شرح حدیث:
خداوند انسان را آفرید، و او را خلیفه خود بر زمین مقرر داشت، تا به آبادانی آن بپردازد و از منافعش طبق دستورات و برنامهای که برایش تعیین کرده و جهت ابلاغ آن پیامبرانی فرستاده استفاده کند و هرچه در انجام این مسئولیت به او کمک میکند از قبیل خورشید، ماه، ستارگان، کوهها، درختان، چهارپایان، آسمان و زمین، و آب و هوا را در اختیار او قرار داده و اعلام داشت که زندگی وی در دنیا محدود است و بعد از این زندگی محدود دنیا سرای آخرت در انتظارش میباشد تا در آنجا جزای اعمال خوب و بد خود را دریافت کند و روانه بهشت یا دوزخ گردد.
با توجه به موارد بالا انسان عاقل باید جاذبههای دنیا را رها سازد و همیشه آخرت را در نظر داشته باشد، از هر گفتار و کرداری که او را به آخرت نزدیک کند دریغ نورزد و اگر لازم باشد تا از حق خود در دنیا بهرهمند گردد، سعی کند به اندازه و طبق دستور دین خدا باشد، تا یکسره به دنیا تکیه نکند و بدان مشغول نگردد و عمل برای آخرت را به فراموشی نسپارد، چنانچه پیامبر جفرموده است: عمر دنیا در مقایسه با آخرت ساعتی بیش نیست، و برای این که این حقیقت در نفس انسان مستقر شود، آن را به صورت مثال بیان کرده و گفته نه من به دنیا تعلقی دارم نه دنیا به من و چگونه میخواهم بدان تعلقی داشته باشم، در حالی که من در دنیا مانند مسافری هستم که در روز بسیار گرمی مسافرت میکند و خستگی او را مجبور میسازد تا ساعتی در سایه درختی بیاساید و خستگی خود را برطرف نماید، سپس به سفر خود ادامه دهد.
پیامبر جاین حقیقت را طوری در نفسها جای داده که دیگر فراموششدنی نیست، و استفاده از مَثَل سنت خداوندی است، چنانکه خود میفرماید: ﴿وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ﴾[الحشر: ۲۱]. «و این مثلهائی است که برای مردم میزنیم تا بیندیشند».
﴿وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾[إبراهیم: ۲۵]. «خداوند مثلها را برای مردم میزند تا پند پذیرند».
این است مفهوم درست حدیث بالا، ولی از جائی که ظاهر حدیث مؤید این امر است که باید دنیا را به طور کلی ترک گفت، لازم است تا از دو جهت ذیل با تفصیل بیشتری در این موضوع بحث شود.