۲۴۷- باب: فضيلت حلقههای ذکر و استحباب پایبندی به آن و نهی از جدا شدن از آن بدون عذر
الله متعال میفرماید:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ﴾ [الكهف: ٢٨]
خودت را با کسانی شکیبا بدار که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند، در حالی که رضای او را میجویند؛ و دیدگانت را از آنان برنگردان.
۱۴۵۵- وعن أَبي هريرةَس قال: قَالَ رسول اللهج: «إنَّ للهِ تَعَالَى مَلائِكَةً يَطُوفُونَ في الطُّرُقِ يَلْتَمِسُونَ أهْلَ الذِّكْرِ، فإذا وَجَدُوا قَوْمَاً يَذْكُرُونَ اللهَﻷ، تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى حَاجَتِكُمْ، فَيَحُفُّونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِم إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، فَيَسْألُهُمْ رَبُّهُمْ- وَهُوَ أعْلَم-: مَا يقولُ عِبَادي؟ قَالَ: يَقُولُونَ: يُسَبِّحُونَكَ، ويُكبِّرُونَكَ، وَيَحْمَدُونَكَ، ويُمَجِّدُونَكَ، فَيَقُولُ: هَلْ رَأَوْنِي ؟ فيقولونَ: لا واللهِ مَا رَأَوْكَ. فيقولُ: كَيْفَ لَوْ رَأوْني؟! قَالَ: يقُولُونَ: لَوْ رَأوْكَ كَانُوا أَشَدَّ لَكَ عِبَادَةً، وَأَشَدَّ لَكَ تَمْجِيداً، وأكْثَرَ لَكَ تَسْبِيحاً. فَيقُولُ: فماذا يَسْألونَ؟ قَالَ: يقُولُونَ: يَسْألُونَكَ الجَنَّةَ. قَالَ: يَقُولُ: وَهل رَأَوْها؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لا واللهِ يَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا. قَالَ: يقول: فَكيفَ لَوْ رَأوْهَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لَوْ أنَّهُمْ رَأوْهَا كَانُوا أشَدَّ عَلَيْهَا حِرْصاً، وأشدَّ لَهَا طَلَباً، وأعْظَمَ فِيهَا رَغْبَةً. قَالَ: فَمِمَّ يَتَعَوَّذُونَ؟ قَالَ: يَقُولُونَ: يَتَعَوَّذُونَ مِنَ النَّارِ؛ قَالَ: فيقولُ: وَهَلْ رَأوْهَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لا واللهِ مَا رَأوْهَا. فيقولُ: كَيْفَ لَوْ رَأوْهَا؟! قَالَ: يَقُولُونَ: لَوْ رَأوْهَا كانوا أشَدَّ مِنْهَا فِرَاراً، وأشَدَّ لَهَا مَخَافَةً. قَالَ: فَيَقُولُ: فَأُشْهِدُكُمْ أنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُم، قَالَ: يَقُولُ مَلَكٌ مِنَ المَلاَئِكَةِ: فِيهم فُلاَنٌ لَيْسَ مِنْهُمْ، إنَّمَا جَاءَ لِحَاجَةٍ، قَالَ: هُمُ الجُلَسَاءُ لا يَشْقَى بِهِمْ جَلِيسُهُمْ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۶۴۰۸؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۶۸۹.]
وفي رواية لمسلمٍ عن أَبي هريرةَس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «إن للهِ مَلاَئِكَةً سَيَّارَةً فُضُلاً يَتَتَبُّعُونَ مَجَالِسَ الذِّكْرِ، فَإذَا وَجَدُوا مَجْلِساً فِيهِ ذِكْرٌ، قَعَدُوا مَعَهُمْ، وَحَفَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِأجْنِحَتِهِمْ حَتَّى يَمْلَؤُوا مَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ السَّماءِ الدُّنْيَا، فإذَا تَفَرَّقُوا عَرَجُوا وَصَعدُوا إِلَى السَّمَاءِ، فَيَسْأَلُهُمْ اللهُﻷ- وَهُوَ أعْلَمُ-: مِنْ أيْنَ جِئْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: جِئْنَا مِنْ عِنْدِ عِبادٍ لَكَ في الأرْضِ: يُسَبِّحُونَكَ، ويُكبِّرُونَكَ، وَيُهَلِّلُونَكَ، وَيَحْمَدُونَكَ، وَيَسْألُونَكَ. قَالَ: وَمَاذا يَسْألُونِي؟ قالوا : يَسْألُونَكَ جَنَّتَكَ. قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا جَنَّتِي؟ قالوا: لا، أَيْ رَبِّ. قَالَ: فكيْفَ لَوْ رَأَوْا جَنَّتي؟! قالوا: ويستجيرونكَ. قَالَ: ومِمَّ يَسْتَجِيرُونِي؟ قالوا: مِنْ نَارِكَ يَا رَبِّ. قَالَ: وَهَلْ رَأوْا نَاري؟ قالوا: لا، قَالَ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْا نَارِي؟! قالوا: وَيَسْتَغفِرُونكَ؟ فَيَقُولُ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، وَأَعْطَيْتُهُمْ مَا سَألُوا، وَأجَرْتُهُمْ مِمَّا اسْتَجَارُوا. قَالَ: فيقولون: ربِّ فيهمْ فُلانٌ عَبْدٌ خَطَّاءٌ إنَّمَا مَرَّ، فَجَلَسَ مَعَهُمْ. فَيَقُولُ: ولهُ غَفَرْتُ، هُمُ القَومُ لا يَشْقَى بِهِمْ جَلِيسُهُمْ».
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «الله، فرشتگاني دارد كه در جستجوي ذاکران و یادکنندگانش در راهها گشت میزنند و چون گروهي را ببينند كه به يادِ اللهﻷمشغولند، يكديگر را صدا میزنند و میگويند: بهسوي چیزی که در جستجوی آن بودید، بیایید. آنگاه ذکرکنندگان را تا آسمان دنيا زير بالهايشان میگيرند. سپس الله با اينكه آگاهیِ مطلق دارد، از فرشتگان میپرسد: بندگانم چه میگويند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پاكي و بزرگي تو را بيان میكنند و تو را میستايند و تمجيدت مینمايند. الله میفرمايد: آيا مرا ديدهاند؟ پاسخ میدهند: خير؛ به خودت سوگند كه تو را نديدهاند. اللهﻷمیفرمايد: اگر مرا میديدند، چه میكردند؟ میگويند: اگر تو را میديدند، بيشتر عبادتت میكردند و تو را بيش از این بزرگ میداشتند و تو را بیشتر تسبیح میگفتند. آنگاه اللهﻷمیفرمايد: چه میخواهند؟ فرشتگان میگويند: از تو بهشت را درخواست میکنند. الله متعال میفرمايد: آيا آن را ديدهاند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! خير؛ سوگند به خودت که آن را نديدهاند. میفرمايد: اگر آن را میديدند، چه میكردند؟ فرشتگان میگويند: اگر آن را میديدند، به آن علاقهي بيشتري پیدا میکردند و بيشتر به دنبال آن میرفتند و رغبت بيشتري به آن نشان میدادند. اللهﻷمیفرمايد: از چه چيزي پناه میخواهند؟ میگويند: از دوزخ. اللهﻷمیفرمايد: آيا آن را ديدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خير؛ به خودت سوگند که آن را نديدهاند. الله متعال میفرمايد: اگر آن را میديدند، چه میكردند؟ فرشتگان میگويند: اگر آن را میديدند، از آن بيشتر دوري میكردند و ترسِ بیشتری از آن داشتند. اللهﻷمیفرمايد: شما گواه باشيد كه من آنان را بخشيدم. يكي از فرشتگان میگويد: فلانكس كه در میان آنهاست، جزو آنها نیست؛ بلکه برای کاری به آنجا آمده است. الله متعال میفرمايد: آنها كساني هستند كه همنشينشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود».
و در روایتی از مسلم آمده است که ابوهریرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «الله متعال افزون بر فرشتگان نگهبان و نویسندهی اعمال، فرشتگانی دارد که در جستجوی مجالس ذکر، گشت میزنند و چون مجلسِ ذکری را بیابند، با آنان مینشینند و با بالهای خود، آنان را در بر میگیرند تا آنکه میان آنان و آسمان دنیا را پُر میکنند و آنگاه که اهل مجلس پراکنده میشوند، فرشتگان به آسمان، بالا میروند و اللهﻷ- که خود، آگاهی مطلق دارد- از آنان میپرسد: از کجا میآیید؟ فرشتگان پاسخ میدهند: از نزد عدهای از بندگانت در زمین که تو را به پاکی و بزرگی یاد میکردند و لاإلهإلاالله و حمد و ستایش تو را میگفتند و به تو عرض نیاز مینمودند. میفرماید: از من چه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از تو بهشتت را درخواست میکنند. میفرماید: آیا بهشت مرا دیدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خیر. میفرماید: اگر بهشت مرا میدیدند، چه میکردند؟ فرشتگان میگویند: و از تو پناه میجویند. الله متعال میفرماید: از چه چیزی به من پناه میجویند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! از دوزخت. میفرماید: آیا دوزخ مرا دیدهاند؟ فرشتگان در پاسخ میگویند: خیر. اللهﻷمیفرماید: پس اگر دوزخم را میدیدند، چه میکردند؟ میگویند: از تو آمرزش میخواهند. الله متعال میفرماید: من، آنان را آمرزیدم و خواستهی آنها را برآورده ساختم و آنان را از چیزی که پناه خواستند، پناه دادم. فرشتگان عرض میکنند: پروردگارا! فلان بندهی گنهکار نیز در میان آنهاست که از کنارشان عبور میکرد و با آنان نشست. میفرماید: او را نیز آمرزیدم؛ اینها کسانی هستند كه همنشينشان نیز (بینصیب و) بدبخت نمیشود».
شرح
مؤلف/در کتابش، بابی پیرامون فضیلت حلقههای ذکر گشوده است؛ منظور از حلقههای ذکر، جمع شدن برای یادِ اللهﻷمیباشد. وی، سپس این آیهی کریمه را آورده است که الله متعال میفرماید:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ﴾ [الكهف: ٢٨]
خودت را با کسانی شکیبا بدار که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند، در حالی که رضای او را میجویند؛ و دیدگانت را از آنان برنگردان.
الله متعال در این آیه، به پیامبرجدستور داده است که خودش را با این بزرگواران، شکیبا بدارد؛ یعنی با چنین کسانی بنشیند؛ زیرا کسانی که چنین ویژگیهایی دارند، بهترین همنشینانِ او هستند: ﴿يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ﴾؛ یعنی: «صبح و شام پروردگارشان را میخوانند». انشاءالله که حضور در نماز صبح و عصر، جزو همین گردهماییهای خجسته میباشد. ﴿يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥ﴾: «در حالی که رضای او را میجویند». این، بیانگر اخلاص آنهاست و نشان میدهد که قصدشان از این جمع شدن و دعا و عبادت، این نیست که از آنها تعریف شود یا اینکه دیگران دربارهی آنان بگویند که اینها چه آدمهای عبادتگزاری هستند و چه همه عبادت میکنند! این افراد، هیچیک از اینها را نمیخواهند؛ بلکه خواهانِ رضایت و خشنودی اللهﻷهستند؛ پس به خاطر دنیا از چنین کسانی چشم برنگردان و آنان را ترک مکن؛ البته اگر مصلحتی بزرگتر از همنشینی با ایشان در میان باشد، ایرادی ندارد که بهخاطر آن مصلحت، اینها را ترک نمایی؛ مهم، این است که بهخاطر دنیا ترکشان نگویی. الله متعال در ادامهی این آیه میفرماید:
﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا ٢٨﴾[الكهف: ٢٨]
و از کسی پیروی مکن که دلش را از یادمان غافل نمودهایم و او از خواستهی نفس خویش پیروی نموده و کارش، زیادهروی و تبهکاری بوده است.
یعنی: از آدم غافلی که قلبش از ذکر و یادِ اللهﻷدر غفلت است و او از خواستهها و امیال نفسانی خویش پیروی میکند، و بدینسان دنیا و آخرتش را تباه میگرداند، پیروی مکن.
این آیهی کریمه، بیانگر فضیلت جمع شدن برای ذکر و دعاست و نیز فضیلت اخلاص را میرساند و نشان میدهد که مدار همه چیز بر محور اخلاص میباشد؛ لذا شایسته نیست که انسان عبادتها و مسایل اخروی را فدای مسایل دنیوی کند.
مؤلف/حدیثی از ابوهریرهسآورده که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است؛ حدیثی بدین مضمون که: «الله، فرشتگاني دارد كه در جستجوي ذاکران و یادکنندگانش در راهها گشت میزنند». فرشتگان، جزو جهان غیباند و اللهﻷآنها را از نور آفریده است؛ آنها به خوردن و آشامیدن نیاز ندارند و در جهان غیب بهسر میبرند و انسان آنها را نمیبیند؛ البته گاه الله متعال آنان را به مردم نشان میدهد؛ چنانکه جبرئیل÷در پوشش مردی که لباس بسیار سفیدی پوشیده بود و موهای بسیار سیاهی داشت، وارد مجلسی شد که پیامبرجو یارانش نشسته بودند؛ آثار سفر بر او نمایان نبود و هیچیک از اصحابش، او را نمیشناخت. نزد پیامبرجنشست و در حضور صحابهشسؤالهایی پرسید که پیامبرجپاسخش را داد. خلاصه اینکه گاه چنین مواردی روی میدهد؛ اما اصل بر این است که جهان فرشتگان، عالَم غیب است. فرشتگان، همه نیکاند و به جاهایی که مایهی خشم پروردگار است، نمیروند؛ مانند خانهای که در آن، مجسمه و تصویر باشد؛ همچنین با کسانی با خود سگ یا زنگ دارند، همراه نمیشوند.
الله متعال برخی از این فرشتگان را مأموریت داده است که در زمین به گشتزنی بپردازند و به میان حلقههای ذکر بروند. «و چون گروهي را ببينند كه به يادِ اللهﻷمشغولند، يكديگر را صدا میزنند و میگويند: بهسوي چیزی که در جستجوی آن بودید، بیایید. آنگاه ذکرکنندگان را تا آسمان دنيا زير بالهايشان میگيرند. سپس الله با اينكه آگاهیِ مطلق دارد، از فرشتگان میپرسد: بندگانم چه میگويند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پاكي و بزرگي تو را بيان میكنند و تو را میستايند و تمجيدت مینمايند. الله میفرمايد: آيا مرا ديدهاند؟ پاسخ میدهند: خير؛ به خودت سوگند كه تو را نديدهاند. اللهﻷمیفرمايد: اگر مرا میديدند، چه میكردند؟ میگويند: اگر تو را میديدند، بيشتر عبادتت میكردند و تو را بيش از این بزرگ میداشتند و تو را بیشتر تسبیح میگفتند. آنگاه اللهﻷمیفرمايد: چه میخواهند؟ فرشتگان میگويند: از تو بهشت را درخواست میکنند. الله متعال میفرمايد: آيا آن را ديدهاند؟ فرشتگان پاسخ میدهند: پروردگارا! خير؛ سوگند به خودت که آن را نديدهاند». از همینروست که اللهﻷمیفرماید: «أَعْدَدْتُ لِعِبَادِي الصَّالِحِينَ مَا لا عَيْنٌ رَأَتْ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَتْ، وَلا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ». [صحیح بخاری، ش: (۳۲۴۴، ۴۷۷۹، ۴۷۸۰، ۷۴۹۸) و صحیح مسلم، ش: ۲۸۲۴ بهنقل از ابوهریرهس.] یعنی: «برای بندگان نیکم، نعمتهایی (در بهشت) فراهم کردهام که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ انسانی، خطور نکرده است». سپس اللهﻷاز فرشتگان میپرسد: «از چه چيزي پناه میخواهند؟ فرشتگان میگويند: از دوزخ. اللهﻷمیفرمايد: آيا آن را ديدهاند؟ پاسخ میدهند: پروردگارا! خير؛ به خودت سوگند که آن را نديدهاند. الله متعال میفرمايد: اگر آن را میديدند، چه میكردند؟ فرشتگان میگويند: اگر آن را میديدند، از آن بيشتر دوري میكردند و ترسِ بیشتری از آن داشتند. اللهﻷمیفرمايد: شما گواه باشيد كه من آنان را بخشيدم». روشن است که وقتی اللهﻷکسی را ببخشد، آنشخص سزاوار ورود به بهشت و نجات از دوزخ میگردد. در ادامهی این حدیث آمده است: «يكي از فرشتگان میگويد: فلانكس كه در میان آنهاست، جزو آنها نیست؛ بلکه برای کاری به آنجا آمده است. الله متعال میفرمايد: آنها كساني هستند كه همنشينشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود».
این حدیث، فضیلت مجالس صالحان و نیکوکاران را میرساند و نشان میدهد که چهبسا الله متعال به سبب همنشین نیک، رحمت خود را شامل حال همنشینان وی میگرداند؛ اگرچه همنشینان فرد نیکوکار، همانند خودش نباشند؛ زیرا همانگونه که در این حدیث آمده است: الله متعال شخصی را که برای کاری به میان نیکوکاران آمده بود، آمرزید و فرمود: «آنها كساني هستند كه همنشينشان نیز (بینصیب نیست و) بدبخت نمیشود». بنابراین جمع شدن برای ذکر و یادِ اللهﻷو نیز برای قرائت قرآن و تسبیح و تحمید و تهلیل، مستحب است و هرکس برای خودش ذکر و دعا میکند. همانگونه که پیشتر گفتم، اجتماع مسلمانان برای نماز صبح و عصر نیز جزو همین اجتماعها و گردهماییهای خجسته میباشد؛ زیرا نماز شامل تسبیح، تکبیر، تهلیل، قرائت قرآن و دعاست و از پیامبرجثابت است که فرشتگانی که بر انسانها گماشته شدهاند، در نماز صبح و عصر، یکجا و جمع میشوند.
***
۱۴۵۶- وعنه وعن أَبي سعيدٍب قالا: قَالَ رسولُ اللهج: «لا يَقْعُدُ قَومٌ يَذكُرُونَ اللهَ-ﻷ- إِلاَّ حَفَّتْهُمُ المَلائِكَةُ وغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمْ السَّكِينَةُ؛ وَذَكَرَهُمُ اللهُ فِيمَنْ عِنْدَهُ».[روايت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۷۰۰.]
ترجمه: ابوهريره و ابوسعيدبمیگویند: رسولاللهجفرمود: «هر گروهی که مینشینند و اللهﻷرا یاد میکنند، فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند و رحمت، آنها را میپوشاند و بر آنان سکون و آرامش نازل میگردد و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند».
۱۴۵۷- وعن أَبي واقدٍ الحارث بن عوفٍس أنَّ رسولَ اللهج بَيْنَمَا هُوَ جَالِسٌ في المَسْجِدِ، والنَّاسُ مَعَهُ، إذْ أقْبَلَ ثَلاثَةُ نَفَرٍ، فأقْبَلَ اثْنَانِ إِلَى رسُولِ اللهِج وَذَهَبَ واحِدٌ؛ فَوَقَفَا عَلَى رسولِ اللهج. فأمَّا أحَدُهُما فَرَأَى فُرْجةً في الحَلْقَةِ فَجَلَسَ فِيهَا، وَأمَّا الآخرُ فَجَلَسَ خَلْفَهُمْ، وأمَّا الثَّالثُ فأدْبَرَ ذاهِباً. فَلَمَّا فَرَغَ رَسُولُ اللهج قَالَ: «ألا أُخْبِرُكُمْ عَنِ النَّفَرِ الثَّلاَثَةِ: أَمَّا أَحَدُهُمْ فَأوَى إِلَى اللهِ فآوَاهُ اللهُ إِلَيْهِ. وَأمَّا الآخَرُ فاسْتَحْيَى فَاسْتَحْيَى اللهُ مِنْهُ، وأمّا الآخَرُ، فَأعْرَضَ، فَأَعْرَضَ اللهُ عَنْهُ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۶۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۱۷۶.]
ترجمه: ابوواقد، حارث بن عوفسمیگوید: باری رسولاللهجدر مسجد با مردم نشسته بود که در این میان سه نفر آمدند؛ دو نفر بهسوی مجلس رسولاللهجآمدند و ماندند و دیگری، رفت. یکی از آن دو نفر، در میان مجلس جایی خالی یافت و همانجا نشست؛ و دیگری، پشت سر آنان نشست و سومین نفر پشت کرد و رفت. رسولاللهجهنگامی که- از پند و اندرز یارانش- فراغت یافت، فرمود: «آیا شما را از حال این سه نفر آگاه نسازم؟ یکی از آنها به الله پناه آورد- و صادقانه به این مجلس آمد- و الله نیز به او پناه داد (و نشستن در این مجلس را برایش میسر ساخت)؛ و دیگری، (از ایجاد مزاحمت) شرم کرد و الله نیز از او حیا کرد (و او را بخشید). و سومین نفر از الله روی گرداند و الله نیز از او روی گرداند (و توفیقش نداد که با این گروه نیکوکار بنشیند)».
شرح
در حدیث نخست آمده است که پیامبرجفرمود: «هر گروهی که مینشینند و اللهﻷرا یاد میکنند، فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند و رحمت، آنها را میپوشاند و بر آنان سکون و آرامش نازل میگردد و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند». این، بیانگر فضیلت جمع شدن برای یادِ اللهﻷمیباشد؛ گفتنیست لازم نیست که همه یکصدا و با هم ذکر بگویند؛ بلکه این حدیث، مطلق میباشد و از سلف صالح ثابت نیست که مانند برخی از طُرُق صوفیه به صورت گروهی و یکصدا ذکر بگویند.
در این حدیث آمده است: بر کسانی که برای ذکر و یادِ اللهﻷگرد هم میآیند، "سکینه" نازل میشود؛ سکینه، همان سکون و آرامش قلبی یا خشوع و انابت آن به سوی اللهﻷمیباشد. همچنین «رحمت، اینها را میپوشاند»؛ یعنی: رحمت الاهی آنان را از هر سو در برمیگیرد و بدینسان بیش از هر زمانی به رحمت پروردگار، نزدیک میگردند. «فرشتگان پیرامون آنان جمع میشوند»؛ زیرا کردارِ اینها را میپسندند و برای تکریم ایشان، پیرامونشان جمع میگردند و آنان را احاطه میکنند. «و الله آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، یاد میکند»؛ یعنی: الله متعال، ذاکران و یادکنندگان خویش را در ملکوت اعلی و در میان فرشتگان والامقامش یاد میفرماید. پیشتر نیز حدیثی گذشت که در آن آمده بود: «وَمَنْ ذَكَرَنِي فِى مَلأٍ ذَكَرْتُهُ فِى مَلأٍ خَيْرٍ مِنْهُمْ»؛ [صحيح است؛ صحیح الجامع، ش: ۸۱۳۷.] یعنی: «و هرکس مرا در جمعی یاد نمايد، او را در جمعی بهتر از آنان یاد میکنم».
در دومین حدیثی که نووی/آورده، آمده است که باری رسولاللهجدر مسجد با مردم نشسته بود که در این میان سه نفر آمدند؛ دو نفر بهسوی مجلس رسولاللهجآمدند و ماندند و دیگری، رفت. یکی از آن دو نفر، در میان مجلس جایی خالی یافت و همانجا نشست؛ و دیگری، پشت سر آنان نشست. گویا آمد که مزاحم دیگران شود یا جا را بر آنان تنگ بگرداند؛ اما سومین نفر به این جمع نپیوست و رفت. رسولاللهجهنگامی که- از پند و اندرز یارانش- فراغت یافت، فرمود: «آیا شما را از حال این سه نفر آگاه نسازم؟ یکی از آنها به الله پناه آورد- و صادقانه به این مجلس آمد- و الله نیز به او پناه داد (و نشستن در این مجلس را برایش میسر ساخت)؛ و دیگری، (از ایجاد مزاحمت) شرم کرد و الله نیز از او حیا کرد (و او را بخشید). و سومین نفر از الله روی گرداند و الله نیز از او روی گرداند (و توفیقش نداد که با این گروه نیکوکار بنشیند)».
از این حدیث، صفت شرم و حیا برای اللهﻷثابت میشود؛ اما شرم و حیای پروردگار، مانند شرم و حیای آفریدههایش نیست؛ بلکه حیای کاملیست که شایستهی اللهﻷمیباشد؛ چنانکه پیامبرجفرموده است: «إِنَّ الله حَيِيٌّ كَرِيمٌ»؛ [صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: (۱۷۵۷، ۱۷۶۸).] یعنی: «الله متعال، باحیا و کریم است». الله متعال میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ لَا يَسۡتَحۡيِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأحزاب : ٥٣]
و الله از بیان حقیقت شرم ندارد.
لذا الله متعال به این صفت، وصف میشود؛ اما این صفت، مانند صفت آفریدههایش نیست؛ زیرا الله متعال در قرآن کریم میفرماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾ [الشورى: ١١]
هیچ چیزی همانند او نیست؛ و او، شنوای بیناست.
بنابراین هرگاه صفتی از صفات الله متعال در لفظ، همانند صفتی از صفات مخلوقات بود، باید بدانید که این صفات مشترکِ لفظی، از نظر معنا یکی نیستند؛ زیرا «هیچ چیزی همانند الله نيست و او، شنوای داناست». لذا وقتی بنا بر آیات صریح قرآن گفته میشود که الله متعال بر عرش استقرار دارد، این، بدین معنا نیست که قرار گرفتن الله متعال بر عرش همانند قرار گرفتن یک انسان بر روی یک مرکب یا سواری باشد؛ زیرا الله متعال همین واژه یا همین ویژگی را دربارهی انسانها نیز بیان فرموده است؛ آنجا که میفرماید:
﴿إِذَا ٱسۡتَوَيۡتُمۡ عَلَيۡهِ﴾ [الزخرف: ١٣]
... آنگاه که بر مرکبها سوار میشوید و روی آنها قرار میگیرید...
لذا اشتراک لفظی، به معنای همانندی و شباهت نیست؛ چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿بَلۡ يَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ﴾ [المائدة: ٦٤]
بلکه دو دست الله باز و گشوده است.
لذا نباید چنین پنداشت که دو دست پروردگار، همانند دستان ماست؛ زیرا هیچ چیزی همانند الله متعال نیست و همهی صفات الاهی، منحصر به خودِ اوست و ما، همانگونه که الله متعال را در ذاتش و نیز در عبادت، یکتا و یگانه میدانیم، در صفاتش نیز به وحدانیت او اعتقاد داریم: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾: «هیچ چیزی همانند او نیست و او، شنوای داناست».
***
۱۴۵۸- وعن أَبي سعيدٍ الخدريس قَالَ: خَرَجَ معاويةُس عَلَى حَلْقَةٍ في المَسْجِدِ، فَقَالَ: مَا أجْلَسَكُمْ؟ قالوا: جَلَسْنَا نَذْكُرُ اللهَ. قَالَ: آللهِ مَا أجْلَسَكُمْ إِلاَّ ذاك؟ قالوا: مَا أجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاكَ، قَالَ: أما إنِّي لَمْ اسْتَحْلِفْكُمْ تُهْمَةً لَكُمْ، وَمَا كَانَ أحَدٌ بِمَنْزِلَتِي مِنْ رَسولِ اللهج أَقَلَّ عَنْهُ حَديثاً مِنِّي: إنَّ رسُولَ اللهج خَرَجَ عَلَى حَلْقَةٍ مِنْ أصْحَابِهِ فَقَالَ: «مَا أجْلَسَكُمْ؟» قالوا: جَلَسْنَا نَذْكُرُ الله وَنَحْمَدُهُ عَلَى مَا هَدَانَا للإسْلاَمِ، وَمَنَّ بِهِ عَلَيْنَا. قَالَ: «آللهِ مَا أجْلَسَكُمْ إِلا ذَاكَ؟» قالوا: واللهِ مَا أجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاكَ. قَالَ: «أمَا إنِّي لَمْ أسْتَحْلِفْكُمْ تُهْمَةً لَكُمْ، ولكِنَّهُ أتَانِي جِبرِيلُ فَأخْبَرَنِي أنَّ الله يُبَاهِي بِكُمُ المَلاَئِكَةَ».[روايت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۷۰۱.]
ترجمه: ابوسعيد خدریسمیگوید: معاویهسبه نزد گروهی که در مسجد گرد آمده بودند، رفت و گفت: چه چیزی شما را اینجا نشانده است؟ گفتند: نشستهایم، الله را یاد میکنیم. معاویهسفرمود: شما را به الله سوگند که فقط همین امر موجب شده است که اینجا بنشینید؟ پاسخ دادند: هیچ چیزی جز همین امر، ما را اینجا ننشانده است. فرمود: من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ و در میان اصحاب رسولاللهجکسی نیست که کمتر از من، از آن بزرگوار حدیث روایت کرده باشد؛ باری رسولاللهجبه میان گروهی از یارانش رفت که گرد آمده بودند و فرمود: «چه چیزی موجب نشستن شما شده است؟» گفتند: نشستهایم و الله را یاد میکنیم و او را میستاییم که ما را بهسوی اسلام رهنمون شد و بر ما منت نهاد. فرمود: «شما را به الله سوگند که فقط همین امر موجب نشستن شما شده است؟» پاسخ دادند: فقط همین امر موجب نشستن ما شده است. فرمود: «من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ بلکه جبرئیل(÷) نزدم آمد و به من خبر داد که الله در نزد فرشتگان به شما مباهات میکند».
شرح
این، یکی از احادیثیست که بیانگر فضیلت جمع شدن برای ذکر و یادِ اللهﻷمیباشد؛ حدیثی بدین مضمون که ابوسعيد خدریسمیگوید: معاویهسبه نزد گروهی که در مسجد گرد آمده بودند، رفت و گفت: چه چیزی شما را اینجا نشانده است؟ گفتند: الله را یاد میکنیم. معاویهسسوگندشان داد که آیا فقط همین امر موجب نشستن آنها شده است؟ آنها نیز سوگند یاد کردند. سپس معاویهسفرمود: من، شما را از روی بدبینی سوگند ندادم؛ بلکه باری رسولاللهجبه میان گروهی از یارانش رفت که برای ذکر اللهﻷگرد آمده بودند و به آنان فرمود: «الله در نزد فرشتگان به شما مباهات میکند»؛ مثلاً میفرماید: به بندگانم بنگرید که برای یادِ من گرد آمدهاند. البته همانگونه که پیشتر بیان شد، چنین اجتماعات و گردهماییهایی بدین معنا نیست که همهی حاضران، یکصدا ذکر بگویند؛ بلکه آنگونه که در این حدیث تصریح شده، شایسته است که نعمتهای الاهی از قبیل نعمت اسلام، امنیت و نعمت تندرستی و امثال آن را یادآوری کنند؛ زیرا یادآوری نعمتهای الاهی جزو ذکر و یاد پروردگارﻷمیباشد. در هر حال، این حدیث بیانگر فضیلت جمع شدن برای یادآوری نعمتهای الاهیست؛ از اینرو سلف صالح عادت داشتند که چون برادر مسلمان خود را میدیدند، به او میگفتند: لَختی با هم بنشینیم و تجدید ایمان کنیم؛ یعنی نعمتهای الاهی را بر خودمان بهیاد آوریم تا بر ایمانمان افزوده شود.
***