معنی (ربّ)
(ربّ) در لغت به معنی متصرف در کائنات و متصرف در ملک و دارایی است، و رب: آقایی را گویند که امرش اطاعت میشود، و ربوبیت خدا برای جهانیان واضح است و علتش این است که خداوند در این کائنات تصرف دارد و تدبیر امور به دست اوست، اوست که فرمانش نافذ و حکمش غیرقابل پیگیری و بازپرسی است، ارادهاش برگشتناپذیر و فرمانش در هستی رد نمیشود.
و با این توضیح اشتباه اهل بدعت (مبتدعه) از اشاعره و امثال آنان را در مییابیم در اینکه الوهیت را به ربوبیت تفسیر میکنند، همچنانکه میگویند (اَلإله) است که قادر به اختراع میباشد و (الله) اسم علمی است برای شخص توانا بر اختراع.
قدرت و توانایی بر اختراع از معانی ربوبیت بوده و از معانی الوهیت نیست، نه در لغت و نه در عرف خاص عرب، و به همین علت سنوسی در کتاب عقیدهاش معروف به (ام البراهین) میگوید: خدا ما را از اهل بدعت در بدعتها، اقوال، مخالفتها و گمراهیهایشان در تفسییر (الإله) دور [و در امان] نگه دارد.
پس (الإله) همان بینیاز از غیر خود است که غیر او، همه به او نیازمندند، [مبتدعه] میگویند: پس (لا اله الا الله) یعنی غیر از او هیچکس بینیاز نیست و به هیچکس جز الله نیازی نیست.
و معنی این گفتهشان این است که ربوبیت را به الوهیت تفسیر کردهاند و این آیه ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾ ردی است بر رأی.
و بزرگترین حکم نادرستی که از این رأی ناصواب به دست میآید اینکه مشرکان در عبادت خدا کافر نیستند، زیرا آنها ربوبیت خدا را انکار نمیکنند چراکه آنها هم اقرار میکنند به اینکه الله قادر به اختراع است و اوست که از غیر خود بینیاز است و اوست که همه نیازمند اویند.
پس چرا کفار هستند؟
تفسیر (الإلاهیة) به عبادت این مسأله را از ریشه باطل میگرداند و لذا در آیه ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾ دلیل آشکاری برای تفاوت گذاشتن بین الوهیت و ربوبیت وجود دارد.