شمشیر بران بر گردن ساحران اشرار

فهرست کتاب

ثانیاً: دلائلی از سنت

ثانیاً: دلائلی از سنت

۱- عَنْ عَائِشَةَلقَالَتْ: «سَحَرَ رَسُولَ اللَّهِصرَجُلٌ مِنْ بَنِي زُرَيْقٍ يُقَالُ لَهُ لَبِيدُ بْنُ الْأَعْصَمِ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِصيُخَيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهُ كَانَ يَفْعَلُ الشَّيْءَ وَمَا فَعَلَهُ حَتَّى إِذَا كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ أَوْ ذَاتَ لَيْلَةٍ وَهُوَ عِنْدِي لَكِنَّهُ دَعَا وَدَعَا ثُمَّ قَالَ: يَا عَائِشَةُ! أَشَعَرْتِ أَنَّ اللَّهَ أَفْتَانِي فِيمَا اسْتَفْتَيْتُهُ فِيهِ، أَتَانِي رَجُلَانِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِي وَالْآخَرُ عِنْدَ رِجْلَيَّ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: مَا وَجَعُ الرَّجُلِ؟ فَقَالَ: مَطْبُوبٌ. قَالَ: مَنْ طَبَّهُ؟ قَالَ: لَبِيدُ بْنُ الْأَعْصَمِ. قَالَ: فِي أَيِّ شَيْءٍ؟ قَالَ: فِي مُشْطٍ وَمُشَاطَةٍ وَجُفِّ طَلْعِ نَخْلَةٍ ذَكَرٍ. قَالَ: وَأَيْنَ هُوَ؟ قَالَ: فِي بِئْرِ ذَرْوَانَ فَأَتَاهَا رَسُولُ اللَّهِصفِي نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَجَاءَ فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ! كَأَنَّ مَاءَهَا نُقَاعَةُ الْحِنَّاءِ أَوْ كَأَنَّ رُءُوسَ نَخْلِهَا رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَفَلَا اسْتَخْرَجْتَهُ قَالَ: قَدْ عَافَانِي اللَّهُ فَكَرِهْتُ أَنْ أُثَوِّرَ عَلَى النَّاسِ فِيهِ شَرًّا فَأَمَرَ بِهَا فَدُفِنَتْ» [۲۲].

ترجمه: از عائشهلروایت است «که مردی به نام لبید بن أعصم، رسول اللهصرا سحر کرد، طوری که آنحضرتصفکر می‌کرد فلان کار را انجام داده در حالی که انجام نداده بود. تا اینکه روزی و یا شبی، که نزد من بود دعا کرد و دعا کرد. سپس فرمود: ای عایشه! احساس کردی که اللهأجواب دعایم را داد. هم اکنون دو فرشته نزد من یکی نزد سرم، و دیگری نزد پاهایم نشست. سپس یکی به دیگری گفت: بیماری او چیست؟ گفت: سحر شده، است دیگری گفت: چه کسی او را سحر کرده است؟ گفت: لبید بن اعصم گفت: در چه چیز؟ گفت: در شانه و موهایی که از شانه افتاده و در پوست شکوفۀ درخت خرما قرار داده است. گفت: در کجا است؟ گفت در چاه ذروان. پس رسول اللهصبا گروهی از اصحابش به آنجا رفت و وقتی بر گشت فرمود: ای عایشه آب آن چاه گویا آب حنا بود،‌ و گویا سرهای نخل‌هایش مانند سرهای شیطان بود. گفتم: ای رسول اللهصچرا آن را بیرون نیاوردی فرمود: خداوند، مرا شفا داد و دوست نداشتم بخاطر آن در میان مردم شری بپا کنم. آنگاه رسول اللهصدستور داد که چاه را بار دهند».

معنی حدیث مزبور:

یهود که لعنت خدا بر آن‌ها باد با لبید بن اعصم که از همه یهودیان در فن سحر و جادو بیشتر وارد بود توافق نمودند که پیامبرصرا در مقابل سه دینار سحر نماید. او نیز چند تار مو از موهای رسول اللهصرا از طریق دختر کوچکی که به خانۀ رسول اللهصمی‌رفت بدست آورد و با آن‌ها آنحضرتصرا سحر کرد و داخل چاه ذروان قرار داد.

و از مجموعۀ طرق حدیث چنین نتیجه می‌گیریم که این نوع سحر از سحر‌های بود که مرد را از نزدیک شدن به همسرش می‌بست. چنانکه رسول اللهصگمان می‌کرد که می‌تواند با یکی از همسرانش نزدیکی کند، اما عملاً قادر به چنین کاری نبود. ولی خوشبختانه این سحر، در عقل و رفتار و کردار ، ایشان اثری نکرد.

در مورد اینکه این سحر چقدر طول کشید اختلاف‌نظر وجود دارد بعضی‌ها گفته‌اند: تا چهل روز و بعضی‌ها گفته‌اند: کمتر از آن، که خدا از همه بهتر می‌داند. آنگاه رسول اللهصبه خدا، متوسل شد و دعا کرد تا اینکه اللهأاجابت نمود و آن دو فر شته را فرستاد تا به آن آنحضرتصاطلاع بدهند که مسحور شده است و مواد سحر در شکوفۀ درخت خرما و داخل چاه ذروان، زیر صخره‌ای قرار دارد.

و از مجموعه روایات به این نتیجه می‌رسیم که یهود خطرناک‌ترین انواع سحر را در حق پیامبرصانجام دادند و هدف پلید شان به قتل رساندن آنحضرتصبود. ولی خداوند، پیامبرصرا از توطئۀ آنان حفاظت نمود و آن را به خفیفترین و کمترین نوع سحر که همان عدم توانایی جنسی است کاهش داد.

[۲۲] بخاری (۱۰/۲۲۲ فتح) مسلم، كتاب السلام، باب السحر.