ما در ردّ این تهمت به یاری خدا میگوئیم:
روایتهایی که جعفر صادق در آن به پسر عمو و پسر عمهاش عبدالله بن حسن طعنه میزند، این بعید است، و آنان بزرگتر از این بودهاند، چنانکه در بحارالأنوار آمده است: ابوعبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام به عبدالله بن حسن نامه نوشت و او را دلجویی داد و گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم به خلف صالح و ذریهی پاک به جامانده از برادر و پسر عمویش. اما بعد: اگر تو و خانوادهات و کسانی که همراه تو هستند در مصیبتی که برایتان پیش آمده تنها هستی اما در غم و اندوه و درد تنها نیستی و من در کنار تو هستم، و به اندازه ای که تو دردمند و پریشان هستی من نیز به همان مقدار ناراحت و پریشانم، اما به فرمان الهی که به صبر دستور میدهد باز میگردم...)
این نامه حکایت از محبت و دلسوزی صادقانه میکند، و در روایتی دیگر آمده است که او با صدای بلند گریه کرد [۳۳]. سپس اگر روایات صحیح باشد و آنها با همدیگر اختلاف داشته باشند، این اختلاف هیچیک از آنان را ساقط نمیکند و هریک دارای فضیلت و قرابت خود به پیامبر است، پس ما باید از عیبها چشم بپوشیم، اگر عیبی باشد در صورتی که عیبی ثابت نیست.
اما این که عبدالله بن حسن میگوید: امامت در قریش است، این گفته او را حدیث پیامبر تأیید میکند که فرمود: (ائمه از قریش هستند) [۳۴]و میفرماید: (در این مورد مردم پیر و قریش هستند) [۳۵]. و دیگر احادیثی که به صراحت میگوید که خلافت در قریش است، اما امامت علی بن ابی طالب معلوم است که با بیعت مردم انجام گرفت، و شکی نیست که امیرالمؤمنین شایستهی خلافت بود و از خلفای راشدین است که خلافت او الگویی است که از ارزشهای اخلاقی و سیاسی آن باید الگو برداری کرد.
اما این که امام عبدالله میگوید که علیس از سوی خداوند به امامت منصوب نشده است، و با بیعت مردم به عنوان امام تعیین گردیده و با اقامهی جهاد و شعائر دین امام گردیده، درست است پس در سخنان عبدالله بن حسن اشکالی وجود ندارد و درست همان چیزی است که او گفته است.
در آخر بعد از ورقزدن سیرهی این دو امام بزرگوار نتیجهای که تازه نیست برای ما روشن میشود که صحابه و اهل بیت با یکدگر دوست بودهاند و جایگاه همدیگر را میشناختهاند.
و همچنین این دو امام غلو و افراط را رد کردهاند و از آن بیزار بودهاند، و آنچه در دفاع از این دو امام بزرگوار گفته شد هرچند مختصر و کوتاه بود ولی به امید خداوند در دفاع از آنان کفایت میکند.
[۳۳] بحارالأنوار ۴۰۷ / ۲۰۵. [۳۴] مسند احمد ۱۹۷۹۲. [۳۵] صحیح بخاری کتاب المناقب ۳۳۰۵.