یادآوری
معنی هدایت در آیه ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾و چگونگی این هدایت در آن را بیان کردیم. باید توجه کرد که در آوردن (اهدنا) به صیغه جمع نکتهای نهفته است و آن اینکه: کسی که این دعا را میخواند باید به همراه برادران مؤمنش باشد و این میرساند، سورهای که این آیه را دربردارد – سوره فاتحه – باید در نماز خوانده شود و خواندش واجب است، البته مراد نمازهای فرض است که به جماعت خوانده میشود. زیرا گوینده میگوید: (اهدنا) و این زمانی درست است که گروهی او را همراهی کرده باشند و در مورد نماز نافله باید گفت: [گرچه به تنهایی خوانده شود ولی آوردن صیغه جمع (اهدنا) در آن] تابع نماز فرض است و البته گاهی هم [۷۷]بصورت جماعت خوانده میشود و گاهی بصورت فرادی، و چنانچه حکمی بین فرض و نافله قرار بگیرد [که از کدامیک تأثیر بپذیرد] همچنانکه معلوم است در مسائل زیادی غلبه با فرض است نه نافله [۷۸].
در مورد ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾علمای لغت همه اتفاق نظر دارند که مراد از (الصراط) راه آشکار و مستقیمی است که اعوجاج و پیچ و خم نداشته و تعداد زیادی از سالکین را در خود جای دهد، ابن جریر
[۷۹]/اجماع بر این مسأله را نقل کرده و به این شعر استناد میکند:
أَمِيرُالمُؤْمِنينَ عَلَى صِرَاطٍ
إذَا اعْوَجَّ الـْمَوارِدُ مُسْتَقِيمُ
[۸۰]
امیرالمؤمنین بر راهی قرار دارد که اگرچه مجاری ورود [و منتهی] به آن پیچ و خم داشته باشند، [آن راه] مستقیم است.
و این معنی صراط را علماء با دلائل مفصل شرعی از قرآن و سنّت ذکر کردهاند و ابن قیم و غیره گفتهاند: صراط، صراط مستقیم نامیده نمیشود مگر دارای ویژگیهایی باشد، از جمله:
۱- در رسیدن و رساندن به مقصود یگانه باشد.
۲- کوتاهترین راه و درستترین راه رسیدن به مقصود باشد. و این از لفظ مستقیم برداشت میشود زیرا مستقیم و مائل بر عکس هم بوده و مائل طولانیتر از مستقیم میباشد، پس از صفت (المستقیم) برای (الصراط) در مییابیم که راه راست باید کوتاهترین راهی باشد که به مقصود منتهی میشود، به این معنی که راههای غیر او انحرافی و پرپیچ و خم بوده و سالکش را به گونهای رضایتبخش به مقصد نمیرسانند.
۳- همچنین صراط، مستقیم نامیده نمیشود مگر اینکه راه وسیع بوده و سالکان زیادی در خود جای دهد و این اشاره است به این مطلب که راه راست، رهروان زیادی دارد و کسی که رهرو آن راه باشد گرچه در زمان خود تنها باشد ولی در این راه یگانه رهرو نیست، به همین دلیل خداوند در ادامه همان آیه، میفرماید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧﴾[الفاتحة: ٦- ٧ ].
بنابراین (صراط مستقیم) راهی است که سالکانش زیاد باشد اگرچه شخص در زمان خود، غیر خود کسی دیگر را نبیند زیرا این راه وسیعی است [۸۱]که گروههای فراوانی از اولیای خدا و اطاعت کنندگان او و پیامبرانش این راه را رفتهاند.
و در وصف ابراهیم (÷) میفرماید: ﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةٗ﴾ [النحل: ١٢٠]. «ابراهیم (به تنهایى) امتى بود» [۸۲].
امام این دعوت، شیخ محمد بن عبدالوهاب /میفرماید: «أمة» یعنی با او کثرت فراهم آمد در عین حال که امامی بود که در انجام امور خیر از او پیروی میشود. و در تفسیر این آیه میفرماید: خداوند چنین فرموده تا سالکِ این راه از کمی رهروان نهراسد [۸۳].
اگر مؤمنی هیچکس به جز انبیاء و رسولان (‡) را با خود همراه ندید که بگویند ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾همین برای یقیین یافتن او و انس و الفت کافی است.
این هم صفات (صراط مستقیم).
این (الصراط) گاهی به خدا نسبت داده میشود، مثل: ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾ [هود: ٥٦ ]. «پروردگار من بر راه راست است».
همچنانکه «صراط الله» هم گفته میشود. و گاهی صراط به سالکین آن نسبت داده شده و یا به آنها اضافه میشود، مثل آیه ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ﴾که در صورت اول اضافه و انتساب نظر به واضع این راه و قرار دهنده آن بوده، و در حالت دوم نظر به کسانی است که رهرو و سالک آنند. و این برای آرامش قلب بنده مؤمن بسنده و کافی است زیرا هنگامیکه که ببیند الله است که این راه را قرار داده و راهی گردانده که به حق منتهی میشود و به مقصد میرسد و پروردگارمان نیز خودش بر صراط مستقیم قرار دارد و رهروان آن مخلوقات برگزیده خدا هستند به بزرگترین آرامش و یقین ممکن دست مییابد و چنانکه در ادامه ذکر میکنیم این مسأله فوائدی دارد.
[۷۷] منظور مؤلّف از گاهی، بعضی از نمازهای نافله مثل تراویح و ... است. مترجم. [۷۸] ر. ک: اعلام الموقعین، ۳/۵۰. [۷۹] در تفسیرش، ۱/۱۷۰. [۸۰] این شعر سروده جریر بن عَطیه خَطَفَی است و در «المحتسب»، ۱/۴۳، تفسیر ابن کثیر، ۱/۱۳۷ و لسان العرب، ماده (ورد)، ۳/۴۵۹ منقول است. [۸۱] در تفسیر ابن کثیر، ۱/۱۳۸ در تفسیر ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾از جابر نقل شده که گفت: این اسلام است و وسیعتر از فاصله بین زمین و آسمان است. [۸۲] ر. ک: تفسسیر ابن کثیر، ۴/۶۱۰ – ۶۱۱. [۸۳. ]. ر. ک: «مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب»، کتاب فضائل القرآن و التفسیر، ۲/۱۸۱.