شمشیر بران بر گردن ساحران اشرار

فهرست کتاب

اولاً: دلائلی از قرآن کریم

اولاً: دلائلی از قرآن کریم

۱- ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ١٠٢[البقرة: ۱۰۲].

ترجمه: «و (گروهی از احبار یهود) به آنچه شیطان صفتان درباره سلطنت سلیمان می‌خواندند باور داشتند و از آن پیروی نمودند (و سلیمان را جادو گر می‌پنداشتند) و حال آنکه سلیمان هرگز کفر نورزیده است. و بلکه شیاطین صفتان کفر ورزیده‌اند. به مردم جادو و آنچه در بابل بر دو فرشته، هاروت و ماروت نازل گردیده بود می‌آموزند. و به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر اینکه می‌گفتند: ما وسیلۀ آزمایش هستیم. کافر نشوید. (مردم سوء استفاده کرده و) از ایشان چیزهائی آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدائی می‌افکندند. و حال آنکه جادوی خود نمی‌توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه اجازه و خواست خدا باشد. و آن قسمت‌هائی را فرد می‌گرفتند که برای شان زیان داشت و سودی بحالشان نداشت. و بخوبی می‌دانستند که هر کس خریدار اینگونه متاع باشد. بهره‌ای در آخرت نیز نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند است آنچه خود را بدان فروخته‌اند. اگر می‌دانستند».

۲- ﴿قَالَ مُوسَىٰٓ أَتَقُولُونَ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمۡۖ أَسِحۡرٌ هَٰذَا وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ ٧٧[يونس: ۷۷]. ترجمه: «موسی گفت: آیا به حق که نزد شما آمده است چنین می‌گوئید. مگر این سحر است؟ در حالی که ساحران هرگز رستگار نمی‌شوند».

۳- ﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٨١ وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨٢[يونس: ۸۲-۸۱]. ترجمه: «هنگامی که (ریسمان‌ها و عصاهای خود را) انداختند، موسی گفت: آنچه ارائه دادید واقعاً جادو است. قطعاً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد کرد. همانا خداوند کار تبه کاران را سودمند نمی‌گرداند. خداوند با سخنان خود، حق را پایدار می‌گرداند، هر چند که گنا هکاران، نپسندند».

۴- ﴿فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ ٦٩[طه: ۶۷-۶۹].

ترجمه: «در این هنگام موسی در درون خود، احساس اندکی هراس کرد. گفتیم: مترس: حتماً تو بر تری. و چیزی را که در دست راست داری بیفکن تا همۀ ساخته‌های آن‌ها را بسرعت ببلعد. چرا کارهائی که کرده‌اند، نیرنگ جادوگر است و جادوگر هر کجا برود پیروز نمی‌شود».

۵- ﴿۞وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۖ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِينَ ١١٩ وَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ ١٢٠ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢[الأعراف: ۱۱۷-۱۲۲].

ترجمه: «به موسی وحی می‌فرستادیم که عصایت را بینداز. ناگهان به سرعت آنچه را بهم بافتند بلعید. پس حق ثابت و ظاهر گردید و آنچه آنان می‌کردند، باطل شد. پس شکست خوردند. و خوار و رسوا بر گشتند و جادوگران به سجده افتادند. گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. به پروردگار موسی و هارون..».

۶- ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥[الفلق: ۵-۱].

ترجمه: «بگو: پناه می‌برم به خداوندگار سپیده دَم. از شر هر آنچه خداوند آفریده است. و از شر شب بدانگاه که کاملاً فرا می‌رسد. و از شر کسانی که در گره‌ها می‌دمند. و از شر حسود بدانگاه که حسد ورزد».

قرطبی گفته است: ﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ ٤یعنی همان زنان ساحری، که در گره دَم می‌کنند و اگر بخواهند کسی را مسحور کنند. در نخ گره می‌زنند و آن را دَم می‌کنند [۲۱].

حافظ ابن کثیر و مجاهد و عکرمه و حسن و قتاده و ضحاک گفته‌اند: ﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ ٤یعنی ساحر.

ابن جریر طبری می‌گوید: منظور آیه از شر ساحرانی است که در گره نخ‌ها می‌دَمند و قاسمی و دیگر اهل تفسیر نیز همین را گفته‌اند.

و آیات کلام الله در مورد سحر و ساحران نزد کسانی که کمترین آشنایی با دین اسلام را دارند زیاد و مشهور می‌باشند.

[۲۱] تفسیر قرطبی (۲۰/۲۷۵).