۲۱۷- باب: واجب بودن روزهی رمضان و بیان فضیلت روزه و مسایل مربوط به آن
الله متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾ [البقرة: ١٨٣]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما فرض شده، چنانکه بر کسانی که پیش از شما بودند، فرض شده بود؛ برای اینکه تقوا پیشه کنید.
تا آنجا که میفرماید:
﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡيَصُمۡهُۖ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾ [البقرة: ١٨٥]
ماه رمضان، ماهیست که در آن قرآن به عنوان راهنمای مردم و نشانههای هدایت و جداکنندهی حق و باطل نازل شده است. کسی که ماه رمضان را دریابد، باید آن را روزه بگیرد و هرکس مریض یا مسافر باشد، باید به تعداد روزهای فوتشده در سایر ایام روزه بدارد.
شرح
مؤلف/در کتابش «ریاضالصالحین» پس از پرداختن به موضوع زکات، بابی دربارهی وجوب روزهی رمضان و بیان فضیلتِ آن گشوده است؛ زیرا این، همان ترتیبیست که در حدیث عمر بن خطابسآمده است؛ همان حدیثی که جبرئیل÷در سیمای مردی سفیدپوش و ناشناس نزد پیامبرجآمد و از ایشان دربارهی اسلام، ایمان، احسان، و قیامت و نشانههای آن پرسید.
روزهی رمضان، همان عبادت و بندگیِ الله متعال از طریق ترکِ خوردن و آشامیدن و همبستری در فاصلهی طلوع فجر تا غروب خورشید است؛ بدینسان که انسان برای عبادتِ اللهﻷموارد یادشده را ترک کند؛ یعنی ترک این چیزها از روی عادت یا بهقصدِ تندرستی نباشد و انسان این کارها را بهقصد فرمانبرداری از الله متعال و عبادت و پرستشِ او واگذارد و در طول روزهای رمضان، یعنی از زمان رؤیت هلال رمضان تا هنگامِ مشاهدهی هلال شوال، همه روزه در فاصلهی طلوع فجر تا غروب خورشید، از خوردن و آشامیدن و همبستری با همسرش و از آنچه که روزه را باطل کند، بپرهیزد.
اهمیت و جایگاه روزه در اسلام، این است که یکی از ارکان این آیین بهشمار میآید و بهاجماع مسلمانان و بر اساس دلایل و دادههای روشنِ کتاب و سنت، فرض میباشد.
سپس مؤلف/آیاتی از قرآن کریم را در اینباره ذکر کرده است؛ اینکه الله متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾ [البقرة: ١٨٣]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما فرض شده است، چنانکه بر کسانی که پیش از شما بودند، فرض شده بود؛ برای اینکه تقوا پیشه کنید.
الله متعال، این حُکم را خطاب به مؤمنان، بیان فرموده است؛ زیرا روزه، یکی از مقتضیاتِ ایمان میباشد و ایمانِ مسلمان با روزهی رمضان، کامل میگردد و ترکِ روزه، سبب نقصِ ایمان است.
علما اختلاف نظر دارند که آیا اگر کسی روزه را از روی سستی و تنبلی ترک کند، کافر است یا خیر؟ دیدگاه صحیح، این است که چنین کسی، کافر نیست و انسان بهخاطر ترکِ ارکانِ اسلام- بهجز شهادتین و نماز- کافر نمیشود.
الله متعال در این آیه بیان فرموده است که روزه بر امتهای گذشته نیز فرض شده بود؛ اما دربارهی نماز، چنین چیزی نفرمود؛ زیرا روزه با سختی و مشقت و ترکِ علایق همراه است؛ بهویژه در روزهای گرم و طولانی. از اینرو الله متعال بیان فرمود که روزه بر امتهای گذشته نیز فرض شده بود تا دانستنِ این موضوع، برای ما تسلیبخش باشد؛ زیرا وقتی انسان بداند که دیگران نیز سختی و مشقتی دارند، تحمل سختی برای او آسانتر میشود. همچنین الله متعال این خبر را از آن جهت به ما گفت که برای ما بیان کند او، امتیازات و الطاف ویژهای به ما عنایت فرموده است؛ همچنانکه به امتهای گذشته نیز امتیازات و فضایلی عنایت فرمود.
﴿لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾«برای اینکه تقوا پیشه کنید»؛ زیرا روزه، سپری در برابر گناهان است و انسان را از آتش دوزخ محافظت میکند و «کسی که از روی ایمان و امید به اجر و ثواب الاهی روزه بگیرد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود». لذا حکمتِ وجوب روزه، این است که روزهدار، تقوا و پرهیزگاری پیشه سازد. فرمودهی رسولاللهجنیز این حکمت را تأیید میکند؛ چنانکه آن بزرگوار فرموده است: «مَنْ لَمْ يَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَيْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِي أَنْ يَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ»؛ [صحیح بخاری، ش: (۱۹۰۳، ۶۰۵۷) بهنقل از ابوهریره رضیاللهعنه.] یعنی: «کسی که دروغگویی و عمل به مقتضای آنرا ترک نکند، الله متعال نیازی ندارد که خوردن و آشامیدنش را ترک نماید»؛ زیرا الله متعال با فرمانِ ترکِ علایق و نیازها، خواهان عذاب دادنِ بندگانش نیست؛ بلکه او میخواهد که بندگانش دروغگویی و رفتار و کردارِ دروغین و جاهلانه را ترک کنند.
﴿ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖ﴾یعنی: «روزه گرفتن در روزهای مشخصی بر شما فرض شده است». الله متعال، این را از آن جهت بیان فرمود که روشن شود روزه گرفتن، فقط در چندِ روزِ مشخص است؛ نه در چند ماه یا چند سال؛ بهعبارت دیگر: زمانِ روزه، طولانی نیست و فقط در چند روزِ مشخص میباشد.
﴿ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۚ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾
یعنی: «هرکس از شما بیمار و یا در سفر بود، بهتعداد روزهای فوتشده در سایر ایام روزه بگیرد». این هم بیانگر اندک بودنِ روزهاییست که انسان، باید روزه بگیرد و چنانچه به سببِ بیماری یا سفر، روزه گرفتن بر او دشوار بود، بهتعداد روزهایی که از ایام مشخصشده از دست میدهد، در سایر روزها روزه بگیرد. ﴿وَعَلَى ٱلَّذِينَ يُطِيقُونَهُۥ فِدۡيَةٞ طَعَامُ مِسۡكِينٖۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَيۡرٗا فَهُوَ خَيۡرٞ لَّهُۥۚ۰﴾«و کسانی که توانایی روزه گرفتن ندارند» و در حالیکه مقیماند، «باید به کفّارهی هر روز به یک مسکین غذا دهند». این، در ابتدای امر بود؛ یعنی ابتدا که الله متعال روزه را فرض فرمود، به کسانی که تواناییِ روزه گرفتن را نداشتند، دستور داد که به کفارهی هر روز، به یک مسکین غذا دهند و بدینسان الله متعال در ابتدای امر به مردم اختیار داد که از دو گزینهی روزه گرفتن یا غذا دادن به یک مسکین بهازای هر روز، هر کدام را که میخواهند، انتخاب کنند و سپس در آیهی بعدی، روزه، لازم و مقرر گردید. ﴿وَأَن تَصُومُواْ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٨٤﴾ [البقرة: ١٨٤]
یعنی: اگر بدانید و درک کنید، بهقطع روزه گرفتن برای شما بهتر است.
روزه گرفتن برای بسیاری از مردم، از غذا دادن به بینوایان دشوارتر است؛ از اینرو روزه گرفتن، بر غذا دادن به مستمندان و بینوایان برتری دارد. وقتی انسان به فرمان اللهِ متعال عبادت یا عملی را انجام میدهد که با سختی و مشقت همراه است، اجر و ثوابش نیز بیشتر میباشد؛ مانندِ کسی که از مسجد دور است و نسبت به کسی که به مسجد، نزدیک است، اجر و ثواب بیشتری مییابد؛ زیرا گامهای بیشتری بهسوی مسجد برمیدارد و عملِ بیشتری انجام میدهد. البته این، بدین معنا نیست که انسان در انجام عبادتهایی که اللهﻷبرای او آسان گردانیده است، خودش را به زحمت بیندازد یا در پیِ سختگیری بر خود باشد. این، یعنی سختگیریِ بیمورد در دین؛ ولی اگر الله متعال تو را به کاری مکلّف فرموده است که برایت دشوار میباشد، انجامِ آن عمل برایت اجر و ثواب بیشتری دارد؛ اما اینکه خودت روشها و گزینههای دشوار را برای انجام یک عبادت، انتخاب کنی، کارِ پسندیدهای نیست؛ مانند برخی از افرادِ ناآگاه که در زمستانِ سرد بهرغم دسترسی به آب گرم، با آب سرد وضو میگیرند و این کار را بدینسان توجیه میکنند که کامل کردن وضو در سختیها، باعث رفع درجات و بخشش گناهان است. آری؛ شکی نیست که کامل کردن وضو در سختیها چنین فضایلی دارد، اما منظورِ رسولخداجاز فضایل، این بوده است که اگر انسان از سرِ ناچاری و عدم دسترسی به آب گرم، با آب سرد وضو بگیرد، اجر و ثواب بیشتری به او میرسد؛ نه اینکه بهعمد آب گرم را ترک کند و بهسراغ آب سرد برود؛ بلکه باید از نعمتِ اللهﻷاستفاده کرد و این، بهمراتب بهتر است.
﴿فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَۚ﴾یعنی: «هرکس از شما بیمار و یا در سفر بود، بهتعداد روزهای فوتشده در سایر ایام روزه بگیرد». گفتنیست: بیماری بر سه نوع میباشد:
۱- بیماریِ مزمنی که امیدی به بهبودِ آن نیست و همواره ادامه دارد؛ در چنین وضعیتی، روزه بر بیمار واجب نیست؛ بلکه باید به کفارهی هر روز، به یک مسکین غذا دهد. زیرا چنین بیماری، حُکم سالخوردهی ناتوان و فرتوتی را دارد که امیدی به رفع عجز و ناتوانیِ او نیست.
۲- نوع دوم: بیماری یا مرضیست که روزه گرفتن برای شخص، زیان دارد و بیمِ آن میرود که با روزه گرفتن، هلاک شود؛ مانند بیماریهایی که انسان از نوشیدنِ آب بینیاز نیست؛ مثلِ برخی از انواع دیابت و امثالِ آن، که روزه گرفتن بر چنین کسانی حرام است؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا ٢٩﴾ [النساء : ٢٩]
و خویشتن را نکشید. بهدرستی که الله به شما مهرورز است.
۳- نوع سوم: بیماری یا مرضیست که روزه گرفتن را دشوارتر میگرداند؛ اما ضرری ندارد. در این حالت بهتر است که انسان روزه نگیرد؛ بلکه پس از اینکه بهبود یافت، بهتعداد روزهای از دسترفته روزه بگیرد. اما هنگام ابتلا به بیماریهایی مانند چشمدرد معمولی یا دنداندردِ ساده، جایز نیست که انسان روزهاش را بخورد؛ زیرا حکمتِ رخصت، رفع سختی و مشقت است و در چنین مواردی، روزه گرفتن بهطور مطلق دشوار نیست؛ از اینرو خوردنِ روزه جایز نمیباشد. همچنین اصل بر وجوب روزه در وقتِ آن است؛ مگر اینکه دلیلِ واضح و روشنی وجود داشته باشد که خوردن روزه را برای انسان، روا و مباح بگرداند؛ در اینصورت انسان میتواند روزه اش را بخورد، اما باید قضایِ آنرا ادا کند.
سفر نیز مانند روزه بر سه نوع است:
سفری که اگر انسان روزه بگیرد، سختیِ سفرش دوچندان میشود و روزه گرفتن برای او ضرر دارد؛ مانندِ سفر در روزهای گرم و طولانیِ تابستان. لذا اگر کسی در چنین شرایطی روزه بگیرد، گنهکار است؛ زیرا باری مردم با پیامبرجدر سفر بودند و روزه داشتند. به پیامبرجاز سختیِ روزه در سفر شکایت کردند؛ از اینرو پیامبرجدر حضورِ اصحابشآب نوشید تا آنها نیز با خیالِ آسوده، افطار کنند و بدانند که در چنین شرایطی، شکستنِ روزه ایرادی ندارد؛ و این ماجرا، پس از عصر بود. ولی برخی از مردم روزهی خود را نشکستند. پیامبرجکه از این موضوع اطلاع یافت، فرمود: «أُولَئِكَ الْعُصَاةُ أُولَئِكَ الْعُصَاةُ»؛ [صحیح مسلم، ش: ۱۱۱۴.] یعنی: «آنها نافرمان هستند؛ آنها نافرمان هستند».
نوع دوم: سفریست که گرچه روزه گرفتن را برای انسان دشواتر میکند، اما سختیاش قابل تحمل است؛ در این حالت، روزه گرفتن کراهت دارد و عملِ نیکی بهشمار نمیآید؛ زیرا باری پیامبرجدر سفر بود؛ دید که مردم ازدحام نموده و شخصی را زیرِ سایه گرفتهاند. پرسید: «این مرد را چه شده است؟» گفتند: روزه است. فرمود: «لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصَّوْمُ فِي السَّفَرِ»؛ [صحیح بخاری، ش: ۱۹۴۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۱۵ بهنقل از جابر بن عبدالله رضیاللهعنه.] یعنی: «روزه گرفتن در سفر، عمل نیکی محسوب نمیشود».
نوع سوم: سفریست که هیچ تأثیری بر روزهی انسان ندارد؛ یعنی روز، کوتاه است و هوا، سرد. علما دربارهی چنین حالتی اختلاف نظر دارند که روزه گرفتن بهتر است یا روزه نگرفتن یا اینکه اختیار با خودِ انسان میباشد؟ دیدگاه صحیح، این است که روزه گرفتن، بهتر میباشد؛ زیرا بهپیروی از سنت رسولاللهجنزدیکتر میباشد و برای انسان آسانتر از این است که خواسته باشد پس از سفر، قضای آنرا بهجا بیاورد و نیز تکلیف، هرچه زودتر از گردنِ انسان برداشته میشود. همچنین انسان در وقتِ آن، یعنی در ماه رمضان روزه گرفته است. بنا بر چهار دلیلِ یادشده، روزه گرفتن در چنین سفری، بهتر است. ابودرداءسمیگوید: در گرمایی شدید، با رسولاللهجدر سفری بودیم؛ مردم از شدت گرما، دستانشان را روی سر خویش میگذاشتند و از میانِ ما، کسی جز رسولاللهجو عبدالله بن رواحهسروزه نداشت. [صحیح مسلم، ش: ۱۱۲۲.]
این، حُکم روزه در سفر است و سفر، مفهومی عام و فراگیر دارد و شاملِ مسافر حج و عمره و افرادِ دائمالسفر نیز میشود؛ همچنانکه سفرهای اتفاقی یا مقطعی را نیز دربرمیگیرد. لذا رانندگان کامیونها میتوانند با توجه به شرایطی که ذکر شد، روزه نگیرند؛ زیرا جایی برای زندگی و اقامت دارند که به آنجا بازمیگردند و هرکس اقامتگاه خود را ترک کند، مسافر بهشمار میآید. اما اینها که دائمالسفر هستند، چه زمانی روزه بگیرند؟ میگوییم: در زمستان یا هنگامیکه به محل اقامت خود باز میگردند.
***
در باب پیشین احادیثی مرتبط با این باب، گذشت.
۱۲۲۳- وعن أَبي هريرةًس قال: قَالَ رسول الله: «قَالَ اللهُﻷ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلاَّ الصِّيَام، فَإنَّهُ لِي وَأنَا أجْزِي بِهِ، وَالصِّيَامُ جُنَّةٌ، فَإذَا كَانَ يَومُ صَوْمِ أحَدِكُمْ فَلا يَرْفُثْ وَلا يَصْخَبْ فإنْ سَابَّهُ أحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْيَقُلْ: إنِّي صَائِمٌ. وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أطْيَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِيحِ المِسْكِ. لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ يَفْرَحُهُمَا: إِذَا أفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ، وَإذَا لَقِيَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ».[متفق علیه؛ این، لفظ بخاریست.] [صحیح بخاری، ش: ۱۹۰۴؛ و صحیح مسلم، ش:۱۱۵۱.]
وفي روايةٍ لَهُ: «يَتْرُكُ طَعَامَهُ، وَشَرَابَهُ، وَشَهْوَتَهُ مِنْ أجْلِي، الصِّيَامُ لِي وَأنَا أجْزِي بِهِ، وَالحَسَنَةُ بِعَشْرِ أمْثَإلها».
وِفِي روايةٍ لمسلمٍ: «كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ يُضاعَفُ، الحسنةُ بِعَشْرِ أمْثَإلها إِلَى سَبْعِ مِئَةِ ضِعْفٍ. قَالَ الله تَعَالَى: إِلاَّ الصَّوْمَ فَإنَّهُ لِي وَأنَا أجْزِي بِهِ؛ يَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أجْلِي. للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ فِطْرِهِ، وَفَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ. وَلَخُلُوفُ فِيهِ أطْيَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِيحِ المِسْكِ».
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «اللهﻷمیفرماید: هر عملِ آدمیزاد برای خودش میباشد، جز روزه که از آنِ من است و من خودم پاداش آنرا میدهم. و روزه، سپر(ی در برابر آتش دوزخ) است؛ پس هرگاه یکی از شما روزه بود، نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد، در جوابش بگوید: من روزه هستم. سوگند به ذاتی که جانِ محمد در دست اوست، بوی دهان روزهدار نزد الله از بوی مشک نیز خوشتر است. روزهدار دوبار خوشحال میشود: آنگاه که افطار میکند، بهخاطرِ افطارش خوشحال میگردد و آنگاه که پروردگارش را ملاقات مینماید، از بابت روزهاش شادمان میشود».
و در روایتی از بخاری آمده است: «خوردنی، نوشیدنی و شهوتش را بهخاطرِ من ترک میکند؛ روزه، ویژهی من است و من خودم پاداش آنرا میدهم و پاداش هر نیکی، ده برابر میباشد».
و در روایت مسلم آمده است: «هر عملِ انسان چند برابر میگردد و پاداش هر عمل نیکی، از ده تا هفتصد برابر افزایش مییابد. الله متعال میفرماید: مگر روزه که ویژهی من است و من خودم پاداشِ آنرا میدهم. بندهام، شهوت و خوراکش را بهخاطر من ترک میکند. روزهدار دو بار شادمان میشود: یکبار هنگامی که افطار میکند و دیگری، هنگامیکه با پروردگارش ملاقات مینماید. و بوی دهان روزهدار نزد الله از بوی مشک نیز خوشتر است».
شرح
مؤلف/پس از ذکر آیاتی دربارهی وجوب روزه، این حدیث را آورده است که حاوی مطالب و نکاتی ارزنده میباشد؛ از جمله اینکه:
۱- الله متعال، روزه را ویژهی خود قرار داده است و سایر اعمال، از آنِ آدمیزاد است. چنانکه الله متعال میفرماید: «هر عملِ آدمیزاد برای خودش میباشد، جز روزه که از آنِ من است»؛ یعنی روزه از میان اعمالِ انسان، ویژهی الله متعال میباشد؛ زیرا بهطور مطلق برترین عبادت، و رازی میان بنده و پروردگارِ اوست؛ چون بهرغمِ اینکه انسان در میان جمع باشد، مردم نمیفهمند که آیا انسان روزه است یا خیر و نیتش نیز پوشیده میباشد؛ از اینرو به اخلاص نزدیکتر است اما گفتهاند: معنایش این است که الله متعال روز رستاخیز به دادخواهیها و حقوقی که مردم بر یکدیگر دارند، رسیدگی میفرماید و حقّ هر صاحب حقّی را از روی اعمال نیکِ طرف مقابل میدهد؛ اما برای دادن حقّ حقدار، از روزهی طرفِ مقابلِ او هیچ چیزی نمیگیرد؛ زیرا روزه از آنِ اللهﻷمیباشد و از این بابت به خودِ شخص تعلق ندارد. به گمانم، این معنای خوب و جالبیست که پاداش روزه برای خودِ روزهدار منظور میگردد و از آن برای ادای حقوقِ دادخواهان و حقدارانِ وی، گرفته نمیشود.
۲- عملِ نیکِ انسان ده تا هفتصد برابر میشود؛ مگر روزه که پاداشِ آن، بیشمار افزایش مییابد. علما گفتهاند: سببش، این است که در روزه، هر سه نوع صبر وجود دارد: صبر و پایداری بر اطاعت و بندگیِ اللهﻷ، صبر و خویشتنداری در برابر معصیت و نافرمانی از اللهﻷ، و صبر و شکیبایی بر تقدیر الاهی.
صبر و پایداری بر اطاعتِ اللهﻷاین است که انسان، با توجه به اینکه روزه را فرمان الاهی میداند، برای فرمانبرداری از الله متعال، سختی و دشواریِ روزه را تحمل میکند. این تحمل بهخاطر الله متعال است و آنچه برای او ناخوشایند میباشد، سختیِ روزه است، نه اینکه اصلِ روزه را ناخوش بداند؛ زیرا اگر کسی روزه را از آن جهت که الله متعال آنرا فرض فرموده است، ناگوار بداند، عملش تباه و برباد میشود؛ اما طبیعیست که سختي و مشقتِ روزه برای انسان، ناگوار و دشوار مي باشد. لذا انسان این سختی را بهخاطرِ الله تحمل میکند و خوردن و آشامیدن وشهوت خویش را مطابق فرمان الاهی ترک میگوید؛ و این، معنای صبر و پایداری بر فرمان الاهیست. چنانکه الله متعال در حدیث قدسی میفرماید: «(بندهام) خوردنی، نوشیدنی و شهوتش را بهخاطرِ من ترک میکند».
نوع دوم صبر، خویشتنداری در برابر نافرمانی از الله متعال است. این نوع صبر نیز در روزهدار تحقق مییابد؛ زیرا خودش را از نافرمانی الله متعال باز میدارد و از دروغگویی، کار بیهوده و بیخردانه و دیگر کارهای حرام میپرهیزد.
نوع سوم صبر، شکیبایی بر تقدیر الاهیست؛ زیرا انسانِ روزهدار بهویژه در روزهای گرم و طولانیِ تابستان، به خستگی، تشنگی و گرسنگی و امثالِ آن دچار میشود و حتی کلافه و بیحوصله میگردد؛ اما همهی اینها را بهخاطرِ رضایتِ اللهﻷتحمل میکند و شکیبایی میورزد.
بدینسان روشن شد که روزه، حاوی انواع صبر و بردباریست و از اینرو اجر و ثواب بیشماری دارد؛ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ ١٠﴾ [الزمر: ١٠]
جز این نیست که بردباران، پاداش خویش را کامل و بدون حساب دریافت میکنند.
۳- از دیگر نکات ارزندهای که در این حدیث آمده، این است که روزهدار دوبار شادمان میشود: یکی هنگامیکه افطار میکند و دیگری، زمانیکه پروردگارش را میبیند. شادمانیِ روزهدار در هنگام افطار، از دو جهت میباشد: از یکسو خوشحال است که الله متعال بر او منت نهاده و توفیقش داده است که یکی از فرایض الاهی را ادا كند؛ چهبسيار انسانهایی که در قبر خویش آرزو میکنند که ای کاش یک روز هم که شده، فرصتی برای روزه گرفتن پیدا کنند؛ اما این، آرزوییست که هیچگاه تحقق نمییابد. لذا انسانِ روزهدار در هنگام افطار شادمان است که به توفیق الله متعال یکی از فرایض او را بهجا آورده است. و شادیِ دیگرش، بهاقتضای طبیعت بشریست؛ یعنی از آن جهت که میتواند پس از ممنوعیتی کوتاه مدت، از حلالِ الاهی استفاده کند، شادمان میشود. لذا روزهدار هنگامِ افطار، از دو جهت خوشحال میگردد:
نخست اینکه اللهﻷبر او منت گذاشته و توفیقش داده است که یکی از فرایض او را بهجا بیاورد.
و دوم اینکه الله متعال به او اجازه داده و برایش حلال گردانیده است که نیازهای جسمی و جنسیاش را در چارچوب فرمانِ الاهی، پاسخ گوید.
۴- اين حدیث، اشارهای به حکمتِ فرض شدن روزه است؛ چنانکه رسولاللهجفرمود: «هرگاه یکی از شما روزه بود، نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد، در جوابش بگوید: من روزه هستم». یعنی: انسانِ روزهدار نباید سخنان معصیتبار و گناهآلود بگوید؛ بلکه باید متین و باوقار باشد و اگر کسی به او ناسزا گفت، بر سرَش داد و فریاد نزند؛ بلکه به او بگوید: من روزه هستم و بدینسان با زبانِ حال به طرفِ مقابلش بفهماند که سکوت من، از سرِ عجز و ناتوانی نیست؛ بلکه میتوانم جواب دهم؛ اما چون روزه هستم، به حکم الله و رسولش چیزی نمیگویم. و بدینسان از گستاخیِ بیشترِ وی جلوگیری کند.
همچنین وقتی که انسانِ روزهدار در برابر بیادبی یا گستاخیِ دیگران میگوید: «من روزه هستم»، این، خود باعث خویشتنداریست؛ یعنی گویا انسان به خودش تذکر میدهد که نباید جواب دشنامدهنده را بدهد و این، یکی از مفاهیم و آموزههای ارزشمندِ این حدیث است. از اینرو هرگاه چشمِ پیامبرجبه جلوهای از مظاهر زیبا و فریبندهی دنیا میافتاد، برای اینکه به آن چیز رغبت پیدا نکند یا نفس آن بزرگوار به آن علاقهمند و وابسته نگردد، میفرمود: «لَبَّيْكَ إِنَّ الْعَيْشَ عَيْش الآخِرَةِ»؛ یعنی: «پروردگارا! فرمان تو را اجابت میکنم؛ بهیقین زندگی خوب و ماندگار، تنها زندگی آخرت است». و زندگی دنیا، زوالپذیر و فانیست.
این، پارهای از فواید روزه میباشد که در حدیث ابوهریرهسآمده است؛ بخشی از حدیثی که مؤلف/در اینجا آورده، حدیثِ قدسی یا الاهیست که پیامبرجاز اللهﻷروایت کرده است و بخشی از آن نیز حدیث نبوی، یعنی سخنِ شخصِ پیامبرجمیباشد.
***
۱۲۲۴- وَعَنْهُ: أنَّ رسول اللهج قَالَ: «مَنْ أنْفَقَ زَوْجَيْنِ في سَبِيلِ اللهِ نُودِيَ مِنْ أبْوَابِ الجَنَّةِ، يَا عَبْدَ اللهِ هَذَا خَيرٌ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أهْلِ الصَّلاَةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّلاَةِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أهْلِ الجِهَادِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الجِهَادِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أهْلِ الصِّيَامِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الرَّيَّانِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أهْلِ الصَّدَقَةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّدَقَةِ». قَالَ أَبُو بَكْرٍس: بِأبي أنْتَ وَأُمِّي يَا رسولَ اللهِ! مَا عَلَى مَنْ دُعِيَ مِنْ تِلْكَ الأَبْوَابِ مِنْ ضَرورةٍ، فهل يُدْعى أحَدٌ مِنْ تِلْكَ الأبوَابِ كُلِّهَا؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، وَأرْجُو أنْ تَكُونَ مِنْهُمْ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۸۹۷؛ و صحیح مسلم، ش:۱۰۲۷.]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هرکس، يك جفت از يك چیز (مانند دو درهم یا دو اسب یا دو شتر و امثالِ آن) انفاق کند، از دروازه های بهشت ندا داده میشود: ای بندهی الله! اين، نتیجهی کار خیر است. هرکه اهل نماز باشد، از دروازهی نماز، و هرکس اهل صدقه باشد، از دروازهی صدقه و هرکس اهل جهاد باشد، از دروازهی جهاد و هرکس، اهل روزه باشد، از دروازهی «ریان» (به سوی بهشت) فرا خوانده میشود». ابوبکرسعرض كرد: «ای رسولخدا! پدر و مادرم فدایت؛ کسی كه او را از یک دروازه صدا بزنند، مشكلي ندارد (و روشن است كه به بهشت میرود)؛ اما آیا کسی هست که او را از همهی دروازهها صدا بزنند؟» فرمود: «آری؛ و امیدوارم که تو، یکی از آنها باشی».
۱۲۲۵- وعن سهل بن سعدٍس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «إنَّ في الجَنَّةِ بَاباً يُقَالُ لَهُ: الرَّيَّانُ، يَدْخُلُ مِنْهُ الصَّائِمُونَ يَومَ القِيَامَةِ، لا يَدْخُلُ مِنْهُ أحدٌ غَيْرُهُمْ، يُقَالُ: أيْنَ الصَّائِمُونَ؟ فَيَقُومُونَ لا يَدخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ، فَإذَا دَخَلُوا أُغْلِقَ فَلَمْ يَدْخُلْ مِنْهُ أَحَدٌ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۸۹۶؛ و صحیح مسلم، ش:۱۱۵۲.]
ترجمه: سهل بن سعدسمیگوید: پیامبرجفرمود: «در بهشت دروازهای به نام "ریان" وجود دارد و روز رستاخیز، روزهداران از آن وارد بهشت میشوند و کسی جز آنان از این دروازه وارد بهشت نمیگردد؛ گفته میشود: روزه داران کجا هستند؟ پس روزه داران برمیخیزند و هیچ کس جز آنان از این دروازه به بهشت نمیرود و آنگاه که روزهداران وارد بهشت میشوند، این دروازه بسته میگردد و دیگر، کسی از این درب وارد نمیشود».
۱۲۲۶- وعن أَبي سعيد الخدريس قَالَ: قَالَ رسول اللهج: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَصُومُ يَوْماً في سَبِيلِ اللهِ إِلاَّ بَاعَدَ اللهُ بِذَلِكَ اليَوْمِ وَجْهَهُ عَنِ النَّارِ سَبْعِينَ خَرِيفاً».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۲۸۴۰؛ و صحیح مسلم، ش:۱۱۵۳.]
ترجمه: ابوسعيد خدریسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هرکه یک روز در راهِ الله روزه بگیرد، الله چهرهی او را بهاندازهی مسافت هفتاد سال، از آتش دوزخ دور میگرداند».
۱۲۲۷- وعن أَبي هريرةَس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إيمَاناً وَاحْتِسَاباً، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۸۹۷؛ و صحیح مسلم، ش:۱۰۲۷.]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «هركس، از روی ایمان و امید به اجر و ثواب، ماه رمضان را روزه بگیرد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود».
شرح
احادیثی که مؤلف/در این بخش از کتابش آورده است، بیان گر فضیلت روزه میباشد؛ از جمله حدیث ابوهریرهسکه میگوید: «هرکس، يك جفت از يك چیز (مانند دو درهم یا دو اسب یا دو شتر و امثالِ آن) انفاق کند، از دروازههای بهشت ندا داده میشود: ای بندهی الله! اين، نتیجهی کار خیر است». در این حدیث واژهی «زَوْجَيْنِ»آمده است و منظور از آن، دو نوع انفاق میباشد. به عبارت دیگر، «زَوْجَيْنِ»به معنای یک جفت از یک نوع یا از یک دسته کالاست. الله متعال میفرماید:
﴿وَكُنتُمۡ أَزۡوَٰجٗا ثَلَٰثَةٗ ٧﴾ [الواقعة: ٧]
و شما سه دسته خواهید بود.
سپس رسولاللهجاز دروازههای بهشت سخن به میان آورد و فرمود: «از دروازههای بهشت ندا داده میشود»؛ یعنی: فرشتگان او را صدا میزنند و به او میگویند: «ای بندهی الله! اين، نتیجهی کار خیر است». این حدیث، بیانگر فضیلت انفاق در راه الله متعال میباشد و این نکته را بیان میدارد که: «هرکس اهل نماز باشد، از دروازهی نماز، و هرکس اهل صدقه باشد، از دروازهی صدقه و هرکس اهل جهاد باشد، از دروازهی جهاد و هرکس، اهل روزه باشد، از دروازهی «ریان» (به سوی بهشت) فرا خوانده میشود». ريان، يعني تَر و تازه یا شاداب و پُرآب و نامِ یکی از دروازههای بهشت است که ویژهی روزهداران میباشد و نامش تناسب جالبی با عملکردِ روزهداران دارد؛ زیرا روزهداران تشنه میشوند؛ بهویژه در روزهای گرم و طولانیِ تابستان. لذا ریان، نام مناسبی برای دروازهایست که به روزهداران اختصاص دارد؛ اهل صدقه، یعنی کسی که زیاد صدقه میدهد؛ اهل جهاد، یعنی کسی که زیاد جهاد میکند. و اهل روزه، یعنی کسی که زیاد روزه میگیرد؛ لذا منظور، این نیست که فقط روزه بگیرد و نماز نخواند؛ زیرا چنین شخصی، کافر است و به دوزخ میرود. لذا هر یک از بهشتیان، مطابق وضعیت و عملکردی که در دنیا داشته است، بهسوی بهشت خوانده میشود. گفتنیست: شمارِ درهای بهشت، هشت دروازه میباشد و تعداد درهای دوزخ، هفت درب. الله متعال در قرآن کریم دربارهی درهای دوزخ، فرموده است:
﴿لَهَا سَبۡعَةُ أَبۡوَٰبٖ لِّكُلِّ بَابٖ مِّنۡهُمۡ جُزۡءٞ مَّقۡسُومٌ ٤٤﴾ [الحجر: ٤٤]
دوزخ، دارای هفت دروازه است و هر دری، سهم مشخصی از آنان (=پیروان ابلیس) دارد.
و تعداد دروازهی بهشت، در حدیثِ پیامبرجبیان شده است.
زمانیکه پیامبرجاین حدیث را بیان فرمود، ابوبکر صدیقسعرض کرد: «ای رسولخدا! پدر و مادرم فدایت؛ کسی كه فرشتگان او را از یک دروازهي بهشت صدا بزنند، مشكلي ندارد و روشن است كه به بهشت میرود؛ اما آیا کسی هست که او را از همهی دروازهها صدا بزنند؟» رسولاللهجفرمود: «آری؛ و امیدوارم که تو، یکی از آنها باشی». لذا ابوبکر از دروازههای هشتگانهی بهشت بهسوی آن فرا خوانده میشود؛ زیرا بهسوی کارهای نیک میشتافت و پیشقراول همهی کارهای نیک بود و از هر کار خیری، سهمی برمیگرفت؛ چنانکه روزی رسولاللهجمردم را به صدقه دادن تشویق نمود؛ عمرساز سرِ رقابت و پیشی جستن در انجام کارهای نیک، و نه از روی حسادت، کوشید که در صدقه دادن از ابوبکر صدیقسپیشی بگیرد؛ از اینرو نصف اموالش را نزد رسولاللهجآورد و چون با نیمی از اموالش به حضورِ پیامبرجشرفیاب شد، مشاهده کرد که ابوبکر صدیقسهمهی اموالش را نزدِ رسولاللهجآورده است. رسولاللهجاز ابوبکر پرسید: برای خانوادهات چه گذاشتهای؟ و ابوبکر پاسخ داد: الله و رسولش را. عمرسهمانجا اعتراف کرد که هرگز نمیتوانم از ابوبکرسپیشی بگیرم؛ زیرا ابوبکر صدیقسپیشقراول صحابهشدر انجام کارهای نیک بود و ایمانش فراتر از ایمان همهی آنان قرار داشت.
سپس مؤلف احادیث دیگری در فضیلت روزه آورده است؛ از جمله حدیثی بدین مضمون که ابوهریرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «هركس، از روی ایمان و امید به اجر و ثواب، ماه رمضان را روزه بگیرد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود».
***
۱۲۲۸- وعنهس أنَّ رسول اللهج قَالَ: «إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ، فُتِحَتْ أبْوَابُ الجَنَّةِ، وَغُلِّقَتْ أبْوَابُ النَّارِ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۸۹۹؛ و صحیح مسلم، ش:۱۰۷۹.]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «آنگاه که رمضان فرا میرسد، دروازههای بهشت، گشوده و دروازههای دوزخ، بسته میگردد و شیطانها به زنجیر کشیده میشوند».
۱۲۲۹- وعنه: أنَّ رسول اللهج قالَ: «صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ، وَأفْطِرُوا لِرُؤيَتِهِ، فَإنْ غَبِيَ عَلَيْكُمْ، فَأكمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلاَثِينَ».[متفق علیه؛ این، لفظ بخاریست.] [صحیح بخاری، ش: ۱۹۰۹؛ و صحیح مسلم، ش:۱۰۸۱.]
وفي رواية مُسلِمٍ: «فَإنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَصُومُوا ثَلاَثِينَ يَوْماً».
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «با دیدنِ هلال رمضان، روزه بگیرید و با دیدنِ هلالِ شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)؛ و اگر هلال ماه رمضان را ندیدید، شمارِ روزهای شعبان را سی روز در نظر بگیرید».
و در روایت مسلم آمده است: «و اگر ابر، مانع از دیدنِ هلالِ شوال شد، سی روز روزه بگیرید».
شرح
نووی/در باب وجوب روزهی رمضان، حدیثی بدین مضمون آورده است که ابوهریرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «آنگاه که رمضان فرا میرسد، دروازههای بهشت، گشوده و دروازههای دوزخ، بسته میگردد و شیطانها به زنجیر کشیده میشوند».
این، سه رویدادِ مهم در ماه رمضان است:
۱- دروازههای بهشت گشوده میشود؛ این ترغیبی برای کسانیست که این ماه را در نماز، صدقه، ذکر و تلاوت قرآن و دیگر کارهای نیک سپری میکنند.
۲- دروازهی دوزخ بسته میشود؛ و این، بهخاطر اندک بودن مسلمانانِ نافرمان و معصیتکار در ماه رمضان است.
۳- شیطانها به بند کشیده میشوند؛ یعنی دست و پای شیطانهای سرکش را با غل و زنجیر میبندند تا از انجامِ کارهایی که در غیر رمضان مرتکب میگردند، درمانده شوند و نتوانند آنچه را که میخواهند، بهانجام برسانند. گفتنیست: منظور از شیطانهای سرکش، شیاطینی هستند که بیشترین دشمنی را با انسانها دارند. این، خبر راستینیست که پیامبرجاز روی خیرخواهی به ما داده است تا با علاقهی بیشتری به انجامِ کارهای نیک بپردازیم و از کارهای زشت، دوری کنیم.
در دومین حدیث ابوهریرهسآمده است: «با دیدنِ هلال رمضان، روزه بگیرید و با دیدنِ هلالِ شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)»؛ یعنی بر مسلمانان واجب است که با دیدن هلال ماه رمضان، روزه بگیرند و اگر هلال رمضان را مشاهده نکردند، روزه بر آنان واجب نیست؛ از اینرو پیامبرجفرمود: «و اگر هلال ماه رمضان را ندیدید، شمارِ روزهای شعبان را سی روز در نظر بگیرید». این، روایت بخاریست؛ اما در روایت مسلم/آمده است: «فَإنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَصُومُوا ثَلاَثِينَ يَوْماً»؛ یعنی: «اگر ابر، مانع از دیدنِ هلالِ شوال شد، سی روز روزه بگیرید».
***