جن به مکان سحر، راهنمائی میکند
جوان بیماری نزد من آمد. آیات سحر را بر او خواندم جن به سخن آمد و گفت: فلان ساحر برای او جادو نوشته است و که اکنون در چار چوب درب، مدفون میباشند. به جن گفتم: از وجود او خارج شود. چنانکه او نیز خارج شد. بعداً آنها در کنار چار چوب درب، جستجو کردند، برگهای کهنه و نوشته شدهای را دیدند، آنها را با آب شستند و بدین صورت سحر، باطل گردید.