: «همانا اين قرآن به راهی که راست‌تر و استوارتر است رهنمايی می‌کند». [۵۵]- همان، ۱/ ۲۱۶ [۵۶]- مازندرانی در شرح اصول کافی (۵ / ۳۵۱) می‌گويد: «اين قرآن حجت نيست مگر با ناطقی که مورد تأييد باشد و ظاهر آيات و باطنشان و باطن باطن‌شان را بداند و به حق امر و نهی کند... لذا از اين سخن معلوم می‌شود که قرآن خود به خود مستقل نيست»! [۵۷]- کافي، ۱ / ۲۱۹. [۵۸]- يعني: «نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگين می‌شوند».