ام ایمنشدر فراق وحی میگیرد
امایمنش، بَرَکه دختر ثعلبه، اصالتا اهل حبشه بود و نزد رسولخدا از احترام خاصی برخوردار بود. بعد از این که رسولخدا از نعمت مادر محروم گردید او حضانت و نگهداری ایشان را بر عهده گرفت و به همین خاطر آن حضرتجاو را مادر خطاب میکرد و میفرمود: «أم أیمن، أمی بعد أمی»، یعنی، «ام ایمن، مادر دومم است». گاهی نیز، میفرمود: «هذه بقیة أهل بیتی»ز یعنی، «او باقیمانده از خانوادهی من است».
ام ایمنشقبل از ظهور اسلام، همسرش «عبید بن زید» را از دست داد و با پسرش «ایمن» تنها ماند.
او نیز، در جنگ خیبر همسنگر رسولخداجشد و در همین غزوه جام شهادت را نوشید. از آن به بعد ام ایمنشجز رسولخداجهیچ سرپرستی نداشت.
آن حضرتجدربارهی او فرمود: «هر کس دوست دارد با یک زن بهشتی ازدواج کند، پس با امایمن ازدواج کند.» بدین گونه، آن بزرگ بانو سعادت یافت از زبان مبارک رسولخداجبه بهشت خداوندی بشارت داده شود.
زید بن حارثه با شنیدن سخن آن حضرتجفرصت را غنیمت شمرد و پیوند زناشویی را با امایمن برقرار نمود که حاصل این ازدواج مبارک فرزندی بود به نام اسامه.
رسولجعلاقهی شدیدی به زید و پسرش اسامه داشت و با لیاقتی که در آن دو میدید آن دو را معمولاً فرمانده و امیر سپاه اسلام قرار میداد.
مردم، زید بن حارثهسرا «حبّ» رسولاللهجو اسامه را «حِبّ ابن حِبّ» خطاب میکردند. («حِبّ» در زبان عرب، معشوق و دلبر را گویند و این عبارت، بیانگر این بود که رسولخداجبه شدت دوستدار آن دو بود و صمیمانه به آنها عشق میورزید.
خانوادۀ زید همواره در جهاد و میدانهای نبرد حضور داشتند تا جایی که حتی ام ایمنشکه به کهولت رسیده و دچار ضعف و ناتوانی جسمی شده بود نیز، در غزوهی احد شرکت کرد و در جنگ خیبر هم رسولخدا را همراهی نمود. او همچون دیگر زنان مجاهد به کمک مجروحان میشتافت و خدمات پشت خط مقدم جبهه، شامل آب دادن به مجاهدان خسته و... را انجام میداد. ناگفته نماند که او از جمله مادرانی است که به همراه فرزندش در غزوهای همراه رسولخداجشرکت کرد و از نزدیک شاهد شهادت و جان نثاری جگرگوشهاش بود.
***
ام ایمنشدر حالی که روزهدار بود، بدون این که ظرف آبی بردارد عازم سفر (هجرت) شد. در بین راه تشنگی بر او غالب آمد و توان رفتن را از او گرفت. آنقدر عطش بر او غالب آمده بود که نزدیک بود از تشنگی هلاک گردد. ناگهان مقداری آب «شیرمانند» از آسمان بر او فرود آمد و او از آن آب میل فرمود. نقل شده که او گفته است: بعد از نوشیدن آن آب گوارا هیچگاه دچار عطش نشدم و در مسافرتهای تابستانه در حالی که گرما طاقتفرسا بود، روزه میگرفتم اما به هیچ وجه، احساس تشنگی به من دست نمیداد [۱۲].
***
تا زمانی که رسولخداجدر قید حیات بود همواره مراقب ام ایمنشبود و هر چند وقت به خانهی او میرفت و احوال او را جویا میشد.
بعد از رحلت آن حضرت، ابوبکرسبه تبعیت از ایشان و برای همدردی با ام ایمنشبه همراه عمرسبه خانهی ام ایمنشمیرفتند.
با وارد شدن آن دو بزرگوار به خانهی ام ایمنشخاطرات رسولخداجو عنایتهای ویژهی آن حضرت برای او تداعی شد و اشک از چشمان آن بزرگ بانو جاری گردید. یاران رسولخداجپرسیدند: چرا گریه میکنی؟ او پاسخ داد: میدانم رسولخداجبه جایی رفته که به مراتب از این دنیا بهتر است و در آن جا مورد اکرام و رحمت ربالعالمین قرار گرفته است. اما من مطمئنم از این به بعد وحی منقطع شده و دیگر وحی در کار نخواهد بود [۱۳].
سخنان ام ایمنش، آن دو بزرگوار را تحت تأثیر قرار داد و اشک از چشمان مبارک آنها نیز، جاری شد.
ام ایمنشمیدانست که مرگ حق است و حتی رسولخداجهم از آن در امان نبود. او میدانست که دار بقا بر دار فنا برتری دارد اما او گریه میکرد که وحی قطع شده است. وحی مشکلات دینی و حتی دنیوی مسلمانان را حل مینمود و آنها را راهنمایی میکرد.
با وحی، رب العالمین تکالیف انسان مسلمان را مشخص مینمود. (و درواقع این کانال ارتباطی مستقیمی میان خداوند و بندگان او بود).
به هر حال، جای گریه داشت که ابوبکر و عمر هم با ام ایمنسگریه کنند. هر مسلمانی که مقداری در این باره تدبر کند، متأثر و ناراحت خواهد شد. اما امروزه بعد از انقطاع وحی تکلیف مسلمان چیست؟ او مکلف است به همان میزان از وحی که بدو رسیده است (و کامل هم است و هیچگونه نقصی در آن وجود ندارد)، پایبند باشد و با تمام وجود در قول و عمل تابع مقررات و دستورات وحی الهی باشد. راه سعادت و پیروزی هر انسانی در دنیا و آخرت جز این نخواهد بود.
خداوند ام ایمن را رحمت کناد! او دایهی رسولخداجبود (و در همین دنیا جایزهی خویش را از آن حضرت دریافت کرد) رسولخداجدر همین دنیا اعلام کرد که ام ایمنش، بهشتی است.
[۱۲] دربارهی کرامات و فضائلی اینچنین، میان علما اختلاف است و هر چند عدهی زیادی آن را میپذیرند اما گروهی از اندیشمندان یا در این باره سکوت میکنند یا به کلی آن را رد میکنند. (مترجم) [۱۳] بدیهی است خداوند آنچه از فرامین دینی لازم بوده که به بندگان القا کند در همان دوران حیات رسول خداجبیان کرده و دین را کامل و بدون هیچ نقصی در اختیار بندگان قرار داده است. بنابراین، اگر ام ایمنبگفته است که برای انقطاع وحی گریه میکند، منظورش این نبوده که برخی از مواردی که باید وحی میشد، مجهول مانده است؛ بلکه احتمالاً ایشان جهت قطعشدن کانال مستقیم ارتباطی میان خداوند و بندگان گریه میکرده است «والله اعلم». (مترجم)