۲۱۰- باب: فضیلت روز جمعه و واجب بودنِ نماز جمعه، و غسل و استعمال عطر و زود رفتن به نماز جمعه، و دعا و نیز صلوات بر پیامبرجدر این روز و بیان لحظهی اجابت و مستحب بودنِ ذکر زیاد خداوندﻷپس از نماز جمعه
الله متعال میفرماید:
﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: ١٠]
و چون نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و در طلب فضل و روزیِ الله برآیید و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
شرح
مؤلف/در این باب به فضیلت جمعه پرداخته و مسایل و ویژگیهایی دربارهی این روز ذکر کرده است؛ روز جمعه که در میان پنجشنبه و شنبه قرار دارد، روزی خاص برای این امت میباشد و الله متعال، یهود و نصارا را از این روز محروم کرده است؛ یهودیان، روز شنبه را روزی ویژه میدانند و نصارا روز یکشنبه را؛ لذا یهود و نصارا با اینکه پیش از این امت بودهاند؛ به دو روزِ پس از جمعه اهمیت میدهند و در این زمینه پس از امت اسلام قرار دارند. به عبارت دیگر: آنها از ویژگیها و فضایل روز جمعه محروماند؛ زیرا شنبه و یکشنبه، ویژگیها و فضایلِ خاصّی ندارند. و این، از لطف و عنایت پروردگار متعال میباشد که امت اسلام را از ویژگیهای این روز خجسته برخوردار فرموده است؛ ابنالقیم/در «زادالمعاد» این موضوع را بهخوبی مورد پردازش و بررسی قرار داده است که پیشنهاد میشود به کتابِ مذکور مراجعه فرمایید.
سپس مؤلف/در ابتدای این باب، این آیه را ذکر کرده است که اللهﻷمیفرماید:
﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: ١٠] و چون نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و در طلب فضل و روزیِ الله برآیید و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
اللهﻷپیش از این آیه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩﴾ [الجمعة: ٩]
ای مؤمنان! هرگاه برای نماز روز جمعه ندا داده شد، به سوی ذکر الله بشتابید و خرید و فروش را رها کنید. این، برای شما بهتر است؛ اگر بدانید.
بدينسان الله متعال به مؤمنان دستور داده است كه وقتي برای نماز جمعه اذان داده میشود، داد و ستد را رها کنند؛ منظور از اذان در اینجا، اذان دوم میباشد که همزمان با آمدنِ امام است. اما اذان اول جمعه، سنت عثمانسمیباشد؛ سببش این بود که شمار مسلمانان مدینه در دوران عثمان سافزایش چشمگیری پیدا کرد و مدینه گسترش یافت؛ لذا ضرورت ایجاب میکرد که پیش از اذان دوم که همزمان با آمدن امام بود، اذان دیگری هم بدهند تا مردم آماده شوند و زودتر به مسجد بیایند. لذا اذان اول، سنت عثمان بن عفانسمیباشد که یکی از خلفای راشدینشبهشمار میآید و پیامبرجما را به پیروی از سنت خلفای راشدینشدستور داده و فرموده است: «عَلَيْكُمْ بسُنَّتي وَسُنَّةِ الْخُلُفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّين مِنْ بَعْدِي». [صحیح بخاری، ش: (۶۱۷، ۶۲۳، ۱۹۱۹، ۲۶۵۶)؛ و مسلم، ش: ۱۰۹۲ بهنقل از ابنعمرب.] یعنی: «سنت من و سنت خلفای راشد و هدایتیافتهی پس از مرا بر خود لازم بگیرید». لذا کسی که اذان اول جمعه را بدعت میپندارد، در حقیقت بر پیامبرجو خلفای راشدین و دیگر اصحابشخرده میگیرد؛ از اینرو به چنین کسی میگوییم: تو، خود با گفتنِ چنین سخنی، بدعتی هستی؛ مگر میشود چیزی که رسولاللهجآنرا سنت نامیده است، بدعت باشد؟! چراکه رسولاللهجبه پیروی از سنت خلفای راشدینِ پس از خود امر فرموده است. اما برخی از افراد که حتی گاه سالخورده و بزرگسالاند، اذان اول جمعه را بدعت می دانند؛ لذا شکی در بیخردی و سبکسریِ اینها نیست؛ به اینها باید گفت: باچنین پنداری صحابهشو پیشوایشان، عثمان بن عفانسرا به گمراهی متهم میکنید و باز ادعا دارید که سُنّی هستید؟! هرگز؛ بلکه شما در این پندار، اهل بدعتید.
اللهﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾[الجمعة: ٩]
ای مؤمنان! هرگاه برای نماز روز جمعه ندا داده شد، به سوی ذکر الله بشتابید.
منظور از ذکرِ الله در اینجا، خطبه و نماز جمعه است؛ ذکر الله در خطبه یا سخنرانیِ جمعه، با پند و موعظه و ذکر احکام الاهی و امثالِ آن انجام میشود؛ و اینکه نماز، بزرگ ترین جلوهی ذکر الاهیست، بر کسی پوشیده نیست. فرمود: ﴿وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَ﴾؛ یعنی: «خرید و فروش را رها کنید». از اینرو وقتی اذان جمعه داده شود، داد و ستد بر کسانی که نماز جمعه بر آنان واجب است، حرام میگردد؛ مگر بر زنان یا کسانی که نماز جمعه بر آنها واجب نیست. لذا معاملهی کسانی که پس از اذان جمعه به داد و ستد میپردازند، باطل و بیاعتبار است؛ هرچند در مسیر مسجد انجام شود. مثلاً اگر دو نفر در حالِ حرکت به سوی مسجد باشند و در میانِ راه، صدای اذان جمعه را بشنوند و داد و ستد کنند، نه کالای معاملهشده به خریدار تحویل میگردد و نه قیمتِ آن در اختیار فروشنده قرار میگیرد؛ زیرا داد و ستدِ آنها از اساس، باطل و بیاعتبار میباشد و هرچیزی که اللهﻷاز آن باز داشته است، باطل و بیاعتبار بهشمار میآید؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «كُلُّ شَرْطٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ الله فَهُوَ بَاطِلٌ»؛ [اين مضمون در صحیح بخاری، ش:۲۱۶۸ و صحیح مسلم، ش: ۱۵۰۴ بهنقل از امالمؤمنین عایشهلآمده است. [مترجم]] یعنی: «هر شرطی که در کتاب الله وجود ندارد، باطل است».
گفتنیست: فرمان الاهی در نُهمین آیهی سورهی «جمعه» شاملِ مسافر نیز میشود؛ یعنی اگر مسافری در جایی باشد، آنگاه که صدای اذان جمعه را بشنود، بر او واجب است که در نماز جمعه حاضر شود؛ زیرا در جرگهی مؤمنان قرار دارد و این حُکم، خطاب به همهی مؤمنان است؛ لذا اگر بگوید: من مسافرم، به او میگوییم: مگر تو، مؤمن نیستی؛ چه کسی تو را از این فرمان مستثنا کرده است؟ آنگاه این آیه را برایش تلاوت میکنیم.
میفرماید: ﴿ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩﴾ [الجمعة: ٩]
یعنی: «این، برای شما بهتر است؛ اگر بدانید». بهعبارت دیگر: حضور در نماز جمعه، برای شما از داد و ستد بهتر است؛ زیرا ادای نماز جمعه، اقامهی یکی از شعایر الاهی و انجامِ تکلیف و وظیفهای شرعیست که از هرگونه خرید و فروشی، بهتر میباشد. ﴿إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩﴾، یعنی: اگر دانا باشید، درک میکنید که ادای نماز جمعه برای شما از داد و ستد، بهتر است. منظور از این جملهی شرطی، تشویق به کنار گذاشتن داد و ستد و شتافتن به سوی نماز جمعه است. ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ﴾؛ یعنی: آنگاه که نماز جمعه پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از طریق داد و ستد و تلاش و کوشش، به کسبِ روزی بپردازید؛ اما متوجه باشید که پرداختن به کسب و کار، شما را از یادِ الله غافل نگرداند. بلکه ﴿وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا﴾: «الله را فراوان یاد کنید» و مپندارید که وقتی از یادِ اللهﻷدر خطبه و نماز جمعه فارغ شدید، دیگر نباید الله را یاد کنید؛ بلکه ذکر و یادِ اللهﻷدر همه حال و در هر مکان و زمانی، ضروریست. چنانکه اللهﻷمیفرماید:
﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠﴾[آل عمران: ١٩٠]
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای خردمندان وجود دارد.
اما خرمندان چه کسانی هستند؟ اللهﻷمیفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَكَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١﴾[آل عمران: ١٩١]
کسانی که ایستاده و نشسته و یا در حالی که بر پهلوها آرمیدهاند، الله را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) ای پروردگار ما! این را بیهوده نیافریدهای؛ تو پاکی. پس ما را از آتش دوزخ محافظت بفرما.
لذا نشستن در مسجد پس از اقامهی نماز جمعه، الزامی نیست و ضرورتی ندارد؛ بلکه پس از پایان نماز جمعه در پیِ کسب روزی برآیید و به کار و تلاش بپردازید؛ این، اشارهایست به اینکه اگر انسان نماز را بر کسب و کار مقدم بگرداند و پس از انجام تکلیف الاهی به داد و ستد بپردازد، روزیِ بابرکتی مییابد؛ زیرا اللهﻷمي فرمايد: ﴿وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾«و در طلب فضل و روزیِ الله برآیید و الله را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید». همچنین اشارهایست به اینکه پس از نماز جمعه، سخنرانی یا خطبهای در کار نیست؛ زیرا الله متعال میفرماید: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾یعنی: آنگاه که نماز جمعه پایان یافت در زمین پراکنده شوید». روش و رهنمودِ پیامبرجاین است که سخنرانی یا خطبه، پیش از نماز جمعه باشد؛ لذا هرگونه پند و موعظه یا سخنرانی و خطبهای که پس از نماز جمعه انجام شود، بیپایه و نابهجاست است. از اینرو امام احمد بن حنبل/فرموده است: اگر کسی پس از نماز جمعه به پند و اندرز یا سخنرانی پرداخت، به او محل نگذارید و به سخنانش گوش ندهید؛ مگر اینکه فرمان یا بیانیهای حکومتی باشد. زیرا مردم باید به فرمانهای حکومتی توجه کنند؛ چراکه حاکم مسلمان، بر شهروندانش حق و حقوقی دارد و آنان را بهسوی خیر و صلاحِشان رهبری میکند. لذا با وجود دو خطبهی مشروع که پیش از نماز جمعه انجام میشود، نیازی به سخنرانی پس از نماز جمعه نیست؛ بهترین روش، روش پیامبرجاست و در هیچ روایت صحیح و حتی ضعیفی نیامده است که آن بزرگوار پس از نماز جمعه به پند و اندرز یا سخنرانی بپردازد. برخی از مردم عادت کردهاند و به نامِ دین و دعوت، پس از نماز جمعه برمیخیزند و سخنرانی میکنند! مگر جمعه چند خطبه دارد؟ سه خطبه! این را از کجا آوردهاند؟ البته همانگونه که بیان شد، مواردی چون: خواندنِ ابلاغیه یا دستورنامهی حکومتی از سوی رییس حکومت یا معاونش و یا از سوی یکی از وزرا و دیگر مسؤولان باشد، مستثناست و باید آنرا به اطلاع مردم رساند.
﴿لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾«تا رستگار شوید». «لَعَلَّ»در اینجا برای تعلیل و بیان علت است؛ نه برای امید. گفتنیست: «لَعَلَّ»در کتابالله برای تعلیل است؛ زیرا امید یا انتظار تحقق یک چیز، در شأن کسیست که تحقق آن برایش دشوار میباشد؛ در صورتیکه همه چیز برای الله متعال آسان است. لذا واژهی «لَعَلَّ»در همه جای قرآن، برای تعلیل است؛ مانندِ این آیه که اللهﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾ [البقرة: ١٨٣]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما فرض شده، چنانکه بر کسانی که پیش از شما بودند، فرض شده بود؛ برای اینکه تقوا پیشه کنید.
﴿لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ﴾؛ یعنی: «برای اینکه تقوا پیشه کنید». ﴿لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾: «تا رستگار شوید» یا «برای اینکه به رستگاری برسید». امید است که الله متعال به همهی ما رستگاری، نیکوکاری و هدایت عنایت بفرماید؛ از او میخواهیم که ما و عزیزانمان را هدایت بگرداند و ما را سبب هدایت دیگران قرار دهد؛ بهیقین الله بر هر کاری تواناست.
یادآوری میکنم که خرید و فروش مسواک [اشارهی شارح/به مسواکهای چوبیست که از درخت «اراک» تهیه میشود.] نیز پس از اذانِ دوم جمعه، جایز نیست؛ لذا این نکته را به کسانی که دربِ مسجد مسواک میفروشند نیز یادآوری کنید.
***
۱۱۵۴- وعن أَبي هريرةَس قَالَ: قَالَ رسول اللهج: «خَيْرُ يَومٍ طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ يَوْمُ الجُمُعَةِ: فِيهِ خُلِقَ آدَمُ، وَفِيهِ أُدْخِلَ الجَنَّةَ، وَفِيهِ أُخْرِجَ مِنْهَا».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۸۵۴.]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «بهترین روزی که خورشید بر آن دمیده، روز جمعه است؛ آدم(÷) در همین روز آفریده شد و در همین روز وارد بهشت گردید و در همین روز از بهشت اخراج شد».
شرح
نووی/در باب فضیلت جمعه و مسایل مربوط به آن، حدیثی بدین مضمون آورده است که ابوهریرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «بهترین روزی که خورشید بر آن دمیده، روز جمعه است». یعنی: بهترین روز هفته، روز جمعه میباشد. این را از آن جهت گفتم تا بدانید که میان این حدیث و حدیثی که دربارهی فضیلتِ روز عرفه است، هیچ تضاد و تعارضی وجود ندارد؛ رسول اللهجفرموده است: «خَيْر يَوْم طَلَعَتْ فِيهِ الشَّمْس يَوْم عَرَفَة»؛ یعنی: «بهترین روزی که خورشید بر آن دمیده، روز عرفه است». روز عرفه، بهترین روزِ سال است؛ و روزِ جمعه، بهترین روزِ هفته. آدم÷در روز جمعه آفریده شد. آدم÷ابوالبشر یا به عبارت دیگر، پدرِ همهی انسانهاست و الله متعال او را با دست خویش، از خاک آفرید و سپس فرمود: پدید آی و آدم÷به فرمان الاهی پدید آمد. آری؛ آدم÷در روز جمعه آفریده شد و در همین روز به بهشت رفت. الله متعال به او دستور داد که با همسرش در بهشت که مأوی و جایگاهِ انسان است، سکونت کند؛ همانگونه که اللهﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡكُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُكَ ٱلۡجَنَّةَ وَكُلَا مِنۡهَا رَغَدًا حَيۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٣٥﴾ [البقرة: ٣٥]
(الله فرمود:) ای آدم! با همسرت در بهشت سکونت کن و هرچه از نعمتهای بهشتی میخواهید، بخورید؛ اما به این درخت نزدیک نشوید که جزو ستمگران خواهید شد.
بدینسان الله متعال به آنان اجازه داد که از همهی میوههای بهشت بخورند؛ اما برای آزمایش آدم و همسرش، آنها را از یک درخت مشخص باز داشت:
﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّيۡطَٰنُ لِيُبۡدِيَ لَهُمَا مَا وُۥرِيَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰكُمَا رَبُّكُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيۡنِ أَوۡ تَكُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِينَ ٢٠ وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَكُمَا عَن تِلۡكُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَآ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمَا عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٢٢﴾ [الأعراف: ٢٠، ٢٢]
شیطان آن دو را وسوسه کرد تا شرمگاههایشان را که از آنان پنهان بود، آشکار سازد. گفت: پروردگارتان شما را تنها بدین خاطر از این درخت بازداشت که (اگر از میوهاش بخورید) فرشته میشوید یا جاودانه میگردید. و برایشان سوگند یاد کرد که من خیرخواه شما هستم. و بدین ترتیب آنان را با فریب، (از مقامشان) پایین آورد و چون از (میوهی) درخت خوردند، شرمگاههایشان نمایان شد و شروع به پوشیدن خود با برگهای بهشت کردند. و پروردگارشان بر آنان بانگ زد: «آیا شما را از این درخت باز نداشتم و به شما نگفتم که شیطان، دشمنِ آشکارِ شماست؟»
آری؛ شیطان، خود را خیرخواهِ آدم و همسرش نشان داد و سوگند خورد که اگر از میوهی درخت ممنوعه بخورند، جاودانه میگردند یا فرشته میشوند. آنقدر آن دو را وسوسه کرد تا اینکه از میوهی ممنوعه خوردند؛ لذا شرمگاههایشان نمایان شد. آنگاه آدم و همسرش متوجه اشتباهشان شدند و دریافتند که با خوردن میوهی ممنوعه، حرمت الاهی را شکستهاند. الله متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢﴾[طه: ١٢١، ١٢٢]
و آدم، از پروردگارش نافرمانی کرد و راه را گم نمود. آنگاه پروردگارش او را برگزید و توبهاش را پذیرفت و هدایتش کرد.
در نتیجه اللهﻷبه آندو دستور داد که از بهشت بهسوی زمین پایین بروند. این، از حکمت اللهﻷبود؛ زیرا اگر چنین اتفاقی نمیافتاد، بشریت پدید نمیآمد. آری؛ الله متعال با حکمت خویش برای هر چیزی، سببی قرار میدهد. دقت کنید که آدم چگونه بهخاطر یک نافرمانیِ کوچک از بهشتِ والا به سوی زمین پایین آمد؟!
پس ما که شب و روز معصیت میکنیم، چه وضعی خواهیم داشت؟ با اینهمه معصیت و نافرمانی، با چه رویی به اللهﻷامیدواریم باشیم؟ آیا این، خیال و تصورِ واهی نیست که از یکسو نافرمانی کنیم و از سوی دیگر با اینهمه بار گناه و اینهمه کوتاهی در انجام واجبات و با وجودِ کینه و بدیهایی که در دلهایمان داریم، امیدوار باشیم که از زمین به سوی بهشت برین و والا، بالا برویم؟! از الله متعال میخواهیم که از همهی ما درگذرد و توبهی ما را بپذیرد و دلهایمان را اصلاح بگرداند.
علما دربارهی بهشتی که آدم از آن اخراج شد، اختلاف نظر دارند که آیا همان بهشت برین است یا بوستانی بزرگ بوده که آب فراوان و هوایی دلپذیر داشته است؟ دیدگاه درست، این است که بهشتی که آدم÷در آن بود، همان بهشت جاویدان میباشد. ابنالقیم/در اینباره چنین سروده است:
فحَیَّ علی جنّات عدن فإنّها منازلنـا الأولی وفیهـا المخیم
بهسوی بهشتهای پُرنعمت و جاوید بشتاب که نخستین منزلگه ماست و در آن چادر زدهاند (و بزم و شادی در آن برپاست)
بهیقین الله بر هر کاری تواناست.
این، فضیلتِ روز جمعه است که آدم÷در آن آفریده شد و در همین روز به بهشت رفت و در همین روز از بهشت اخراج گردید؛ همهی اینها از حکمتِ الاهیست. چراکه آدم و همسرش توبه کردند و گفتند:
﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٢٣﴾[الأعراف: ٢٣]
ای پروردگارمان! به خودمان ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی، بهقطع جزو زیانکاران خواهیم بود.
الله متعال میفرماید:
﴿ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢﴾ [طه: ١٢٢]
آنگاه پروردگارش او را برگزید و توبهاش را پذیرفت و هدایتش کرد.
وقتی آدم÷توبه کرد، به این مقام والا دست یافت و الله متعال، او را برگزید و بدینسان به جایگاهی رسید که فراتر از جایگاه پیشین او بود؛ زیرا معصيت و نافرمانی او را نزد الله، خجالتزده و شرمنده کرد و او را به توبه و بازگشت به سوی الله واداشت و از اینرو وضعیت بهتری پیدا کرد.
***
۱۱۵۵- وَعَنْهُ قال: قَال رسولُ اللهج: «مَنْ تَوَضَّأ فأحَسَنَ الْوُضُوء، ثُمَّ أتَى الْجُمعةَ ، فَاستَمَعَ وأنْصَتَ، غُفِر لَهُ ما بيْنَهُ وبيْنَ الْجُمعةِ وزِيادةُ ثَلاثَةِ أيَّام، ومَنْ مسَّ الْحصا فَقد لَغَا».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۸۵۷. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۱۳۰ آمده است. (مترجم] ]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «کسی که وضوی خوب و کاملی بگیرد و سپس برای نماز جمعه (به مسجد) برود و به خطبهی جمعه گوش دهد و ساکت باشد، گناهانی که تا روز جمعه و سه روز بعد، از او سر میزند، آمرزیده میشود. و هرکس، سنگریزهای را جابهجا کند، کار بیهودهای انجام داده است».
۱۱۵۶- وَعَنْهُ عَنِ النَّبِيِّج قال: «الصَّلواتُ الْخَمْس، والْجُمُعَةُ إِلَى الْجُمُعةِ، ورمضانُ إِلَى رمضانَ مُكفِّرَاتٌ لِمَا بينَهُنَّ إِذَا اجْتنِبَت الْكَبائِرُ».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۳۳. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۱۳۲ گذشت؛ و با اندکی تفاوت در الفاظ، بهشمارهی ۱۰۵۲ نیز آمده است. (مترجم] ]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «نمازهای پنجگانه و نماز جمعه تا جمعهی دیگر و نیز رمضان تا رمضان بعدی، هر یک کفارهی گناهانیست که در میان آنها انجام میشود؛ البته بهشرطی که از گناهان بزرگ پرهیز شود».
۱۱۵۷- وَعَنْهُ وَعَنِ ابْنِ عُمَرَش: أنَّهُمَا سَمِعَا رسولَ اللهج يَقُولُ عَلَى أعْوَادِ مِنْبَرِهِ: «لَيَنْتَهِيَنَّ أقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الجُمُعَاتِ أَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ ثُمَّ لَيَكُونَنَّ مِنَ الغَافِلِينَ».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۸۶۵.]
ترجمه: از ابوهریره و ابنعمرشروایت است که آندو از رسولاللهجشنیدند که روی منبر میفرمود: «آنها که نمازهای جمعه را ترک میکنند، حتماً از این کار باز آیند؛ و گرنه، الله متعال بر دلهایشان مُهر میزند و آنگاه در جرگهی غافلان قرار میگیرند».
۱۱۵۸- وَعَنِ ابنِ عمرَب: أنَّ رسولَ اللهج قَالَ: «إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمُ الجُمُعَةَ فَلْيَغْتَسِلْ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۸۷۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۴۴.]
ترجمه: ابنعمربمیگوید: رسولاللهجفرمود: «آنگاه که هر یک از شما به - نمازِ- جمعه میآید، باید غسل کند».
۱۱۵۹- وعن أَبي سعيدٍ الخدريس أنَّ رسول اللهج قَالَ: «غُسْلُ يَوْمِ الجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُحْتَلِمٍ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۸۷۹؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۴۶.]
ترجمه: ابوسعید خدریسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «غُسل روز جمعه بر هر - مسلمانِ- بالغی واجب است».
[نووی: منظور از وجوب، وجوبِ اختیاریست؛ مانندِ اینکه یک نفر به دوستش بگوید: حقّ تو بر من واجب است. والله اعلم]
۱۱۶۰- وعن سَمُرَةَس قالَ: قَالَ رسول اللهج: «مَنْ تَوَضَّأَ يَوْمَ الجُمُعَةِ فبِها وَنِعْمَتْ وَمَن اغْتَسَلَ فَالغُسْلُ أفْضَلُ».».[روایت ابوداود و ترمذي؛ ترمذی این حدیث را حسن دانسته است.] [صحیح الجامع، ش: ۶۱۸۰؛ صحیح أبی داود، ش:۳۸۰. آلبانی/در مشکاۀ المصابیح، ش: ۵۴۰ این حدیث را صحیح دانسته است.]
ترجمه: سمرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «کسی که روز جمعه وضو بگیرد، به رخصت عمل کرده و چه نیکو رخصتیست؛ و هرکه غُسل کند، غسل بهتر است».
شرح
مؤلف/چند احادیثی دربارهی جمعه ذکر کرده است؛ از جمله اینکه: «کسی که وضوی خوب و کاملی بگیرد و سپس برای نماز جمعه (به مسجد) برود و به خطبهی جمعه گوش دهد و ساکت باشد، گناهانی که تا روز جمعه و سه روز بعد، از او سر میزند، آمرزیده میشود. و هرکس، سنگریزهای را جابهجا کند، کار بیهودهای انجام داده است». یعنی با جابه جا کردن سنگریزه، از فضیلت جمعه، محروم میشود و نماز جمعه در حقّ چنین کسی، مانند نماز ظهر است و این فرد، به ثواب نماز جمعه دست نمییابد. در زمان پیامبرجمسجدِ آن بزرگوار فرش نداشت و کفِ مسجد، سنگریزه پهن کرده بودند. پیامبرجبیان فرمود: کسی که روز جمعه سنگریزهای را جابهجا کند، کار بیهودهای انجام داده است؛ زیرا این کار و امثالِ آن، انسان را از شنیدن خطبه باز میدارد. در صورتیکه گوش دادن به خطبه، واجب است. از اینرو پیامبرجفرمود: «الَّذی يَتَكَلَّمُ يَوم الجُمُعةِ وَالإمامُ يَخطُبُ كَمَثَلِ الحِمَارِ يَحمِلُ أسفَارًا». [ضعیف است؛ روایت: احمد در مسندش (۱/۲۳۰)؛ رامهرمزی در أمثال الحدیث (۵۶)؛ ابنجوزی در التحقیق (۱/۵۰۵) بهنقل از ابنعباسسکه در سندش، مجالد بن سعید میباشد؛ او، ضعیف است.] یعنی: «کسی که در روز جمعه، بههنگام سخنرانی امام، صحبت میکند، مانند درازگوشیست که کتابهایی را حمل میکند» که از آن هیچ نفعی نمیبرد. همچنین کسی که روز جمعه به بغلدستیاش میگوید: «ساکت باش»، او نیز از پاداش جمعه محروم میشود.
در حدیث مسلم/بهنقل از ابوهریرهسآمده است: «کسی که روز جمعه غسل کند»؛ اما در حدیث ابوسعید خدریسآمده است: «غُسل روز جمعه بر هر بالغی واجب میباشد». این جاست که میگوییم: عمل به حدیث ابوسعیدساولویت دارد؛ یعنی: غسل روز جمعه واجب است؛ به چند دلیل:
نخست، اینکه آنچه در حدیث ابوسعیدسآمده، افزون بر حُکمیست که در حدیث ابوهریرهسذکر شده است؛ در حدیث ابوسعیدسبه وجوب غسل تصریح گردیده و در حدیث ابوهریرهسبه وضو. و عمل به حُکمِ بزرگتر، واجب و ضروریست. زیرا وضو در ذیلِ غُسل میگنجد، اما غسل زیرمجموعهی وضو نیست.
دوم: حدیث ابوسعیدسرا هفت تن از امامان حدیث، یعنی: بخاری، مسلم، احمد، نسائی، ترمذی، ابوداود و ابنماجه رحمهمالله روایت کردهاند و حدیثِ ابوهریرهسرا تنها امام مسلم روایت کرده است؛ با این شرایط روشن است که حدیث ابوسعید بر حدیث ابوهریره ترجیح دارد.
سوم: پیامبرجدر حدیثی که ابوسعیدسنقل کرده است، واژهی واجب را بهگونهای بیان فرموده که افادهی تکلیف میکند؛ زیرا فرموده است: «غسل جمعه بر هر بالغی، واجب میباشد». لذا علتِ وجوب، بلوغ است. از اینرو دیدگاه راجح، این است که غسل روز جمعه بر هر مسلمان بالغی در زمستان و تابستان واجب میباشد؛ چه بدنش پاکیزه باشد و چه آلوده. چراکه فرمودهی پیامبرجدر اینباره واضح میباشد و صحابهشنیز همین را از سخن رسولاللهجبرداشت کردند؛ چنانکه باری عمر بن خطابسروز جمعه برای مردم سخنرانی میکرد. عثمان بن عفانسبا تأخیر به مسجد آمد. عمرسعلت تأخیرش را پرسید. پاسخ داد: ای امیر مؤمنان! کاری جز این نکردم که وضو گرفتم و به مسجد آمدم. عمرسدر حالی که بالای منبر بود و مردم نیز میشنیدند، فرمود: وضو گرفتی؟! حال آنکه پیامبرجفرموده است: «إِذَا أَتَی أَحَدُكُمُ الجُمُعَةَ فَلْيَغْتَسِلْ». [صحیح بخاری، ش: ۸۷۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۴۴ بهنقل از ابنعمرب؛ و نیز روایتِ بخاری، ش: ۸۸۲ به همین مضمون بهنقل از ابوهریره از عمر بن خطابب.] یعنی: «هر یک از شما هنگامی که به نماز جمعه میآید، غسل کند». یعنی چرا با وجودی که رسولاللهجدستور غسل داده است، به وضو بسنده کردی؟
خلاصه اینکه قول راجح دربارهی غسل جمعه، این است که واجب میباشد؛ اما آیا اگر کسی روز جمعه غسل نکند، نماز جمعهاش باطل است؟ خیر؛ نماز جمعهاش، درست است. زیرا این غسل، غسل جنابت نیست که در نمازش اشکالی پدید آید؛ بلکه غسل واجبیست که باید انجام دهد. لذا غسل جمعه، شرط صحیح بودن نماز جمعه نیست و فقط واجب است. همچنین یادآوری میشود که اگر کسی روز جمعه جُنُب باشد و به نیت جمعه غسل کند، غسل جنابت همچنان بر او واجب است و غسل جمعه جایگزین غسل جنابت نمیشود. زیرا غسل جمعه مانندِ غسل جنابت برای رفع ناپاکی نیست.
***
۱۱۶۱- وعن سَلمَانَس قال: قَالَ رسول اللهِج: «لا يَغْتَسِلُ رَجُلٌ يَومَ الجُمُعَةِ، وَيَتَطَهَّرُ مَا اسْتَطَاعَ مِن طُهْرٍ، وَيَدَّهِنُ مِنْ دُهْنِهِ، أَوْ يَمَسُّ مِنْ طِيبِ بَيْتِهِ، ثُمَّ يَخْرُجُ فَلا يُفَرِّقُ بَيْنَ اثنَيْنِ، ثُمَّ يُصَلِّي مَا كُتِبَ لَهُ، ثُمَّ يُنْصِتُ إِذَا تَكَلَّمَ الإمَامُ، إِلا غُفِرَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الجُمُعَةِ الأُخْرَى».[روایت بخاري] [صحیح بخاری، ش: ۸۸۳. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۸۳۲ آمده است.]]
ترجمه: سلمانسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هركس، روز جمعه غسل كند و حتیالمقدور خود را پاكيزه نمايد و از روغن يا مواد خوشبوکننده كه در خانه دارد، استفاده كند و سپس برای نماز جمعه- به مسجد- برود و در مسجد، میان دو نفر فاصله نیندازد- یعنی میان دو نفر که کنار هم نشستهاند، ننشیند یا از روی شانههایشان رد نشود- و هرچه برایش مقدّر شد، نماز بخواند و آنگاه سكوت کند و به خطبهی امام گوش بسپارد، همهی گناهانش از جمعهی قبل تا اين جمعه، آمرزیده میشود».
۱۱۶۲- وعن أَبي هريرةس أنَّ رسول اللهج قَالَ: «مَن اغْتَسَلَ يَومَ الجُمُعَةِ غُسْلَ الجَنَابَةِ، ثُمَّ رَاحَ في السَّاعِةِ الأولى فَكَأنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الثَّانِيَةِ، فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ في السَّاعِةِ الثَّالِثَةِ فَكَأنَّمَا قَرَّبَ كَبْشاً أقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ، فَكَأنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الخَامِسَةِ، فَكَأنَّمَا قَرَّبَ بَيْضَةً، فَإذَا خَرَجَ الإمَامُ ، حَضَرَتِ المَلاَئِكَةُ يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۸۸۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۵۰.]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هركس روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل نمايد و اولِ وقت برای نماز جمعه - به مسجد- برود، گويا شتري صدقه نموده است. و هركه در وقتِ دوم برود، گويا گاوي صدقه داده است. و هر كس در وقت سوم برود، گويا قوچي شاخدار صدقه نموده است. و هركه در وقت چهارم برود، گويا يك مرغ صدقه كرده است. و هر كس در وقت پنجم برود، گويا يك تخممرغ صدقه داده است. و آنگاه که امام برای ايراد خطبه برخيزد، فرشتگان (قلم و كاغذ خود را جمع میكنند و) به خطبه گوش میدهند».
شرح
اين احادیث نیز دربارهی نماز و مسایل مربوط به روز جمعه است.
حدیث نخست، حدیث سلمانسمیباشد که در آن، پیامبرجکارهایی را ذکر فرموده است که اگر انسان آنها را در روز جمعه انجام دهد، گناهانش از جمعهی قبل تا این جمعه آمرزیده میشود؛ یکی از این کارها، این است که انسان مانند غسل جنابت، غسل نماید. همانگونه که پیشتر بیان شد، غسل جمعه بنا بر قول راجح، واجب است؛ یعنی بر کسی که نماز جمعه بر او واجب میباشد، واجب است که روز جمعه غسل کند؛ لذا این غسل بر زنان واجب نیست. همچنین بیان شد که این غسل، شرط صحت نماز یا برای رفع ناپاکی نیست؛ لذا کسی که غسل نماز جمعه را بدون غُسل جمعه به جا بیاورد، اگرچه گنهکار میباشد، اما نمازش درست است. و از دیگر کارهایی که در حدیث سلمانسذکر شده، استعمال عطر است. یعنی پسندیده است که انسان در روز جمعه از بهترین عطر یا خوشبوکنندهای که دارد، به خود بزند. در این حدیث همچنین ذکر شده که چون به مسجد میرود، ميان دو نفر فاصله نیندازد؛ یعنی میان دو نفر که کنار هم نشستهاند، ننشیند یا از روی شانههایشان رد نشود. زیرا با این کار، آنان را اذیت میکند به عبارت دیگر: اگر صفِ نمازگزاران، پُر و بههمپیوسته بود، آنرا جدا نکند و خود را بهزور در میانِ صف جای ندهد؛ ولی اگر در میان صف فاصله یا جای خالی وجود داشت، ایرادی ندارد که آنجا بنشیند؛ زیرا دو نفری که در دو سوی این جای خالی هستند، خودشان آنجا را خالی گذاشتهاند. و از دیگر کارهای موردِ اشاره در این حدیث، این است که هرچه برایش مقدّر شد، نماز بخواند. پیامبرجمقدارِ این نماز یا تعداد رکعتهایش را معین نفرمود؛ و این، نشان میدهد که پیش از نماز جمعه، سنت راتبه وجود ندارد و انسان هرچه بخواهد، میتواند نماز بخواند تا اینکه امام جمعه حاضر شود و سخنرانی را آغاز کند. سکوت برای شنیدن خطبه، یکی دیگر از کارهای مورد اشاره در حدیث سلمانسمیباشد. با این حساب در مجموع، پنج کار شد که اگر انسان آنها را در روز جمعه انجام دهد، گناهانش از جمعهی گذشته تا این جمعه آمرزیده میشود. این، لطف و عنایت بزرگ الاهیست.
و اما حدیث ابوهریرهسبدین مضمون است که پیامبرجفرمود: «هركس روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل نمايد و اولِ وقت برای نماز جمعه - به مسجد- برود، گويا شتري صدقه نموده است. و هركه در وقتِ دوم برود، گويا گاوي صدقه داده است. و هر كس در وقت سوم برود، گويا قوچي شاخدار صدقه نموده است». از آن جهت قوچِ شاخدار را ذکر فرمود که از سایر گوسفندها بزرگتر و قویتر است. در ادامه افزود: «و هركه در وقت چهارم برود، گويا يك مرغ صدقه كرده است. و هر كس در وقت پنجم برود، گويا يك تخممرغ صدقه داده است. و آنگاه که امام برای ايراد خطبه برخيزد، فرشتگان (قلم و كاغذ خود را جمع میكنند) به خطبه گوش میدهند». لذا كسي كه پس از این به مسجد میآید، اجر و ثوابِ زود به مسجد رفتن برای او ثبت نمیشود؛ زیرا فرشتگان قلم و کاغذ خود را جمع کردهاند. البته ناگفته نماند که پاداش گامهایی که بهسوی مسجد برداشته است، برایش محفوظ میباشد.
لذا شایسته است که انسان روز جمعه، زودهنگام به مسجد بروند؛ الحمدلله امروزه بیشترِ مردم مشغول نیستند و فرصت دارند که زودهنگام به مسجد بروند. اما متأسفانه شیطان آنان را به تنبلی وا میدارد و آنها را از اینهمه اجر و ثواب محروم میگرداند. حتی مشاهده میشود که برخیها بدون ضرورت به بازار میروند و آنقدر دیر میکنند که امام به ایراد خطبه میپردازد و بدینسان از این پاداشِ بزرگ محروم میشوند. طولِ این اوقات، به ایام و فصلهای سال بستگی دارد؛ در تابستان که روزها طولانیست، مدت هر یک از وقتهای مذکور نیز طولانی میشود و در زمستان که روزها کوتاه میباشد، اوقات مذکور نیز کوتاه میگردد. روش محاسبهی این اوقات پنجگانه، این است که زمان طلوع خورشید تا آمدن امام را تقسیم بر پنج کنید. وقتِ اول، همان یکپنجمِ نخست است و وقت دوم، یکپنجمِِ دوم و به همین ترتیب تا آخِر.
***
۱۱۶۳- وَعنْهُ: أنَّ رسولَ اللهج ذَكَرَ يَوْمَ الجُمُعَةِ، فَقَالَ: «فِيهَا سَاعَةٌ لا يُوافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ، وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي يَسْألُ اللهَ شَيْئاً، إِلا أعْطَاهُ إيّاهُ». وَأشَارَ بيَدِهِ يُقَلِّلُهَا.[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۹۳۵؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۵۲.]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجدربارهی روز جمعه سخن گفت و فرمود: «در روز جمعه، لحظهایست که اگر بندهی مؤمن در آن نماز بخواند و از الله چیزی بخواهد، الله خواستهاش را برآورده میسازد». و با اشارهی دست خویش کوتاه بودن آن لحظه را نشان داد.
۱۱۶۴- وعن أَبي بُرْدَةَ بن أَبي موسى الأشعريِّس قال: قَالَ عبد الله بنُ عمرَب: أسَمِعْتَ أبَاكَ يُحَدِّثُ عَنْ رسول اللهج في شأنِ سَاعَةِ الجُمُعَةِ؟ قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: سَمِعْتُ رسولَ اللهج يقول: «هِيَ مَا بَيْنَ أنْ يَجْلِسَ الإمَامُ إِلَى أنْ تُقْضَى الصَّلاةُ».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۸۵۳.]
ترجمه: از ابوبرده بن ابوموسی اشعریسروایت است که عبدالله بن عمرباز او پرسید: آیا از پدرت شنیدهای که دربارهی لحظهی اجابت دعا در روز جمعه حدیثی از رسولاللهجبیان نماید؟ - ابوبرده- میگوید: پاسخ دادم: آری؛ از او شنیدم که میگفت: از رسولاللهجشنیدم که میفرمود: «آن لحظه، در فاصلهی نشستن امام - بر منبر- تا پایانِ نماز است».
۱۱۶۵- وعن أوس بن أوسٍس قال: قَالَ رسول اللهج: «إنَّ مِنْ أفْضَلِ أيَّامِكُمْ يَوْمَ الجُمُعَةِ، فَأكْثِرُوا عَلَيَّ مِنَ الصَّلاَةِ فِيهِ؛ فَإنَّ صَلاَتَكُمْ مَعْرُوضَةٌ عَلَيَّ».[روایت ابوداود با اِسناد صحيح] [آلبانی/در مشکاۀ المصابیح، ش: ۱۳۶۱ میگوید: «اِسنادش صحیح است و گروهی از محدثان آنرا صحیح دانستهاند».]
ترجمه: اوس بن اوسسمیگوید: رسولاللهجفرمود: « از بهترین روزهای شما، روز جمعه است؛ پس در آن روز بر من فراوان درود بفرستید که درود و صلوتِ شما به من عرضه میشود».
شرح
این سه حدیث نیز دربارهی جمعه است. در حدیث نخست که ابوهریرهسنقل کرده و در حدیث دوم، یعنی حدیث ابوموسیسآمده است که در روز جمعه، لحظهایست که اگر بندهی مؤمن در آن دعا کند و از الله چیزی بخواهد، الله خواستهاش را برآورده میسازد. لذا یکی از ویژگیهای روز جمعه، این است که اگر در لحظهی اجابت دعا در روز جمعه، خواستهای مشروع از اللهﻷبخواهید که گناه یا قطع صلهی رحم نباشد، الله متعال درخواست شما را میپذیرد. اما در حدیث ابوهریرهسآمده که بندهی مؤمن خواستهاش را در حالی که نماز میخواند، مطرح میکند.
پیامبرجبا اشارهی دست خویش، کوتاه بودن آن لحظه را نشان داد؛ یعنی لحظهی اجابت دعا، طولانی نیست. علما در تعیین زمانِ اجابت دعا اختلاف نظر دارند که آیا در ابتدای روز جمعه است یا در نیمه آنروز و یا در پایانش. بهگونهای چهل دیدگاه در اینباره مطرح شده است. همچنانکه در تعیین شب قدر نیز چهل دیدگاه وجود دارد؛ البته برخی از این دیدگاهها با یکدیگر تداخل دارند و میتوان آنرا مختصر کرد و شمارِ این همه دیدگاه را کاهش داد.
امیدبخشترین زمان اجابت دعا، همان است که در حدیث ابوموسی اشعریسآمده است؛ یعنی «در فاصلهی نشستن امام - بر منبر- تا پایانِ نماز». لذا این لحظه از زمانی آغاز میگردد که امام جمعه وارد مسجد میشود و به مردم سلام میکند و بر منبر مینشیند. اما هنگامی که امام برای ایراد خطبه برمیخیزد، مردم ساکت میشوند؛ لذا در میان دو خطبه، فرصتِ دعا پیدا میکنند یا میتوانند هنگامِ ادای نماز فرض، دعا نمایند. می دانید که دعا در نماز فرض، خیلی زود پذیرفته میشود؛ زیرا انسان در حالِ سجدهی پروردگارش میباشد و رسولاللهجفرموده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ وَهُوَ سَاجِدٌ». [صحیح مسلم، ش: ۴۸۲.] یعنی: «بنده، زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک میباشد». از اینرو لحظهی اجابت دعا در روز جمعه، در فاصلهی نشستن امام بر منبر تا پایانِ نماز است. پس ای برادر و خواهر مسلمانم! بکوشید که در این وقتِ خجسته، دعا کنید؛ امید است که اللهﻷدعای شما را بپذیرد. هیچگاه خواستهی خود را در برابر عظمت الله متعال، بزرگ و دشوار نپندارید؛ زیرا هر چیزی برای الله متعال آسان است و هرچه از او بخواهید؛ پس دعا کنید و در این وقت مبارک، مشتاقانه به راز و نیاز با پروردگارتان بپردازید.
وقتِ دوم اجابت دعا: گفتهاند که در فاصلهی نماز عصر تا مغرب است. اما اینجا اشکالی مطرح میشود؛ اینکه پیامبرجفرمود: «اگر بندهی مؤمن در آن لحظه نماز بخواند...»؛ در صورتیکه فاصلهی عصر تا مغرب، وقت ممنوع میباشد یا نمازی در این زمان وجود ندارد. در نتیجه گفته میشود: این امکان وجود دارد که انسان در این وقت وضو بگیرد یا در صورتیکه به وضو نیاز دارد، وضو بگیرد و دو رکعت سنت وضو بخواند. زیرا همانطور که پیشتر بیان شد، خواندن نماز در اوقات ممنوع، اگر به سبب مشخصی باشد، مثل ورود به مسجد یا سنت وضو یا کسوف و و امثالِ آن، ایرادی ندارد.
همچنین گفته میشود: کسی که در انتظار نماز است، گویا در نماز میباشد. ولی با وجود دو توجیه مذکور، امیدبخشترین وقت اجابت دعا، همان است که در حدیث ابوموسیسو سپس در حدیث ابوهریرهسآمد و ساير دیدگاهها، دلیلِ روشنی ندارد.
یکی از ویژگیهای روز جمعه، این است که در آن، باید بر پیامبرجبهکثرت درود و صلوات بفرستیم. بدون شک پیامبرجبیش از همهی مردم بر گردنِ ما حق دارد و حقوقِ آن بزرگوار از حقوقی که خودمان بر خویشتن داریم، بیشتر است. از اینرو بر ماست که محبتش را بر محبت خود و فرزندان و پدر و مادر و همسر خویش و بر محبت سایر مردم، مقدم بداریم و بدانیم که در غیرِ این صورت، ایمانِ ما کامل نخواهد بود.
یکی از حقوق پیامبرجبر هر مسلمانی، این است که بر آن بزرگوار، فراوان درود و صلوات بفرستد. گفتنیست: پیامبرجهیچ نیازی به سلام و صلواتِ ما ندارد؛ بلکه این، ماییم که به پاداش این سلام و صلوات نیاز داریم. زیرا هر درودی که بر رسولاللهجبفرستید، الله متعال در برابرِ آن ده درود بر شما میفرستد. یعنی: هنگامیکه میگویید: «اللهم صلِّ علی محمَّد»، الله متعال ده بار بر شما درود میفرستد؛ اگرچه پیامبرجبه درود و صلواتِ ما نیازی ندارد و ما نیازمندِ درود فرستادن بر آن بزرگوار هستیم.
اما معنای درود فرستادن بر پیامبرجچیست؟ همهی ما میگوییم: «اللهم صلِّ علی محمَّدٍ وَآلِ محمّد»؛ ولی بیشترِ ما مفهوم این عبارت را نمیدانیم. بهراستی معنای این عبارت چیست؟ ابوالعالیه/میگوید: درود الله بر پیامبرشج، بدین معناست که در ملأ اعلی و در جمع فرشتگان مقرّب و نزدیکش، او را میستاید و از او بهنیکی یاد میکند. میفرماید: فلانبندهام، دارای فلان ویژگیهای نیکوست و یکایک خوبیهایش را برمیشمارد. لذا وقتی بر رسولاللهجدرود میفرستید، الله متعال ده بار بر شما درود میفرستد. پس روز جمعه و بلکه همه وقت، بر رسولاللهجبهکثرت درود و صلوات بفرستید. از الله متعال میخواهم که به همهی ما توفیق دهد که حقّ الاهی و حقّ پیامبرش و حقّ بندگانِ مؤمنش را ادا کنیم.
***