دوم: قواعد رد شبهات پیرامون تاریخ آل بیت و صحابهش
اتهامات و شبهاتی که به تاریخ آل بیت و صحابه وارد شده را میتوان در چهار نوع خلاصه کرد.
۱- روایتها و اخبار ضعیف که از لحاظ متن منکرند، این قبیل روایات در بعضی از کتابها به کثرت به چشم میخورد و میبایست به هنگام خواندن چنین کتابهایی مواظب بود، چون روایتهایی در این کتابها به آل و صحابه نسبت داده شده که با مقام والای آنان تناسب ندارد.
در برخورد با چنین شبهاتی قاعده این است که چنین روایتهایی به دیوار زده شود، چون درست نیست که مسلمان در عقیده و دینش بر چنین روایتهایی اعتماد کند، و نصوص صحیح و صریح قرآن و سنت را که هیچ شکی در آن نیست رها کند. قرآن کریم آل بیت را پاکیزه قرار داده و اصحاب را تزکیه و در آیات زیادی آنان را ستوده است، خداوند متعال در مورد آل بیت میفرماید:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾[الأحزاب: ۳۳] «ای خانوادهی پیامبر! بهراستی الله میخواهد پلیدی را از شما دور کند و چنانکه باید شما را پاکیزه سازد».
و در مورد صحابه میگوید: ﴿تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ﴾[الفتح: ۲۹] «آنان را در حال رکوع و سجده میبینی؛ فضل و خشنودی الله را میجویند».
این آیات و غیره اصلی است که باید به آن مراجعه کرد و اخبار و روایتهای بیاساسی که در مورد صحابه و اهل بیت گفته میشود را رها نمود.
و باید خوب بدانیم که صحابه و اهل بیت نیازی به آیه یا احادیث ساختگی و دروغین برای اثبات فضیلتشان ندارند، فضیلت آنان امری است که هیچکس نمیتواند منکر آن شود.
۲- احادیث و روایتهایی که در فضایل اهل بیت و صحابه و خوبیهایشان است، اما دستهای دروغ و تزویر این احادیث را به بدیها و زشتیهای آنان مبدل کرده است.
به عنوان مثال بعد از وفات پیامبر ج ابوبکر صدیقس با مرتدین جنگید و به فرمان پیامبر که فرموده بود، هرکسی دینش را تغییر داد و مرتد شد او را بکُشید، جامهی عمل پوشانید و از اسلام و مسلمین دفاع کرد، بعضی آمدهاند این فضیلت و شاهکار صدیقس را به عنوان یک کار زشت معرفی کردهاند، و به دروغ ادعا میکنند که ابوبکر با مسلمین یا با کسانی که از بیعتکردن با او امتناع ورزیدهاند جنگیده است!
این گروه غافلاند از این که بزرگان صحابه کار ابوبکر صدیق را تائید کردند و در رأس همه علی بن ابی طالب بود که به ابوبکر پشنهاد جنگیدن با مرتدین را داد [۱۳۳].
خلیفهی سوم عثمان ذیالنورینس قرآن کریم را جمعآوری نمود، این شاهکار بزرگ را نیز برعکس کرده و از آن به عنوان یک کار بد تعبیر کردهاند، با این که امت اسلامی تا به امروز این کار خجسته و موفقیتآمیز را از بزرگترین فضیلتهای این خلیفهی راشد و از بزرگترین منّتها بر اسلام و مسلمین میدانند، از این رو علی بن ابی طالب کسانی را که بر عثمان عیب میگرفتند از کارشان نهی میکرد و میگفت: ای مردم! در مورد عثمان غلو نکنید و به او جز سخن نیک نگوئید، سوگند به خدا کاری که – یعنی جمعآوری قرآن – را انجام نداده بود، مگر با همآهنگی همهی ما – یعنی صحابه – سوگند به خدا اگر در آن وقت زمام امور را به دست میگرفتم، آنچه او کرده بود میکردم [۱۳۴].
و دیگر طعنهها و وارونه کردن حقایق در مورد آل بیت و صحابه که موارد زیاد دیگری هم هست.
۳- این که اصل داستان و حدیث صحیح است، اما بعضی به آن چیزهای زیادی میافزایند، تا جایی که حدیثی که از چند کلمه و یک صفحه بیشتر نیست را چنان کش و قوس میدهند که همین یک صفحه را به کتابی کامل میرسانند که آکنده از دروغ و یاوه است. مانند:
واقعهی سقیفه که در اصل روایتی است که از یک صفحه بیشتر نیست، و بعضی آن را روایت کردهاند و متون جعلی به آن اضافه کردهاند که با روایت صحیح مخالف است و سپس بعضی از مغرضان آن را گرفته و یک کتاب کامل به قصد طعنهزدن به صحابه تألیف کردهاند. چنانکه جوهری در کتابش «السقیفه» چنین کرده است.
۴- این که سند خبر یا حدیث صحیح باشد و چیزی به آن اضافه یا کم نشده باشد، اما در حدیث اشتباهاتی که از صحابی سر زده ذکر شده؛ زیرا صحابی مانند دیگر مردم معصوم نیست.
میگوئیم: چه کسی هست که هیچگاه اشتباه نکرده؟ و چه کسی هست که هیچ بدی از او سر نزده باشد؟
اعتقاد درست در مورد صحابه این است که آنان انسان بودهاند و انسان اشتباه میکند و ما مدعی نیستیم که آنان از گناه معصومند، پس باید خوبیهایشان را ذکر کنیم و از بدیهای آنان چشمپوشی شود، سوگند به خدا اگر ما اشتباهات آنان را با نیکیها و اعمال صالح و جانفشانی و جهاد آنان در راه خدا و یاری دین خدا، مقایسه کنیم، اشتباهات آنان مانند ذرهای ریگ در برابر توده و تپهی بزرگ ریگ و مانند قطره آب در برابر دریا میماند.
پس اگر روایت در مقیاس جرح و تعدیل صحت داشت و ظاهر روایت این را میرسانید که از صحابی اشتباهی سر زده است، مسلمان باید بهترین توجیه و عذر را برای آنان در نظر بگیرد، ابن ابوزید قیروانی میگوید: و باید از آنچه بین صحابه روی داده دست نگاه داشت، و آنان سزاوارترینن مردم هستند که بهترین توجیه و گمان در مورد آنان برده شود [۱۳۵].
اما متأسفانه بعضی از مغرضان چنین اشتباهاتی را بزرگ مینمایند تا جایی که کارشان فقط این شده است که به کند و کاو و کوشش میپردازند تا اشتباهات را پیدا و برجسته نمایند، گویا این قضیه حق و باطل را روشن میکند و هرکسی آن را بداند مؤمن است و هرکسی از آن باخبر نباشد کافر یا منافق است!!
[۱۳۳] ن ک: الریاض النضرة ص ۶۷۰. [۱۳۴] فتح الباری ۹ / ۱۸. [۱۳۵] مقدمه رساله ابن ابیزید قیروانی ص ۲۳.