مقدمۀ مترجم
الحمدلله الذی خصنا بخیر کتاب أنزل و أکرمنا بخیر نبی أرسل أدی الأمانة وبلغ الرسالة. والصلاة والسلام علی الـمصطفی من الخلق محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
اگر تاریخ را ورق بزنیم، در خواهیم یافت که در قرون متمادی کم لطفیهای فراوانی به مقام زن شده است. قرآن مجید یکی از بزرگترین جنایاتی که نسبت به زن روا شده است را چنین منعکس میکند:
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ كَظِيمٞ ٥٨﴾[النحل: ۵۸].
«هنگامی که به یکی از آنان مژدهی تولد دختر داده میشد صورتش سیاه میشد و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه میگردید».
و چنانکه از قراین برمیآید، آنچنان نسبت به «فرزند دختر» نفرت داشتند که او را زنده به گور میکردند و....
مقام شامخ زن، مقهور چنین اندیشههای دونی بود که خورشید اسلام تابیدن گرفت و در طلیعهی خود به دفاع از حقوق فردی و اجتماعی زن پرداخت. دین مبین اسلام اعلام کرد:
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾[الحجرات: ۱۳].
«گرامیترین شما (چه زن و چه مرد) با تقواترین شماست».
و بدین ترتیب، بیان کرد تنها معیار برتری میان زن و مرد فقط تقوا میباشد. از طرف دیگر ندا سر داد:
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةً﴾[الروم: ۲۱].
«و یکی از نشانههای (دال بر قدرت و عظمت) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان بیارامید و در میان شما و ایشان مهر و محبت قرار داد».
و با این ندا، مُهر ابطال بر اندیشۀ آنانی زد که زن را مایه شر و بدی میدانستند و او را مخلوقی رذل معرفی میکردند.
رسول خداجبه فرمان الهی ارزشها را جایگزین ضد ارزشها کرد و زن توانست در سایۀ اسلام حقیقت خویش را دریابد و نه تنها از این که زن آفریده شده است احساس ذلت نکند بلکه بدان فخر ورزد. زن مسلمان باید افتخار کند که میتواند با تربیت فرزند نیک، خانوادهای نیک تحویل جامعه بدهد و سرانجام جامعه را سامان بخشد. در عصر طلایی، صدر اسلام، زن جایگاه خود را دریافت و از عزلت و گوشهنشینی نجات یافت. در آن عصر، زنان جلسات علمی و خصوصی با رسول خداجترتیب میدادند و از آن حضرتجکسب فیض میکردند و وقتی به وظیفهی دینی و اسلامی خود واقف میشدند، دوشادوش مردان در عرصههای مختلف به ایفای نقش میپرداختند، تا جایی که در جنگهای طاقتفرسا نیز، به مجاهدان میپیوستند و به خدمات و مداوای مجروحان و در صورت لزوم حتی به نبرد تن به تن میپرداختند. از افتخارات زنان صدر اسلام همین بس که اولین شهیدی که در راه اسلام، جان خویش را نثار کرد، زن بود «سمیّهش» و اولین کسی که به ندای محمدی لبیک گفت: نیز، زن بود «خدیجهش».
دیری نپایید که گروهی برای مخالفت با اسلام و خدشهدار کردن مقام زن، بار دیگر جبههگیری کردند. آنان وقتی با آیاتی چون ﴿هُنَّ لِبَاسٞ لَّكُمۡ وَأَنتُمۡ لِبَاسٞ لَّهُنَّ﴾[البقرة: ۱۸۷]. و ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم﴾[الروم: ۲۱]. و ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾[النساء: ۱۹]. و احادیثی چون «إِنَّمَا النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ». و «خِيَارُكُمْ خِيَارُكُمْ لِنِسَائِهِمْ». و... مواجه شدند، به جعل احادیثی با مضامین «الـمرأت شر کلها شر ما فیها أنه لابد منها». و... پرداختند و بعد از آنها نیز، عده ای از شاعران برای انعکاس چنین اندیشههایی، اینگونه سرودند:
ان النساء شیاطین خلقن لنا
نعوذ بالله من شر الشیاطین
و همچنین ابیاتی سرودند که نه تنها با اسلام سازگار نبود، بلکه با عقل سلیم نیز، سازگاری نداشت.
آنها سرودند:
ما للنساء وللادارة والحجابة والکتابة
هذا لنا ولهن أن یبتن علی جنابة
و بدین ترتیب، به ترور شخصیت زن پرداختند. آنها با کمال بیرحمی و جسارت به شخصیت و مقام زن که بدون شک نافذترین و اولین مربی برای هر شخص و هر جامعهای است، تاختند و بار دیگر او را گوشهنشین کردند. شخصیتی که بعد از مدتها نفس راحتی کشیده بود و در سایهی فرامین راستین اسلام آنچنان انقلابی آفریده بود که تاریخ تا آن زمان در خود ندیده بود. از صحنهی جامعه چنان طرد شد که حتی به کمترین اطلاعات دینی هم واقف نبود. (و هر چند این معضل کلیّت نداشت اما دامنۀ آن بسیار گسترده بود).
بار دیگر، گرگ صفتانی در پوست بره با لحنی که ظاهر آن حاکی از دلسوزی آنها نسبت به مقام زن بود، ندا سر دادند که زن باید کاملاً آزاد باشد و حجاب و... محدودیتهایی است که بر وی تحمیل شده است. آنان میخواستند با این ترفند که قصد دارند زن را از قهقرایی که در طول تاریخ در آن محدود بوده است، نجات دهند؛ اعلام کنند که باید زن همچون مرد باشد و هیچگونه محدودیتی نباید برای او ایجاد شود. غافل از این که بین تساوی حقوق زن و مرد و تشابه حقوق آن دو فرق است و طبق خصوصیات فطری هر یک، باید وظایف آنان تقسیم شود.
به هر حال، گروهی از زنان (در عصر ما) گول خوردند و بیعفتی و بیحجابی را برای خود آزادی تلقی کردند و فرهنگ غرب و اندیشههای بیاساس آنان را سرلوحهی کار خود قرار دادند. دشمنان اسلام تا حدودی توانستند با این ترفند، سرمایههای اسلامی برخی زنان مسلمان (شامل حیا، وقار، عفت، پاکدامنی و حجاب و...) را به تاراج ببرند و لا ابالی گری را جایگزین آن نمایند.
هرچند تا حدودی موفق شدند، اما هنوز بحمدالله در جوامع اسلامی فاطمه صفتان و مریم سیرت های بسیاری یافت میشود که با جان و دل متمسک به فرامین الهی هستند و همواره به عبادت و نیایش خداوند میپردازند. افتخار ما این است که در میان مسلمانان، در این عصر پر هیاهو که از هر سو شیپور ضلالت دمیده میشود، زنان و دخترانی یافت میشوند که با اقتباس از مادر بزرگوارشان (عایشهب) به حفظ قرآن و احادیث نبوی میپردازند و سرمایههای اسلامی خویش را ارج مینهند.
ما افتخار میکنیم که در میان ما زنان و دخترانی هستند که سمیهوار در مقابل دشمن سینه سپر میکنند [۱]. واقعاً شجاعت و ایمان میخواهد تا انسان بتواند بمبی به خود ببندد و با قطعه قطعه کردن جسم خود به دفاع از کیان دین خود بپردازد و نهال اسلام را با خون خود آبیاری نماید.
برای یک زن مسلمان، بهترین اسوهها همان زنانی هستند که در صدر اسلام از محضر رسولخداجکسب فیض کردند و سپس به بهترین نحو به انجام فرامینی الهی پرداختند.
در کتابی که پیش رو دارید، مؤلف بزرگوار آن، شاهکارهایی چند از بزرگ بانوان صدر اسلام به رشتهی تحریر درآورده [۲]و به بررسی جوانبی از زندگی آنان پرداخته است. امید است خواهران مسلمان با مطالعهی این کتاب، اسوههای راستین خود را دریابند و با پیروی از نهج آنان به سعادت واقعی در دنیا و آخرت نایل آیند.
مترجم، نهایت تلاش خود را در ارائۀ هر چه بهتر ترجمهی متن مبذول داشته است، در عین حال آن را عاری از نقص و عیب نمیداند. امیدوارم اهل تحقیق و دانش بر این حقیر کم بضاعت، منت نهند و وی را با ارشادها و راهنماییهای سازندهی خود در رفع عیوب آن مساعدت نمایند.
«وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالـمین»
عبدالصمد مرتضوی
محرم- ۱۴۲۵ ه. ق
[۱] جمعی از شهدای انتفاضه را دوشیزگان تشکیل میدهند. (مترجم) [۲] البته درمیان حکایات مطرح شده در کتاب، طبق معمول وقایع تاریخی، چند قول ضعیف نیز، آورده شده است. (مترجم)