تفسیر ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ ﴾
قبل از این با انواع ثنا و ستایش خداوند را تمجید كرد و سپس فرمود: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾ و ﴿نَعۡبُدُ﴾ اولین فعلی است که در قرآن آمده است.
همچنین اولین امری که در قرآن بیان شده از ریشه همین فعل است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ﴾[البقرة: ٢١ ]. «ای مردم خدای خود را بپرستید».
و عبادت در مقام [بندگی] مقصود اصلی است زیرا ابتلاء و آزمایش بندگان در عبادت خدا میباشد. که بندگان خدا را عبادت و چیزی را با او شریک قرار نمیدهند.
چرا بعد از آن [مقدمات] که گذشت، ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾را ذکر کرد؟
علماء چنین جواب دادهاند: عبادت سه رکن دارد که با جمع شدن آن سه با همدیگر، عبادت شرعاً تحقق مییابد و آن سه رکن عبارتند از محبّت، خوف و رجاء [۵۰].
بنابراین عبادت زمانی برپا میشود که قلب دارای خوف و امید و محبت باشد.
مثلاً نمازگزار به هنگام نماز متوجه محبت پروردگار، امید به او – که نمازش را قبول و به او ثواب بدهد – و خوف از اوست که مبادا به خاطر ترک نماز و یا کوتاهی در آن روز قیامت او را عقاب کند.
بنابراین عبادت بر این سه رکن استوار است: رکن محبت، رکن خوف و رکن رجاء و امیدواری. و اگر یکی از این سه نباشد، گرچه در ظاهر عبادتی انجام گیرد ولی شرعا عبادتی انجام نشده است.
نکته: گفتیم که بنده هنگامی که میگوید ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾ در محبت را بر روی خود گشوده است، و هنگامی که میگوید ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣﴾ در امیدواری را گشوده و چون بگوید ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾ در خوف را نیز میگشاید، پس اگر بنده تعقل کند و این معانی محبت، خوف و رجاء در قلبش نقش ببندد، میگوید ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾
پس این رحمت خداست که بعد از برانگیزاندن محبت، خوف و رجاء در قلب بنده مؤمن او را به گفتن ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾ مأمور ساخت در حالیکه پروردگارش را خطاب قرار میدهد و به این شیوه گفتهاش بر وفق مقتضای شرع میباشد.
[۵۰. ]. ر. ک: مدارج السالکین، ۱/۲۰۳.