معنی واژه «شیطان» در زبان عربی
علماء گویند: واژه «شیطان» از «شَطْن» به معنی بُعد و دوری مشتق شده است، زیرا شیطان در زبان عربی هر چیزی را که از خیر دور باشد، شامل میشود و به همه شیطان اطلاق میشود [۱۳]. یا بر هر چیزی که با هم جنسهای خود تفاوت بسیار داشته باشد اطلاق میشود و لذا به ابلیس، شیطان گفته شده وقتی به صورت مطلق شیطان گفته شد، ابلیس را شامل میشود، گرچه شیطان، شیاطین جن و انس را فرا میگیرد، زیرا شیاطین انسی و جنی از خیر و صلاح بدورند.
و این شعر نیز شاهد مثال است که:
[۱۴]
أيُّمَا شاطِنٍ عَصَاهُ عَكاهُ
ثُمَّ يُلقَى في السِّجنِ والأَغْللالِ
«هر درروندهای که قصد سرپیچی از [سلیمان ÷] را داشت او را محکم بسته و سپس به زندان انداخته شده و به نحل و زنجیر کشیده میشد.
(ایما شاطن) یعنی هر بعیدی، بنابراین (شَطن) یعنی (بُعد)، همچنین به بعضی از حیوانات شیطان گفته میشود، به اعتبار تفاوت بسیار با همجنسهای خود و یا دوریشان از خیر و صلاح. همچنانکه در صحیح مسلم آمده که ابوذر ساز پیغمبر صروایت میکند که: «سگ سیاه شیطان است» [۱۵]و نیز نقل شده که پیغمر ص، شخصی را که دید که کبوتری را دنبال میکرد، فرمودند: «شیطانی است به دنبال شیطان» [۱۶].
و نیز ابن وهب /در حدیثی با سند صحیح روایت میکند که برای عمر سبِرْذَونی [۱۷]آوردند و عمر سوار آن شد و دید با تکبر و تبختر راه میرود، خواست او را از این کار باز دارد ولی آن اسب به کارش ادامه داد، عمر ساز آن پیاده شد و فرمود: «مرا جز بر شیطانی سوار نکردید» [۱۸].
بنابراین شیطان در اصل بر هر موجود بدور از خیر و صلاح و یا متفاوت از همجنسان خودش اطلاق میشود.
این معنی کلمه به صورت عام بود، ولی در معنی خاص، این واژه بر موجود دور از خیر و صلاح و موصوف به شرارت اطلاق میشود، و این دور از خیر، یا اصالتی است مثل ابلیس و افرادی از ذریهاش که پیرو اویند و یا به خاطر تأثیرپذیری است، مثل انسانهایی که تبدیل به شیطان میشوند. و لذا خداوند فرموده که از وسوسههای شیاطین به خدا پناه ببریم: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٠٠﴾ [الأعراف: ٢٠٠]. «و هرگاه وسوسهاى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ كه او شنونده و داناست».
که این امر در چند آیه تکرار شده است.
بنابراین بنده نیاز شدیدی دارد به اینکه از شیطان به خدا پناه ببرد، چراکه شیطان انواع حیلهها را بکار میگیرد تا بتواند به بدن و جسم انسان، به قلب و درون او، به اهل و عیال او و به مال و دارایی او آسیب و ضرر برساند. و شیطان دیده نمیشود و مکر و حیلهاش در صورتی که شیطانی جنّی باشد دیده نمیشود، و چنانچه شیطان اِنسی باشد او نیز در برابر مؤمن مکر میکند و در برابر دشمنان خودش نیرنگ بکار میبرد و کسی جز خدا نمیتواند انسان را از همه این مکر و نیرنگها در امان بدارد و پناه دهنده حقیقی فقط اوست: ﴿قَالَ لَا عَاصِمَ ٱلۡيَوۡمَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ﴾ [هود: ٤٣]. «(نوح ÷) گفت: امروز هیچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نیسست؛ مگر آن كس را كه او رحم كند».
[۱۳. ]. فیومی در «المصباح المنیر» گوید: در مورد شیطان دو قول وجود دارد: بنابر قول اولی مشتق از (شَطَنَ) است به معنی از حق و یا از رحمت خدا دور شد، که در این حالت نون کلمه زائد نبوده بلکه جزو ریشه کلمه است و وزن شیطان (فَیْعال) خواهد بود و هر جبار و سرکشی را اعم از جنیان، انسانها و حیوانات شامل میشود، همچنانکه عرب به اسب سرکش شیطان میگوید. قول دوم اینکه: برعکس قول اول نون زائده و یاء جزو ریشه کلمه است، یعنی شیطان از (شَاطَ) مشتق شده به معنی باطل شد و یا آتش گرفت، بر وزن (فَعلان). [۱۴] این بیت شعر را (أمیه بن ابی صلت) سروده که در آن سلیمان ÷را وصف کرده به اینکه او هر در روندهای را که از او سرپیچی میکرد محکم میبست. شاهد مثال ما این است که نون در (شیطان) نون اصلی است و نه زائده. این بیت در تفسیر ابن کثیر: ۱/۱۱۵، الدرالمصون ۱/۱۰ و لسان العرب، ماده شطن، ۱۳/۱۳۹ نقل شده است. [۱۵] صحیح مسلم، کتاب الصلاة، باب قدر مایستر المصلی (۵۱۰). [۱۶] ابوداود این حدیث را به روایت ابوهریره س در جامع خودش، کتاب الادب، باب في اللعب بالحَمام (۴۹۴۰) نقل کرده است. [۱۷] بِرذَوْن: یک تیره از اسب غیر عربی که لاغر و عظیم الجثه است. تاج العروس، ماده (برذن). [۱۸] ر. ک: تفسیر طبری، ۱/۱۰۹ و تفسیر ابن کثیر، ۱/۱۱۵، که ابن کثیر سند آن را صحیح شمرده است.