شرح ریاض الصالحین - جلد پنجم

فهرست کتاب

۲۱۴- باب: فضیلت شب‌زنده‌داری در شبِ قدر و محتمل‌ترین شب‌های رمضان به این‌که هر یک از آن‌ها شب قدر باشد

۲۱۴- باب: فضیلت شب‌زنده‌داری در شبِ قدر و محتمل‌ترین شب‌های رمضان به این‌که هر یک از آن‌ها شب قدر باشد

الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١ [القدر: ١] إِلَى آخرِ السورة.

همانا ما قرآن را در «شب قدر» نازل کردیم. [تا پایان سوره‌ی قدر]

و می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ [الدخان: ٣]

به‌راستی ما، آن را در شبی پربرکت و خجسته نازل کرده‌ایم.

۱۱۹۷- وعن أَبي هريرةس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «مَنْ قَامَ لَيْلَةَ القَدْرِ إيمَاناً وَاحْتِسَاباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: (۱۹۰۱، ۲۰۱۴)؛ و صحیح مسلم، ش: ۷۶۰. ]

ترجمه: ابوهریرهسمی‌گوید: پیامبرجفرمود: «هرکس از روی ایمان و امید به پاداشِ الاهی، شب قدر را به عبادت بایستد، گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود».

۱۱۹۸- وعن ابن عمرَب: أنَّ رِجالاً مِنْ أصْحَابِ النَّبِيِّج أُرُوا لَيْلَةَ القَدْرِ في المَنَامِ في السَّبْعِ الأَوَاخِرِ، فَقَالَ رسولُ اللهج: «أرَى رُؤْيَاكُمْ قَدْ تَوَاطَأتْ في السَّبْعِ الأوَاخِرِ، فَمَنْ كَانَ مُتَحَرِّيهَا فَلْيَتَحَرَّهَا في السَّبْعِ الأَوَاخِرِ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۲۰۱۵؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۶۵. ]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: شماری از یارانِ پیامبرجدر خواب دیدند که شب قدر در هفت شبِ پایانی ماه رمضان است. رسول‌اللهجفرمود: «می‌بینم که خواب‌های شما درباره‌ی این‌که شب قدر در هفت شبِ پایانیِ رمضان است، با هم مطابقت دارد؛ پس کسی که در جستجوی شب قدر است، آن‌را در هفت شبِ پایانیِ رمضان جستجو نماید».

۱۱۹۹- وعن عائشةَل قالَت: كَانَ رسولُ اللهج يُجَاوِرُ في العَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ، وَيَقُولُ: «تَحرَّوا لَيْلَةَ القَدْرِ في العَشْرِ الأواخرِ منْ رَمَضانَ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۲۰۲۰؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۶۹. ]

ترجمه: عایشهلمی‌گوید: رسول‌اللهجدر دهه‌ی پایانِ رمضان به‌اعتکاف می‌نشست و می‌فرمود: «شب قدر را در دهه‌ی آخِر رمضان جستجو کنید».

۱۲۰۰- وَعَنْهَال: أنَّ رسول اللهج قَالَ: «تَحَرَّوْا لَيْلَةَ القَدْرِ في الوَتْرِ مِنَ العَشْرِ الأوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ».[روایت بخاری] [صحیح بخاری، ش: ۲۰۱۷.]

ترجمه: عایشهلمی‌گوید: رسول‌اللهج‌فرمود: «شب قدر را در شب‌های فردِ دهه‌ی آخِر رمضان جستجو کنید».

۱۲۰۱- وَعَنْهَال قالَت: كَانَ رسول اللهج إِذَا دَخَلَ العَشْرُ الأَوَاخِرُ مِنْ رَمَضَانَ، أحْيَا اللَّيْلَ، وَأيْقَظَ أهْلَهُ، وَجَدَّ وَشَدَّ المِئزَرَ.[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۲۰۲۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۷۴. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی ۱۰۱ گذشت. (مترجم] ]

ترجمه: عایشهلمی‌گوید: «هنگامی که دهه‌ی پایانی ماه رمضان فرا می‌رسید، پیامبرج، شب را به عبادت سپری می‌کرد و خانواده‌اش را بیدار می‌نمود و کمرش را محکم می‌بست».

۱۲۰۲- وَعَنْهَال قالَت: كَانَ رسولُ اللهِ ج يَجْتَهِدُ في رَمَضَانَ مَا لا يَجْتَهِدُ في غَيْرِهِ، وَفِي العَشْرِ الأوَاخِرِ مِنْهُ مَا لا يَجْتَهِدُ في غَيْرِهِ.[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۱۱۷۵.]

ترجمه: عایشهلمی‌گوید: رسول‌اللهجآن‌قدر که در ماه رمضان در عبادت می‌کوشید، در غیرِ آن نمی‌کوشید و آن اندازه که در دهه‌ی پایانیِ رمضان در عبادت کوشش می‌کرد، در وقتِ دیگری آن‌همه تلاش نمی‌کرد.

۱۲۰۳- وَعَنْهَال قالَت: قُلْتُ: يَا رسول الله، أرَأيْتَ إنْ عَلِمْتُ أيُّ لَيلَةٍ لَيْلَةُ القَدْرِ مَا أقُولُ فِيهَا؟ قَالَ: «قُولِي: اللهم إنَّكَ عَفُوٌ تُحِبُّ العَفْوَ فَاعْفُ عَنّي».[ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد]. [صحیح الجامع، ش: ۴۴۲۳؛ آلبانی/در مشکاۀ المصابیح، ش: ۲۰۹۱ این حدیث را صحیح دانسته است.]

ترجمه: عايشهلمی‌گوید: عرض کردم: ای رسول‌خدا! اگر دریافتم که شبِ قدر چه شبی‌ست، در آن شب چه بگویم؟ فرمود: «بگو: اللهم إنَّكَ عَفُوٌ تُحِبُّ العَفْوَ فَاعْفُ عَنّي». [ترجمه‌ی دعا: «یا الله! تو بخشاینده‌ای و عفو و گذشت را دوست داری؛ پس، از من درگذر».]

شرح

مؤلف/در کتابش «ریاض‌الصالحین» بابی درباره‌ی فضیلت شب قدر گشوده است. علت نام‌گذاریِ «شب قدر» بدین نام، به دو سبب می‌باشد:

نخست: این‌که امور مختلف، از جمله اعمال انسان‌ها و مواردی از این دست، در این شب، مقدّر می‌گردد. به عبارت دیگر: فیصله و ثبت امور سالیانه‌، در شب «قدر» می‌باشد. زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ٣ فِيهَا يُفۡرَقُ كُلُّ أَمۡرٍ حَكِيمٍ ٤[الدخان: ٣، ٤]

... به‌راستی ما، آن را در شبی پربرکت و خجسته نازل کرده‌ایم؛ همانا ما، هشداردهنده بوده‌ایم. در آن شب هر کار استواری فیصله و مقرّر می‌گردد.

دوم: به سبب شرافت و اهمیتی‌ست که این شب دارد؛ زیرا شبِ قدر، شبی بسیار گران‌قدر است. همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ ٢ لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَيۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ ٣ [القدر: ١، ٣]

همانا ما قرآن را در «شب قدر» نازل کردیم. و تو چه می‌دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.

تنها این امت از چنین فضیلتی برخوردار شده است؛ یعنی: شب قدر یکی از ویژگی‌های انحصاریِ این امت می‌باشد. گفته می‌شود: عُمر امتی‌های پیامبرجبه ایشان عرضه شد و چون آن بزرگوار عمر امتیانش را کوتاه دید، شب قدر که از هزار ماه بهتر است، به او و امتش عطا گردید؛ لذا با احتساب شب قدر که از هزار ماه بهتر است، عُمرِ یک مسلمانِ بیست‌ساله، بیش از بیست‌هزار ماه می‌باشد. و این، یکی ازالطاف خاصّ الاهی نسبت به این امت است. می‌دانید که الله متعال، الطاف ویژه‌ای به این امت و پیامبرشجفرموده است؛ الطافی که نصیبِ امت‌های پیشین نگردید.

سپس مؤلف/احادیثی درباره‌ی شب قدر آورده است که نشان می‌دهد: شب قدر در ماه رمضان و در دهه‌ی پایانیِ آن قرار دارد؛ به ویژه در شب‌های طاق و به‌طور خاص احتمال این‌که در شب بیست و هفتم باشد، بیش‌تر است. اما این شب در دهه‌ی پایانی، جابه‌جا می‌شود؛ یعنی ممکن است امسال شب قدر، شب بیست و یکم باشد و سال دیگر شب بیست و سوم و سالِ پس از آن، شب بیست و پنجم یا بیست و هفتم یا شب بیست و نُهُم یا در یکی از شب‌های بیست و چهارم یا بیست و ششم. گفتنی‌ست: در دهه‌ی آخِر رمضان نیز، بیش‌ترین احتمال درهفت شبِ پایانی‌ست. زیرا چند تن از صحابهشدر خواب دیدند که شبِ قدر در هفت شبِ پایانیِ رمضان است؛ پیامبرجفرمود: «می‌بینم که خواب‌های شما درباره‌ی این‌که شب قدر در هفت شبِ پایانیِ رمضان می‌باشد، با هم مطابقت دارد؛ پس کسی که در جستجوی شب قدر است، آن‌را در هفت شبِ پایانیِ رمضان جستجو نماید».

احتمال می‌رود که این امر فقط مربوط به همان سال بوده است و نیز احتمال دارد که مربوط به تمام سال‌ها می‌باشد. در هر حال، شب قدر در دهه‌ی پایانیِ رمضان است.

مؤلف/چندین حدیث از ام‌المؤمنین عایشه‌ی صدیقهلذکر کرده است که این، نشان‌گر فضیلتِ این بانوی بزرگوار است و نشان می‌دهد که آن‌قدر که این بزرگ‌بانوی اسلام، از سنت‌های محمد مصطفیجبرای امتش حفظ کرده، هیچ زنِ دیگری حفظ نکرده است. عایشهلاز لحاظ کثرت روایت حدیث از رسول‌اللهج، رتبه‌ی نخست را در میان زنان دارد و هیچ زنی به‌اندازه‌ی او، این‌همه از شریعت الاهی و سنت نبوی را به‌خاطر نسپرده و به دیگران منتقل نکرده است. الله متعال از طرف این امت، بهترین پاداش را به این بانوی بزرگوار عنایت بفرماید.

عایشهلبه پیامبرجعرض کرد: ای رسول‌خدا! اگر دریافتم که شبِ قدر چه شبی‌ست، در آن شب چه بگویم؟ فرمود: «بگو: اللهم إنَّكَ عَفُوٌ تُحِبُّ العَفْوَ فَاعْفُ عَنّي». [ترجمه‌ی دعا، پیش‌تر آمده است. [مترجم]]

«عَفُو»، ذاتی‌ست که از بدی‌های بندگانش درمی‌گذرد. الله متعال بخشاینده‌ی تواناست؛ یعنی به‌رغمِ این‌که تواناییِ مجازات بندگانش را دارد، از آن‌ها درمی‌گذرد و مانندِ انسان‌ها نیست که وقتی از انتقام یا مجازات، درمانده می‌شوند، عفو و گذشت پیشه می‌کنند. به عبارت دیگر: عفو و گذشتِ پروردگار، از روی قدرت و توانایی‌ست؛ و این، کمالِ عفو و گذشت می‌باشد. الله متعال، عفو و گذشت و نیز انسان‌های باگذشت را دوست دارد:

﴿فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٠ [الشورى: ٤٠]

هر کس گذشت نماید و اصلاح کند، پاداش او با الله است. بی‌گمان او ستمکاران را دوست ندارد.

الله متعال علاوه بر این‌که اهل عفو و گذشت را دوست دارد، به عفو و گذشت دستور نیز داده و فرموده است:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ ١٩٩ [الأعراف: ١٩٩]

عفو و گذشت (در پیش) بگیر و به کار نیک و پسندیده فرمان بده و از جاهلان روی بگردان.

عفو یعنی چشم‌پوشی از اخلاق و رفتارِ بد دیگران. عفو هم‌چنین بدین معناست که انتظار نداشته باشیم مردم در همه حال یا در همه چیز مطابق میل ما رفتار کنند؛ لذا کسی که می‌خواهد مردم در همه‌ی موارد مطابق میل او رفتار نمایند، از همه چیز محروم می‌شود. بنابراین، یک مفهومِ عفو، این است که آن‌چه میسر می‌باشد، بپذیریم و با مردم به‌گونه‌ای رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود؛ یعنی بی‌توقع. بدین‌سان که اگر به ما نیکی کنند، بپذیریم و اگر از آن‌ها نیکی ندیدیم، خشمگین نشویم. این، یکی از آموزه‌های قرآنی‌ست که انسان باید در برابر هم‌نوعان خود سعه‌ی صدر داشته باشد و در برخورد با آن‌ها عفو و گذشت در پیش بگیرد. شاهد موضوع، این‌جاست که بهترین دعا در شبِ قدر، این است که بگویی: «اللهم إنَّكَ عَفُوٌ تُحِبُّ العَفْوَ فَاعْفُ عَنّي».

***