۱- ستایش علی بن ابیطالبساز صحابه
علیس اصحاب رسول خدا را اینگونه توصیف مینماید: اصحاب محمد ج را دیدم، هیچکسی از شما با آنان مشابهت ندارد، آنان صبحگاهان ژولیدهمو و غبارآلود بودند؛ زیرا شب را با نماز و سجده به صبح رسانده بودند، و وقتی به یاد آخرت و معاد میافتادند گویا بر اخگر و آتش ایستادهاند، گویا پیشانی ایشان همانند زانوی بز بود از بس که سجدههای طولانی میکردند، هرگاه یاد خدا میشد اشک از چشمان شان سرازیر میشد تا جایی که گریبانشان خیس میشد و از ترس عذاب و امید به ثواب چون درخت در روز طوفانی، به خود میلرزیدند [۹۳].
و علیس بعد از وفات عمر بن خطابس او را میستاید و میگوید: «به راستی او چه کارهای خوبی کرد، کژی را راست نمود و بیماری را دوا کرد و سنت را برپا داشت و فتنه را برای بعد از خود گذاشت! او پاکیزه و با عیب اندک رفت، خیر را به دست آورد و از شر پیشی گرفت، طاعت الهی را به جا آورد و تقوای الهی را به گونه شایسته رعایت کرد، رحلت کرد و آنان را در راههای مختلف رها کرد که در آن راهها آن که راه را گم کرده راهیاب نمیشود و آن که راه را یافته یقین نمیکند» [۹۴].
ابن ابی الحدید در توضیح این متن میگوید: «منظور از فلانی عمر بن خطاب است» [۹۵].
علی دخترش أم کلثوم را به ازدواج عمر فاروق درآورد، چنانکه در کتابهای شرح حال و تاریخ و انساب و سیرت و حدیث و فقه ذکر شده است. و این بهترین دلیل روابط خوب و صمیمانه و محکم علی و عمر است.
در فضائل الصحابه (۷۷۱) با سند صحیح روایت است که علیس گفت: «﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ﴾[الأنبياء: ۱۰۱] عثمان از آنان است».
[۹۳] نهج البلاغه ۱۴۳. [۹۴] نهج البلاغه ۲۲۲. [۹۵] شرح نهج البلاغه ۱۲ / ۳.