مشعل های هدایت برای رهروان راه دعوت

فهرست کتاب

۱- موضع‌گیری مسلمانان در قبال دنیا

۱- موضع‌گیری مسلمانان در قبال دنیا

با رعایت‌کردن دو شرط برای مسلمان جائز است، به هراندازه که بخواهد از دنیا بهره‌مند گردد.

شرط اول این که دنیا را از راه حلال به دست آورد، شرط دوم این که دنیا در دست مسلمان باشد نه در قلب او به طوری که هروقت دین خدا به مال او احتیاج پیدا کرد، آن را در راه رضای پروردگارش بدون هیچ دغدغه‌ای تقدیم کند، و تمام آیات و احادیثی که در تمجید و تحسین دنیا وارد شده است، بر همین اساس استوار است.

خداوند می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ٨٧ وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَيِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِيٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ٨٨[المائدة: ۸۷-۸۸]. «ای اهل ایمان چیزهای پاکیزه‌ای که خداوند برای شما حلال کرده بر خود حرام نکنید و در استفاده از آنها از حدود تعیین شده تجاوز ننمائید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد، و بخورید از رزق حلال و پاکی که خداوند به شما ارزانی داشته و تقوی خدائی را پیشه سازید که به آن ایمان دارید».

و می‌فرماید: ﴿فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا وَٱشۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ١١٤[النحل: ۱۱۴]. «بخورید از رزق حلال و پاکی که خداوند به شما داده و شکر نعمت خدا را به جا آورید، اگر واقعاً شما مخلصانه او را عبادت می‌کنید».

و پیامبر جفرموده: چقدر خوب است مال نیکو برای بنده نیکو [۱۴]، و نیز فرموده: دنیا کالائی است و بهترین کالای آن زن شایسته است [۱۵]، فرمودند: دنیا با همه آنچه در آن است نفرین شده، مگر ذکر خدا و متعلقات آن یا دانشمندان و یا دانش‌پژوهان [۱۶].

بسیاری از بزرگان گذشته امت اسلامی نیز ثروتمند بودند، ولی دنیا در دست آنها بود نه در قلب‌شان، به طوری که در موقع جهاد و قربانی آن را فدای دین می‌کردند و در بخشش آن بخل نمی‌ورزیدند. حضرت ابوبکر صدیق س روزی تمام مال خود را خیرات کرد و وقتی از او پرسیدند: برای خانواده‌ات چه گذاشتی، گفت: خدا و رسولش را گذاشتم [۱۷]. و حضرت عثمان در یکی از جنگ‌ها تمام لشکر را از مال شخصی خود مجهز و به قدری موجبات رضای خدای خود را فراهم کرد که پیامبر جفرمود: پس از این هرکاری از عثمان س سر زند بخشیده است [۱۸]. و حضرت عمر سنصف مال خود را خیرات کرد [۱۹]. و حضرت صهیب سدر وقت هجرت تمام مال خود را فدا کرد، تا بتواند هجرت کند و پیامبر جفرمود: صهیب در معامله خود سود زیادی برد [۲۰].

[۱۴] این حدیث را امام احمد در مسند خود ۴۰ / ۱۹۷ – ۲۰۲ از عمرو بن العاص روایت کرده که پیامبر جبه من سفارش کرد که لباس و سلاح خود را برگیر و نزدم بیا. خدمت مبارک رسیدم، در حالی که وضوء می‌گرفتند، به قامتم نگاهی عمیق انداختند، سپس فرمودند: می‌خواهم ترا به امارت لشکری روانه‌ای جهاد سازم که خداوند تو را سالم نگه می‌دارد و غنائم بسیاری نصیبت می‌سازد و قسمت بزرگی از غنائم را به تو خواهم داد. عمرو می‌گوید، گفتم: ای رسول خدا جمن برای به دست‌آوردن مال مسلمان نشدم، بلکه از قلب اسلام را پسندیدم و همراهی رسول خدا را دوست داشتم، آنگاه رسول خدا جفرمودند: ای عمرو چقدر خوب است مال نیکو برای مرد صالح. [۱۵] حدیث را امام مسلم در کتاب الرضاع باب: خیر متاع الدنیا المرأة الصالحة ۲ / ۱۰۹۰ شماره ۱۴۶۷ از عبدالله بن عمروبآورده است. و ابن ماجه در کتاب نکاح باب افضل النساء ۱ / ۵۹۶ شمار ۱۸۵۵ با عبارتی دیگر آورده است و امام احمد در مسند خود ۲ / ۱۶۸ آورده و در الفتح الکبیر ۲ / ۱۱۶ آمده است. [۱۶] این حدیث را ترمذی در کتاب الزهد ۹ / ۱۹۸ از ابوهریره روایت کرده است. و ابن ماجه در کتاب الزهد باب مثل الدنیا ۲ / ۱۳۷۷ شماره ۴۱۱۲ آورده است، و در الفتح الکبیر ۲ / ۱۱۶ نیز آمده است. [۱۷] این حدیث را عمر بن خطاببروایت کرده، او می‌گوید: پیامبر خدا جروزی دستور داد تا مال خود را صدقه کنیم آن روز من مال زیادی داشتم با خود گفتم: اگر روزی بتوانم از ابوبکر سصدیق سبقت جویم، آن روز همین امروز است، پس نصف مال خود را آوردم، پیامبر جفرمود: چقدر برای فرزندان خود گذاشتی، گفتم: به همین اندازه، سپس ابوبکر سبا همه دارائی خود آمد، پیامبر جفرمود: چقدر برای فرزندان خود گذاشتی، گفت: الله و رسولش را گذاشتم. گفتم: ای ابوبکر هرگز از تو سبقت نخواهم کرد. (ترمذی این حدیث را در باب مناقب ابوبکر و عمربآورده است، دارمی در کتاب زکات باب الرجل یتصدق بجمیع ما عنده ۱ / ۳۹۱، ۳۹۲ آورده است. [۱۸] این حدیث را امام احمد در مسند خود از عبدالرحمن بن خباب اسلمی و عبدالرحمن بن سحر به طور مرفوع نقل کرده است (الفتح الربان للساعتی ۲۱ / ۱۹۳). [۱۹] صحبت در این مورد قبلاً گذشت. [۲۰] مراجعه شود به سیرت پیامبر جاز ابن کثیر ۲ / ۲۲۳، ۲۲۴ به نقل از ابن هشام.