معنی «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
(رحمان) و (رحیم) دو اسم از اسامی والای خدا بوده در اینجا به لحاظ نحوی دو صفت هستند برای (الله). یعنی دو صفتند برای ذاتی که (الله) بر آن دلالت دارد.
الله در این سوره چهار صفت دارد: (رَب العالمین) صفت اول، (الرحمن) صفت دوم، (الرحیم) صفت سوم و (مالک یوم الدین) صفت چهارم.
(رحمان) و (رحیم) دو اسم از اسامی والای خدا بوده که متضمن معنی رحمت میباشند، و این رحمت در (رحمان) بلیغتر، بزرگتر و فراگیرتر است از رحمت در (رحیم). قبلاً بیان گردید که (رحمان) یعنی متصف به رحمتی که همه زمانهای دنیا و آخرت را در بر بگیرد، و رحمت از صفات ذاتی الله میباشد.
(رحیم) متضمن صفت رحمت در آخرت میباشد، تفاسیر سلف نیز بر همین تفسیر دلالت میکنند، همچنانکه ابن کثیر /میگوید (رحمان) یعنی رحمان دنیا و آخرت، و (رحیم) یعنی رحیم آخرت.
و (الله) موصوف است به اینکه (ذوالرحمة) یعنی دارای رحمت است، همچنانکه میفرماید: ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾ [الأعراف: ١٥٦ ]. «و رحمت من همه چیز را در برگرفته است».
پس رحمت خدا فراگیر بوده و همه چیز [شیء] را فرا میگیرد. در اینجا باید به معنی و مراد از (شیء) پی ببریم همچنانکه در مورد (العالمین) گفتیم:
(عالمین) جمع عالَم بوده و به هر عالَمی، عالَم گفتهاند، چون از نظر معنی عالَم یعنی وسیله شناخت، و در اینجا یعنی آنچه که باعث شناخت خدا میگردد، لذا هر یک را عالَمی نامیدهاند، به وسیله هر عالَمی میتوان پی برد که خدا خالق یگانهای است که خلق، روزی رساندن، زنده گرداندن، میراندن و ... را به تنهایی انجام میدهد.
و به این ترتیب میتوان به مناسبت بین (رحمان) با (رب العالمین). پی برد؛ خدایی که پروردگار همه عوالم است، رحمتی را داراست که همه چیز را، چه در دنیا و چه در آخرت در برمیگیرد.
رحمت خدا در دنیا همه چیز را در برمیگیرد چنانچه میفرماید: ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾ واضح است که رحمت خدا عرش و پیرامون آن و کرسی و مادون آن را در برمیگیرد، آسمانها و هر چه در آسمانهاست، ذی شعور و بیشعور، قوام همه به رحمت الهی است و هیچیک، حتی یک لحظه هم از رحمت خدا بینیاز نیستند.
چنانچه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُمۡسِكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ وَلَئِن زَالَتَآ إِنۡ أَمۡسَكَهُمَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا ٤١﴾ [فاطر: ٤١]. «خداوند آسمانها و زمین را نگاه مىدارد تا از نظام خود منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، كسى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است».
انواع عوالم موجود در آسمان دنیا، پرندگان و آنچه میدانیم مثل هوا و آنچه نمیدانیم، قوام و ماندگاری همه به دست خداست.
همه اینها به خاطر رحمت الهی نسبت به مخلوقاتش و کسی که از آن مخلوقات نفع و سود میبرد، میباشد.
چنانکه به زمین و چهرههای متفاوت آن از جمله کوه، دره، زمینهای نرم، زمینهای سخت و جنگل نگاه کنی، خواهی دید که قوام همه به رحمت الهی است و اسم (رحمان) بعد از (رب العالمین) دلالت بر همه آنها میکند، زیرا رحمت او همه جهانیان را در برگرفته است.
چنانکه به دریا و آنچه در دریاست، و به زمین و حیوانات زنده زیر زمین و مخلوقات روی زمین، به ذیروح و بیروح بنگری، یقین مییابی که زندگی همه در سایه رحمت الهی است و این تأثیر فراوانی بر قلب و روان بنده میگذارد در راستای معرفت آثار رحمت و آثار اسم (رحمان).
ابن جریر /در تفسیرش نقل میکند که اتفاق است بر اینکه (رحمان) یعنی رحمت خدا در دنیا و آخرت، و (رحیم) اشاره به رحمت خدا در آخرت میکند [۳۹].
به همین دلیل میگوئیم که کفار نیز مشمول رحمت دنیوی گشته، از آن بهرهمند میگردند، و از انواع رحمتهای الهی برخوردارند: ﴿وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُۥ﴾[البقرة: ١٢٦ ].
«اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهیم داد».
بنابراین کافر از انواع متاع دنیوی استفاده میکند و چه بسا که زندگی راحتی هم داشته باشد در حالی که کافری است که شرک هم میورزد – پناه بر خدا – چون رحمت الهی در این دنیا همه چیز را فرا گرفته است.
ولی در آخرت رحمت خدا مخصوص مؤمنین است: ﴿وَكَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَحِيمٗا﴾[الأحزاب: ٤٣ ]. «(خدا) نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است».
رحمت الهی مخصوص مؤمنان در آخرت هم با اسم (رحمان) بیان شده و هم با اسم (رحیم). و رحمت خاص مؤمنان در دنیا نیز در ضمن آیه (رب العالمین * الرحمن) وجود دارد به همین دلیل علماء میگویند: دو اسم (رحمان) و (رحیم) برای کسی که تعقل کند وسیعترین درهای محبت و امیدواری را میگشایند و خداوند ﻷنیز در یک حدیث قدسی میفرماید: «برای بندهام چنانم که خود گمان میکند، پس هر گونه که میخواهد گمان ببرد» [۴۰].
قبلا بیان شد که (رب العالمین) باب محبت و (الرحمن الرحیم) در امید و رجاء را به سوی بنده میگشایند.
تعداد زیادی از مفسران در همین جا از سوره فاتحه بحث اسماء و صفات الهی را ذکر و مطرح کردهاند و آنچه که ما در ادامه بیان میکنیم تکرار اثبات صفت رحمت الهی است و اینکه این صفت از نظر معنا وابسته به خداست و یک صفت ذاتی بوده که قائم به ذات الهی میباشد:
تفسیر رحمت و هر صفت دیگری از این جنس به گونهای که همه افراد و مصادیق آن را در بر بگیرد مشکل است، زیرا یک مفهوم انتزاعی ذهنی است که در خارج تنها مصادیق آن قابل رؤیتند مثل رحمت بنده نسبت به بنده، رحمت والد نسبت به فرزندش، و رحمت مادری نسبت به کودکش و رحمت خدا نسبت به مخلوقاتش.
به همین دلیل ارائه یک تفسیر جامع از این مفاهیم کلی مشکل است که [مثلاً] هم مصداق مخلوق و هم مصداق خالق را در بربگیرد، و به همین جهت تعداد زیادی از علماء در تفسیر رحمت و سایر صفات دیگر خداوند میگویند: رحمت یک صفت الهی است و متعرض تفسیر نمیگردند و این یعنی همان گفته مشهور سلف که «چنانکه شنیدهاید، همانگونه روایت کنید» [۴۱]زیرا چه بسا مفسر صفات را به گونهای که در مخلوقات وجود دارد تفسیر کند، به همین دلیل اهل بدعت گمراه شدهاند در تفسیر رحمت خدا به رحمت مخلوقات، و گفتهاند که رحمت معقول یک میل درونی است به کسی که مورد رحمت واقع میشود. این تفسیر، تفسیر رحمت در انسانهاست. و این از اشتباهات بزرگ در تفسیر این مفاهیم است، صفاتی که ذات نیستند ممکن است توسط مفسر، بصورت صفاتی محدود تفسیر شوند که این تفسیر، وجود آن صفات در مخلوقات را بیان میکند و نه در خالق.
و [اهل بدعت] چون به این حقیقت پی بردند، گفتند: شایسته نیست خدا توصیف شود، در حالی که آنها رحمت را به صورت کلی و فراگیری که همه افراد و مصادیق را دربر بگیرد تفسیر نکرده بودند بلکه تفسیرشان فقط بعضی از مصادیق را در برمیگرفت که آن مصادیق هم، مخلوقات بودند نه خالق. سپس در این مرحله، در نفی این صفت، کاری کردند که صفت را از فردی که دارد نفی کنند و آن فرد و مصداق خالق بود. به همین دلیل کلام را تحریف کرده و گفتند: رحمت؛ اراده احسان است به غیر. و آنها یعنی اشاعره، ماتریدیه و کلابیه و امثال آنها این تفسیر را ارائه کردند، علت امر هم این بود که آنها اراده را یکی از صفاتی میدانستند که عقلاً باید باشد، و هفت صفت را به این شیوه اثبات کردند، و هر صفتی را که در قرآن غیر آن هفت تا باشد، به گونهای به یکی از آن هفت صفت مرتبط میسازند و زیر مجموعه آن قرار میدهند. مثلاً میگویند: رحمت یعنی اراده احسان، غضب یعنی اراده انتقام و رضی [رضایت] یعنی اراده اِنعام و ... . آنها رحمت را به اراده تفسیر کردهاند چون اراده یکی از آن صفات میباشد و این تفسیر آنان را وادار کرده که این آیه (الرحمن الرحیم) و آیات دیگر شبیه آن را مجاز بگیرند و بگویند: رحمت مجاز است برای احسان یا اراده احسان.
در این جا لازم است نکتهای را ذکر کنم و آن اینکه مجاز در صفات الهی باطل و نادرست است و جایز نمیباشد، زیرا مجاز توسط علمای این فن چنین بیان شده است:
مجاز یعنی معنی یک لفظ را از وضع اولیه آن بـه وضع ثانوی – به خاطر مناسبتی که بین دو وضع و معنی است – انتقال دهی. به شرط اینکه وضع اولیه آن معلوم باشد، در غیر این صورت جایز نیست، و اینکه وضع اولیه اتصاف خدا – جل جلاله – به صفت رحمت برای مخلوقاتش به صورت کامل معلوم باشد محال و باطل است، بلکه تنها به گوشهای از آن پی برده میشود.
ولی رحمتی که در معنای کامل و جامع خود یک وصف الهی است دانسته نمیشود، و بنابراین شناخت وضع اولیه صفت رحمت الهی ممتنع است، به همین دلیل ادعای مجاز در مورد صفات الهی باطل است [۴۲]. زیرا وضع اولیه – که براساس تعریف اهل این علم لازم است – معلوم نیست، پس انتقال به وضع ثانوی ممتنع میباشد، همچنانکه محققین لغت، مفسران و گروههای زیادی از علماء بر این رأیاند.
آنچه گذشت فقط اشارهای بود به این مسأله مهم.
[۳۹. ]. ر. ک: تفسیر طبری، ۱/۱۲۶. [۴۰] این حدیث را احمد در کتابش ، مسند به روایت و اثله بن أسقع (س) نقل کرده است (۲۵/۳۹۸) (۱۶۰۱۶) و (۲۸/۱۸۷) (۱۶۹۷۹). [۴۱] ابن تیمیه در مجموع الفتاوی (۵/۳۹) میگوید: ابوبکر خلّال در «کتاب السنه» از ولید بن مسلم روایت کرده که گفت: از مالک بن انس، سفیان ثوری، لیث بن سعد و اوزاعی در مورد روایاتی که درباره صفات خداست سؤال پرسیدم، همه جواب دادند: همانگونه که شنیدهای روایت کن. و در یک روایت دیگر: همانگونه که شنیدهای بدون [پرسیدن] از کیفیت روایت کن. [۴۲. ]. ر. ک: مجموع الفتاوی: ۲۰/۴۴۳، ۴۵۲، ۴۵۵، ۴۵۸.