حکمتهای تلاوت ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤ ﴾
این آیه باعث خوف میگردد و کسی که آنرا بخواند انواع شبهات و شهوات درونیاش را به یاد میآورد که او را از تسلیم محض شدن در برابر پروردگار باز میدارند. چنانچه آیه را با تعقل بخواند خوف از روز محاسبه خلایق توسط خداوند سراسر وجودش را فراخواهد گرفت.
به همین جهت، علماء گفتهاند: خدواند این سوره را با چیزی که باعث محبت بنده نسبت به خدا میگردد آغاز کرده است، و آن بیان ربوبیت خدا نسبت به جهانیان است، و برای ایجاد امید در قلب بندهاش بعد از آن (الرَّحمَنِ الرَّحِیم) فرمود. سپس بعد از این چیزی را عنوان کرد که باعث ایجاد خوف میشود و آن (مَالکِ یَوْمِ الدِّین) است.
و در تفسیر ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾سبب ذکر این سه مطلب در آیات پشت سر هم را بیان میکنیم.
خداوند در اینجا فرمود: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾ که [مَلِک] هم خوانده شده [۴۶]، مالک و ملک هر دو از اسمهای خدا هستند با وجود فرقی در بین آن دو.
مالک از (مِلْک) و یا (مَلْک) مشتق شده و به معنی تملک اشیاء و داشتن اشیاء است، مثلاً گفته میشود (ملکت البیت) و (ملکت الکتاب) یعنی این خانه یا این کتاب مال من است.
ولی مَلِک از (مُلْک) مشتق شده و مُلْک به معنی سیادت و آقایی، تدبیر امور و تصرف در آن بوده، و مَلِک و مدبر امور الزاماً مالک آن اشیاء هم نیست، و میتواند مالک نباشد ولی تدبیرات و تصرفاتش نافذ باشد.
الله -جل جلاله- به هر دو صفت و هر دو اسم مالک و ملک متصف میباشد، و این بلیغترین وجه ممکن است. و چنانچه بشر تعلق خاطری پیدا کرد نسبت به پادشاهان دنیا، یا نسبت به گستردگی قلمرو وتدابیرشان، اوامر و نواهیشان، و اطاعت از آنان، و انواع هیبت و شکوهی که برای خود ایجاد کردهاند و یا انعام و بخشش و غیرهای که انجام میدهند، باید بداند که این پادشاهان هر چقدر هم در این کار پیشرفت داشته باشند باز نمیتواند مالک و صاحب اشیاء باشند.
خدا فرموده که او: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾ است، یعنی هم مالک و صاحب آن است و هم مدبر آن روز. قرائت (مالک) بیان میکند که خدا در آن روز مالک و صاحب و دارنده همه چیز است، و این یعنی همه چیز به سوی او برمیگردد. و اوست که قدرت تصرف در آن را دارد و امرش نافذ است و هیچ کس جز او حق تصرّف ندارد و هیچ کاری را بدون اذن خدا انجام نمیدهد.
و همچنانکه پیشوای دعوتگران (محمد بن عبدالوهاب) /فرمودهاند: بوسیله آیه (مَلک یوْم الدِّین) تعلق خاطر و تعلق قلب بندگان خدا به غیر خدا را در آن روز، باطل میگرداند، فرقی ندارد این غیر خدا که باشد حتی اگر صالحان و انبیاء و یا معبودهایی باشند که به طمع شفاعت توجه بندگان را به خود جلب کردهاند. و خداوند در مورد روز سزا و جزا میفرماید: ﴿يَوۡمَ لَا تَمۡلِكُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَيۡٔٗاۖ وَٱلۡأَمۡرُ يَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ ١٩﴾[الانفطار: ١٩ ].
«روزی است كه هیچ كس قادر بر انجام كاری به سود دیگری نیست، و همهء امور در آن روز از آنِ خداست».
آری، هیچ کس نمیتواند کاری برای هیچ کس دیگر انجام دهد، و یا کمترین سودی به آن برساند، یا اینکه بلائی از او دور گرداند، به همین دلیل مَلِک و مالک فقط خداست.
و عبارت ﴿وَٱلۡأَمۡرُ يَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ﴾ باعث میشود قلب فقط متوجه خدای یگانه گردد و بس. توجه به غیر خدا به طمع شفاعت و امید تقرب به خدا از طریق آنهاست در حالی که آیه ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾همه اینها را باطل میکند [۴۷].
[۴۶] عاصم و کسائی مالک و بقیّه قراء سبعه مَلِک خواندهاند. ر. ک: حجة القراءات، ۷۷. [۴۷. ]. ر. ک: تفسیر سوره فاتحه، اثر امام این دعوت در «مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب(/» (۲/۳۲ – ۳۳).