دلالت ستایش
آیات زیادی در ستایش صحابه آمده و آیاتی در بیان اوصاف و افعال آنان آمده است، یکی از اوصاف و کارهای آنان ایثار و از خودگذشتگی است که نتیجهی محبت و مهربانی آنان با یکدیگر است. خداوند متعال میفرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩﴾[الحشر: ۸-۹] «(و نیز بخشی از اموال فیء) از آنِ فقیران مهاجری است که از دیار و اموالشان بیرون رانده شدهاند؛ فضل (و نعمت الله) و خشنودی او را میطلبند و الله و پیامبرش را یاری میکنند. ایشان، همان راستگویانند. (و همچنین از آن) کسانی (است) که پیش از مهاجران در سرای هجرت جای گرفتند و راه ایمان را برگزیدند؛ کسانی را که به سویشان هجرت کردهاند، دوست دارند و در دلهایشان دغدغه و نیازی به آنچه به مهاجران داده شده، احساس نمیکنند و (آنان را) بر خود ترجیح میدهند؛ گرچه خودشان بسیار نیازمند باشند. و کسانی که از آز و بخلِ نفس خویش مصون بمانند، همان رستگارانند».
آیات زیادی در این خصوص آمده ما فقط به آیاتی بسنده میکنیم که نشانگر محبت صحابه با یکدیگر است، بر شما پوشیده نیست که در مورد ایثار، برادری و دوستی و همدلی آنها آیاتی در قرآن آمده است، و همه اینها بر وجود محبت بین صحابه تأکید دارند، شما در آیهی گذشته تأمل کنید در آن محبت انصار با مهاجرین اثبات گردیده، و در آخرین آیهی سوره فتح دقت کنید.
و اینک به داستانی گوش دهید که اربلی در کتاب کشف الغمّه ۲ / ۷۸ چاپ ایران از علی بن حسینبروایت کرده که گروهی از مردم عراق نزد او آمدند و در مورد ابوبکر و عمر و عثمانش سخنان ناشایستی گفتند، وقتی حرفشان را تمام کردند، علی بن حسین به آنها گفت: به من بگوئید: آیا شما مهاجران اول هستید که خداوند در مورد آنان گفته است: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨﴾[الحشر: ۸]؟
گفتند: نه، گفت: پس شما کسانی هستید که قرآن میگوید: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ﴾[الحشر: ۹]؟ گفتند: نه.
امام گفت: «شما گفتید که از این دو گروه نیستید، و من گواهی میدهم که شما از کسانی نیستید که خداوند در مورد آنان میفرماید: ﴿يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾[الحشر: ۱۰] از پیش من دور شوید خداوند با شما چنان کند».
زین العابدین اینگونه فهمیده بود، و کتابها آگنده از تمجید و ستایش صحابه و اهل بیت از یکدیگرند، هرکسی نهج البلاغه را مطالعه کند خطبههای زیادی را میبیند که در آن به صراحت اصحاب رسول خدا ج ستوده شدهاند، من یکی از این خطبهها را که در آن از قرآن اقتباس شده انتخاب کردهام.
علیس گفت: اصحاب محمد را دیدم، هیچکسی از شما با آنان شباهتی ندارد، آنان روزها ژولیدهمو و غبارآلودد بودند و شبها را با سجده و عبادت میگذراندند و از ذکر معادشان گویا بر اخگر ایستاده بودند و در اثر سجدههای طولانی پیشانیهایشان چون زانوی بز پینه بسته بود، و هنگامی که یاد خدا میشد اشک چشمانشان گریبانهایشان را تر میکرد، از بیم عذاب و امید ثواب برخود میلرزیدند، چنانکه درخت در روز طوفانی میلرزد.
علیس در ستایش صحابه سخن طولانی دارد و نوهاش زین العابدین رسالهای دارد که در آن برای صحابه دعا میکند و آنان را میستاید، و هریک از ائمه اقوال زیادی در ستایش از صحابه دارند و روایات زیادی از آنان نقل شده که در آن خلفای راشدین و أمهات المؤمنین و غیره را ستودهاند.