دلایلی از قرآن کریم بر تأثیر چشم زخم
۱- قال تعالی: ﴿وَقَالَ يَٰبَنِيَّ لَا تَدۡخُلُواْ مِنۢ بَابٖ وَٰحِدٖ وَٱدۡخُلُواْ مِنۡ أَبۡوَٰبٖ مُّتَفَرِّقَةٖۖ وَمَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَعَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ ٦٧ وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَهُمۡ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغۡنِي عَنۡهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِلَّا حَاجَةٗ فِي نَفۡسِ يَعۡقُوبَ قَضَىٰهَاۚ وَإِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٦٨﴾[يوسف: ۶۷-۶۸].
«و گفت: ای فرزندانم! همگی از یک در وارد نشوید و از درهای مختلف وارد شوید. و نمیتوانم چیزی از تقدیر الهی را از شما دور کنم، فرمانروایی تنها از آنِ پروردگار است. بر او توکل نمودم و توکلکنندگان باید بر او توکل کنند. و هرچند هنگام ورود مطابق دستور پدرشان عمل کردند، ولی این عمل چیزی از تقدیر الهی را از آنان دور نمیکرد و تنها نیاز درونی یعقوب بود که به خواست پروردگار به انجام رسید. و یعقوب دانشی داشت که ما به او آموخته بودیم؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند».
حافظ ابن کثیر/در تفسیر این دو آیۀ نویسد:
این آیات از یعقوب سخن میگوید: او وقتی فرزندانش را و از جمله بنیامین را به مصر فرستاد، توصیه کرد که از دروازههای مختلف شهر وارد بشوند. و علتش نیز آنطور که ابن عباس و مجاهد و ضحاکشو دیگران گفتهاند: این بود که میترسید به آنها چشم نخورد. و این بیانگر حق بودن چشم زخم است که گاهی انسان سوار بر اسب را پائین میاندازد.
و در ادامه فرمود: ﴿وَمَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍۖ﴾«یعنی من با این پیشنهاد، چیزی از تقدیر اللهأرا دفع نمیکنم». زیرا اللهﻷهر کاری که اراده بکند انجام میدهد و کسی قادر نخواهد بود جلوی آن را بگیرد.
۲- اللهﻷمیفرماید: ﴿وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ ٥١﴾[قلم: ۵۱].
ترجمه: «و نزدیک بود که کافران بعد از اینکه قرآن را شنیدند، تو را با چشمهایشان زخم بزنند و میگوید: او دیوانه شده است».
ابن عباس و مجاهد و دیگران گفتهاند: ﴿لَيُزۡلِقُونَكَ﴾یعنی: «تو را به وسیلۀ چشم زخم که از حسد و کینه سر چشمه میگیرد»، از بین ببرند. ولی خدا تو را حفاظت کرد.
و این آیه به صراحت بیانگر حقیقت داشتن، تأثیر چشم زخم، بدستور خدا میباشد [۹۴].
[۹۴] تفسیر ابن کثیر (۴/۴۱۰).