۱۸۷- باب: فضیلت نماز
الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ﴾ [العنكبوت: ٤٥]
بیگمان نماز از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد.
شرح
مؤلف/در کتابش «ریاضالصالحین» میگوید: «باب: فضیلت نماز».
نماز، عبادتِ معروفیست که با تکبیر آغاز میشود و با سلام، پایان مییابد و پس از شهادتین مهمترین، برترین و سودمندترین رکن اسلام میباشد و پیوند میان بنده و پروردگار اوست؛ زیرا انسان در پیشگاه اللهﻷمیایستد و با او راز و نیاز و نیایش میکند؛ هنگامیکه بنده میگوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾اللهﻷمیفرماید: «حَمِدَنِي عَبْدِي»؛ یعنی: «بندهام مرا حمد و ستایش کرد».: و آنگاه که بنده میگوید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣﴾الله میفرماید: «بندهام مرا ثنا گفت». و زمانیکه بنده میگوید: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾اللهﻷمیفرماید: «بندهام مرا بهبزرگی یاد کرد». و چون بنده میگوید:﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾خداوند(ﻷ) میفرماید: «اين، ارتباط دوطرفهی من و بندهام میباشد». و وقتی بنده ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾را تا پایانش میخواند، الله میفرماید: «هَذَا لِعَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ». [صحیح مسلم، ش: ۳۹۵ بهنقل از ابوهريرهس.] یعنی: «این، درخواست بندهی من است و من، خواستهاش را برآورده میسازم».
نماز، گفتگو و راز و نیازِ انسان با پروردگار اوست و نیز کردار و گفتاریست که از آغاز تا پایانش، ستایش و بیانِ عظمتِ الاهیست؛ لذا انسان از همان ابتدا که میگوید: «الله اکبر»، اللهﻷرا تعظیم و ستایش میکند. «الله اکبر»یعنی: اللهﻷدر علم، قدرت، چیرگی، عظمت و بزرگی، از همه چیز بزرگتر است و آسمانهای هفتگانه و هفت زمین در دستش بهسانِ دانهای اسپند در دست هر یک از ماست؛ آسمانها با همهی بزرگیاش در دست راست او پیچیده میشود و زمین را با همهی بزرگیاش در مشت خویش میگیرد؛ آنگونه که یکی از ما، چیزی را در مُشتش قرار میدهد. سپس نمازگزار با کلمات و عباراتی که میگوید، با پروردگارش راز و نیاز میکند و سپس برای تعظیم پروردگارش خَم میشود و با زبان خویش او را بهبزرگی میستاید و میگوید: «سُبحانَ رَبِّي العظیم»و سپس سرش را بالا میآورد و میایستد تا میان رکنِ تعظیم که همان رکوع است با رکن افتادگی و فروتنی که همان سجده میباشد، فاصله باشد. از اینرو پیامبرجفرمود: «فَأَمَّا الرُّكُوعُ فَعَظِّمُوا فِيهِ». [صحیح مسلم، ش: ۴۷۹ بهنقل از ابنعباسب.] یعنی: «در ركوع عظمت و بزرگي پروردگار را بيان كنيد». سپس برای فروتنی و افتادگی در برابر اللهﻷ، به سجده میرود و والاترین و گرامیترین بخش بدنش را همسطح پاهایش قرار میدهد و پیشانیاش را بر زمین میگذارد و میگوید: «سُبحانَ رَبِّي الأعلی»[صحیح مسلم، ش: ۷۷۲ بهنقل از حذیفه بن یمانس.] و بدینسان اللهﻷرا با صفت علو و برتریاش بهپاکی یاد میکند و او را از همهی پستیها پاک میداند و به زبانِ حال میگوید: پروردگارم، از همهی پَستیها پاک و منزّه میباشد و فراتر از هر چیزیست.
لذا نماز، عبادتی بس بزرگ است؛ از الله متعال میخواهیم که اهمیت و ارزشِ آنرا بیش از پیش برایمان نمایان سازد. در اهمیت، عظمت و ارزشمند بودن نماز در نزد اللهﻷهمین بس که همهی فرایضی که بر پیامبرجو امتش فرض نمود، بهواسطهی وحی بود؛ مگر نماز که اللهﻷآنرا بدون واسطه و بهطور مستقیم در بالاترین مکانی که بشر به آنجا رسیده است، و نیز در گرامیترین شب برای پیامبرج، یعنی در شب معراج، بر خلیل خویش و امتش فرض نمود؛ این عبادت، آنقدر اهمیت و ثواب دارد و برای اللهﻷمحبوب است که ابتدا در شبانهروزی پنجاه نوبت نماز را فرض نمود؛ اما به لطف خویش بر این امت آسان گرفت و آنرا از پنجاه نوبت در شبانهروز به پنج نوبت کاهش داد. اللّهمّ لكَ الحمد: یا الله! تو را حمد و سپاس. و همهی حمد و ستایش ویژهی الله متعال است.
نماز، نتایج بزرگ و ارزشمندی دارد؛ از جمله اینکه الله متعال در آیهای که مؤلف در ابتدای این باب یادآوری کرده است، میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَر﴾ [العنكبوت: ٤٥]
بیگمان نماز از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد.
﴿ٱلۡفَحۡشَآءِ﴾یعنی گناهان بسیار زشت مانندِ زنا و همجنسبازی و امثال آن. ﴿وَٱلۡمُنكَر﴾یعنی سایر کارهای زشت و ناپسند که در زشتی و ناپسندی به پایهی فواحش نمیرسد. بههر حال، نماز از کاری بسیار زشت و ناپسند باز میدارد؛ اما چه زمانی؟ زمانی که نماز، نمازی درست و بهکاملترین شکل باشد. از اینرو میبینیم که هرچند نماز میخوانیم، اما هیچ دگرگونی و تحولی در دلهایمان احساس نمیکنیم و دلهایمان آنگونه که باید، نسبت به کارهای زشت و ناپسند، بیرغبت نیست یا آنها را بد نمیداند. زیرا نمازی که میخوانیم، نمازی نیست که از کارهای زشت و ناپسند باز بدارد؛ وگرنه، کلام الله، و وعدهاش حق است و بیگمان نماز از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد. لذا هنگامیکه ارادهی گناه میکنی یا قلبت به معصیتی رغبت و گرایش مییابد، همینکه نماز میخوانی، آن علاقه یا وسوسه بهکلی از میان میرود؛ البته بهشرطی که نمازی که از تو خواسته شده است و نمازی که برای اللهﻷمیخوانی، نمازی کامل باشد. بنابراین بر ما واجب است که به نمازمان اهمیت دهیم و در حدّ توان خویش آنرا به بهترین شکل ممکن، با رعایتِ ارکان، شرایط، واجبات و مستحباتش بهجای آوریم. چنین نمازی از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد.
یکی از گذشتگان نیکسیرت فرموده است: هرکس که نمازش او را از کارهای زشت و ناپسند باز ندارد، نمازش او را از الله متعال دورتر میگرداند. - اللهﻷخود رحم بفرماید. – زیرا چنین نمازی، آن نمازی نیست که از ما خواسته شده است. نماز مطلوب و پسندیدهای که به ادای آن دستور داده شدهایم، نمازیست که به تمام معنا نماز باشد. معمولاً سلف صالح هنگامیکه به نماز میایستادند، همه چیز را از یاد میبردند و تنها در یادِ اللهﻷفرو میرفتند و محوِ عبادت میشدند. چنانکه یکی از فقهای مشهور تابعین به نامِ عروه بن زبیر/دچار بیماریِ قانقاریا شد؛ (قانقاریا، نوعی عفونت یا مردگیِ بخشی از بافت بدن است که از میان رفتن تدریجی عضو مبتلا را در پی دارد و گاه برای جلوگیری از پیشرفت بیماری و سرایتِ آن به سایر بدن، عضو مبتلا را قطع میکنند). اطبا تصمیم گرفتند که پای عروهسرا قطع نمایند؛ در آن زمان داروی بیهوشی وجود نداشت و این، تصمیم اطبا را با مشکل مواجه میساخت. عروهسبه طبیبانش گفت: اجازه دهید تا نماز بخوانم؛ همینکه وارد نماز شدم، پایم را قطع کنید. اطبا همین کار را کردند و عروه، هیچ دردی احساس نکرد؛ زیرا قلبش به یادِ الله و ذکرِ او مشغول بود و وقتی قلب انسان، محوِ چیزی شود، متوجه چیزِ دیگری نیست. حمّالها و باربرها را ببینید که کامیونی را بار یا تخلیه میکنند و ممکن است پا یا دستِ یکی از آنها زخمی گرد؛ اما چون مشغولِ کار است، اصلاً متوجه نمیشود و وقتی کارش پایان مییابد، در آن هنگام احساس درد میکند. لذا انسان باید در نمازش با الله باشد و در یادِ او فرو رود؛ نه اینکه همانندِ بسیاری از ما، حواسش به چپ و راست برود. هنگامیکه انسان به نماز میایستد، وسوسههای فراوانی به ذهنش خطور میکند و شیطان به سراغش میآید و میگوید: فلان موضوع و فلان مسأله را بهیاد آور و این کار و آن کار را انجام بده! این، در نماز خلل ایجاد میکند و گاه انسان نمازش را در حالی به پایان میرساند که از نمازش هیچ نمیفهمد؛ اگرچه نمازش ادا میگردد و تکلیف از او برداشته میشود. عمرسلشکر اسلام را در نماز تجهیز و ساماندهی میکرد؛ البته ساماندهی لشکر، جزو جهاد در راه الله متعال است و جهاد در راه الله در ضمن نماز، جایز میباشد. از اینرو الله متعال، «نماز خوف» را برای مسلمانان مشروع فرموده است. لذا عمرسدر حالی که در نمازش حضور قلب داشت و حواسش به چپ و راست نمیرفت، لشکر اسلام را ساماندهی میکرد. از الله متعال میخواهیم که همهی ما را در شمار کسانی قرار دهد که نمازشان، آنان را از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد و از پروردگارمان درخواست میکنیم که نمازهایمان را بپذیرد؛ همانا او بر هر کاری تواناست.
***
۱۰۴۹- وعن أَبي هريرةس قال: سَمِعْتُ رسولَ اللهج يقولُ: «أرَأيْتُمْ لَوْ أنَّ نَهْرًا بِبَابِ أَحَدِكُمْ يَغْتَسِلُ مِنْهُ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، هَلْ يَبْقَى مِنْ دَرَنهِ شَيْءٌ؟» قالوا: لا يَبْقَى مِنْ دَرَنهِ شَيْءٌ، قَالَ: «فَذلِكَ مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الخَمْسِ يَمْحُو اللهُ بِهِنَّ الخَطَايَا». [متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۵۲۸؛ و صحیح مسلم، ش: ۶۶۷.]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: از رسولاللهجشنیدم که میفرمود: «به من بگویید: اگر رودخانهای جلوی منزل یکی از شما باشد و او روزی پنج بار خود را با آن بشوید، آیا چیزی از چرک بدنش باقی میماند؟» گفتند: هیچ چرکی از بدنش باقی نمیماند. فرمود: «مثالِ نمازهای پنجگانه نیز چنین است که الله با آنها گناهان را از میان میبرد».
۱۰۵۰- وعن جابرٍس قال: قَالَ رسولُ اللهج: «مَثَلُ الصَّلَواتِ الخَمْسِ كَمَثَلِ نَهْرٍ جَارٍ غَمْرٍ عَلَى بَابِ أحَدِكُمْ يَغْتَسِلُ مِنْهُ كُلَّ يَومٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ».[روايت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۶۶۸. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۴۳۴ آمده است. (مترجم] ]
ترجمه: جابرسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «مثالِ نمازهای پنجگانه، مانند رودِ پُرآب و روانیست که مقابل منزل هر یک از شماست و او روزی پنج بار خود را با آن میشوید».
۱۰۵۱- وعن ابن مسعودس أنَّ رَجُلاً أصَابَ مِن امْرَأَةٍ قُبْلَةً، فَأتَى النَّبِيَّج فَأخْبَرَهُ فَأنْزَلَ اللهُ تَعَالَى: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾ [هود: ١١٤] فقال الرَّجُلُ: أَلي هذا يا رسولَ الله؟ قال: «لِجَميعِ أُمَّتي كُلهِمْ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۵۲۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۷۶۳. [این حدیث پیشتر به شمارهی ۴۳۹ گذشت. (مترجم] ]
ترجمه: ابنمسعودسمیگوید: مردی، زنی را بوسید و سپس نزد پیامبرجآمد و ماجرا را گفت (و اظهار ندامت کرد). الله متعال، این آیه را نازل فرمود:﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾. [هود: ۱۱۴. یعنی: «در آغاز و پایان روز و پاسی از شب نماز را برپا دار. بیگمان نیکیها، بدیها را از میان میبرند».] آن مرد گفت: ای رسولخدا! آیا این حکم، ویژهی من است؟ فرمود: «(خیر؛) شامل حالِ همهی امت من میشود».
۱۰۵۲- وعن أَبي هريرةس أنَّ رسول اللهج قَالَ: «الصَّلَوَاتُ الخَمْسُ، وَالجُمُعَةُ إِلَى الجُمُعَةِ، كَفَّارَةٌ لِمَا بَيْنَهُنَّ، مَا لَمْ تُغشَ الكَبَائِرُ».[روايت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۳۳. [حدیثی به همین مضمون پیشتر بهشمارهی ۱۳۲ آمده است. (مترجم] ]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «نمازهای پنجگانه و نماز جمعه تا جمعهی دیگر و نیز رمضان تا رمضان بعدی، هر یک کفارهی گناهانیست که در میان آنها انجام میشود؛ البته بهشرطی که از گناهان کبیره پرهیز شده باشد».
۱۰۵۳- وعن عثمانَ بنِ عفَّانَس قال: سَمِعْتُ رسول اللهج يَقُولُ: «مَا مِنْ امْرِئٍ مُسْلِمٍ تَحْضُرُهُ صَلاَةٌ مَكْتُوبَةٌ فَيُحْسِنُ وُضُوءها وَخُشُوعَهَا وَرُكُوعَهَا، إِلاَّ كَانَتْ كَفَّارَةً لِمَا قَبْلَهَا مِنَ الذُّنُوب مَا لَمْ تُؤتَ كَبِيرةٌ، وَذلِكَ الدَّهْرَ كُلَّهُ».[روايت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۲۸.]
ترجمه: عثمان بن عفانسمیگوید: از رسولاللهجشنیدم که میفرمود: «هر مسلمانی که وقت نماز فرض فرا رسد و او وضوی درست و کاملی بگیرد و خشوع و رکوع نمازش را بهنیکی بهجای آورَد، در صورتی که مرتکب گناه کبیره نشده باشد، این نماز کفارهی گناهانیست که پیشتر انجام داده است و این فضیلت، برای همیشه جاریست». [یعنی کارهای نیک و شایسته، کفارهی گناهان صغیره است. [مترجم]]
شرح
در این احادیث که دربارهی فضایل نماز است، پیامبرجنمازهای پنجگانه را به رودخانهی روان و پُرآبی تشبیه کرده است که انسان روزی پنج بار خود را در آن میشوید و در نتیجه هیچ چرکی بر بدنش باقی نمیماند. نمازهای پنجگانه نیز همینگونه است؛ یعنی گناهان انسان را از میان میبرد تا اینکه هیچ گناهی بر انسان باقی نمیماند و انسان از گناهان، پاک میشود. اما همانگونه که پیشتر گفتیم، این فضیلت دربارهی نمازِ کاملیست که انسان آنرا با حضور قلب به جا میآورد و هنگامِ نماز احساس میکند که در حال راز و نیاز با الله متعال است؛ لذا اگر نماز، کامل باشد، این پاداش بزرگ را در پی دارد.
یکی دیگر از فضایل نمازهای پنجگانه و همچنین نماز جمعه، این است که هر یک، کفارهی گناهانیست که در میان آنها انجام میشود؛ البته بهشرطی که از گناهان کبیره پرهیز شده باشد. لذا نمازهای پنجگانه، کفارهی گناهان صغیره است و کفارهی گناهان کبیره نیست؛ مثلاً تقلب و نیرنگ در داد و ستد، جزو گناهان کبیره میباشد. زیرا پیامبرجفرموده است: «مَن غَشَّ فَلَيسَ مِنِّی». [صحیح مسلم، ش: ۱۰۱ بهنقل از ابوهریرهس.] یعنی: «هرکس، تقلب کند، از من (پیرو من) نیست». لذا انسان متقلبی که نمازهای پنجگانهاش را به جا میآورد، این گناهِ او، تقلب و حقهبازیاش در داد و ستد بخشیده نمیشود؛ زیرا تقلب، گناه کبیره است. سوگند دروغ در داد و ستد نیز یکی ازگناهان کبیره میباشد؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «ثلاثةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ الله يَوْمَ القِيَامة، ولا يَنْظُرُ إِلَيْهم، وَلا يُزَكِّيهِم، وَلهُمْ عَذَابٌ أَليمٌ: المُسبِل، والمنَّانُ وَالمُنْفِقُ سِلْعَتَهُ بِالحَلفِ الكاذِبِ». [صحیح مسلم، ش: ۱۰۶ بهنقل از ابوذرس. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۷۹۸ آمده است. (مترجم] ] يعني: «سه گروه هستند که الله، روز قیامت با آنها سخن نمیگوید، به آنان نظر نمیکند، آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذاب دردناکی خواهند داشت: کسی که اسبالِ ازار میکند، [یعنی کسی که شلوار یا لباسش را پایینتر از دو قوزک پایش قرار میدهد] کسی که - در برابر نیکیاش به دیگران- منت میگذارد، و کسی که کالایش را با سوگند دروغ به فروش میرساند». همچنین مردی که لباسش را از روی تکبر، پایینتر از دو قوزک پایش قرار میدهد، مرتکب گناه کبیره شده است و این گناه، با ادای نماز، آمرزیده نمیشود. گفتنیست: این عمل، یعنی اسبال ازار، حتی اگر از روی تکبر هم نباشد، گناه کبیره است و ادای نماز، کفارهی چنین گناهی نیست. غیبت نیز یکی از گناهان کبیره است؛ لذا اگر کسی در فاصلهی نماز صبح تا ظهر، از كسي غیبت کند، نمازِ ظهرش، کفارهی این غیبت نخواهد بود. زیرا غیبت، جزو گناهان کبیره است؛ اگرچه یکبار و دربارهی یک نفر صورت بگیرد. بهفرمودهی پیامبرج، غیبت این است که پشت سرِ برادرت یا دربارهی وی سخنانی بگویی که خوشَش نمیآید. شخصی پرسید: اگر آنچه میگویم، در او وجود داشته باشد، چه؟ فرمود: «إنْ كانَ فِيهِ ما تقُولُ فَقَدِ اغْتَبْته، وإنْ لَمْ يكُن فِيهِ ما تَقُولُ فَقَدْ بهتَّهُ». [صحیح مسلم، ش: ۲۵۸۹ بهنقل از ابوهریرهس.] یعنی: «اگر آنچه میگویی در او وجود دارد، غیبتش را کردهای؛ و اگر آن صفت در او نباشد، بر او بهتان بستهای». گناهِ غیبت به آثار و پیامدهای آن بستگی دارد؛ مثلاً غیبت علما، بدتر و شدیدتر از غیبت سایر مردم است و غیبت حکام و مسؤولان و کارگزاران حکومتی نیز از غیبت تودهی مردم، بدتر و شدیدتر میباشد. لذا پخش و نشر اعلامیههایی که در آنها از برخی از مسؤولان با ذکر نامشان بدگویی میشود، غیبت و جزو گناهان کبیره است؛ زیرا باعث میشود که مردم نسبت به کسانیکه در چنین اعلامیههایی از آنان غیبت شده است، بدبین شوند و این، زمینهساز آشوب و نابسامانی در سطح جامعه خواهد بود. لذا گناهِ غیبت از مسؤولان، بهمراتب بدتر و شدیدتر میباشد و هرکس به نشر و پخش چنین اعلامیههایی بپردازد، گنهکار میباشد و مرتکب گناه کبیره شده است؛ لذا هم گناه غیبت بر گردنِ اوست و هم گناهِ کسانی که از چنین اعلامیههایی متأثر میشوند. و بدتر از این، نشر و پخش اعلامیههاییست که آمیزهای از غیبت و تهمت هستند؛ یعنی هم حاوی مسایل و موضوعهای واقعی میباشند و هم در آنها به مسؤولان، بهتان میزنند. علاوه بر این، نشر و پخش چنین اعلامیههایی چه سودی دارد؟ آیا بهراستی مشکلات، حل میشود؟ به گمانم، هرگز؛ بلکه شرایط و مسایل، وخیمتر میگردد. از اینرو نشر و پخش چنین اعلامیههایی را غیبت و از گناهان کبیره میدانیم و هرکس هر نقشی در نشر و توزیع چنین اعلامیههایی داشته باشد، گنهکار است. آری! اگر میدانستیم که با چنین کارهایی مشکلات حل میشود، آنوقت این موضوع، سادهتر بود؛ اما این کارها، بدبینی مردم نسبت به مسؤولان را افزایش میدهد و این، هرج و مرج و نابسامانی بیشتری را در پی خواهد داشت.
***