شمشیر بران بر گردن ساحران اشرار

فهرست کتاب

آیا فرا گرفتن سحر، جایز است؟

آیا فرا گرفتن سحر، جایز است؟

۱- حافظ ابن حجر/می‌گوید: این قول خدا که می‌فرماید: ﴿حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡ[البقرة: ۱۰۲]. اشاره به این است که یاد گرفتن سحر، کفر می‌باشد.

۲- ابن قدامه/می‌گوید: یاد گرفتن و یاد دادن سحر حرام است و در میان اهل علم، در این باره اختلافی وجود ندارد.

اصحاب ما می‌گوید [۵۰]: ساحر با یاد گرفتن سحر و عمل بر آن کافر می‌شود، فرق نمی‌کند که او خود به مباح بودن سحر معتقد باشد یا خیر [۵۱].

۳- ابو عبد الله رازی می‌گوید: به اتفاق محققان، علم سحر چیز زشت و ممنوعی نیست. زیرا هیچ علم و دانشی بد نیست. واز سخن کلی خداوند که می‌فرماید: ﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ[الزمر: ۹]. «آیا آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند، یکسان و برابرند؟».‌ نیز چنین معلوم می‌شود. و اگر سحر یاد گرفته نشود، فرق آن با معجزه دانسته نمی‌شود. و علم به اینکه بدانیم که حقا معجزه، چیزی خارق العاده و بدستور خدا است واجب است. و با دانستن سحر می‌توان معجزه را تشخیص داد، پس چیزی که واجب بر آن متوقف است واجب است. یعنی فرا گرفتن علم سحر نیز واجب است [۵۲].

۴- حافظ ابن کثیر/می‌گوید: به سخنان رازی از چندین جهت اشکال وارد است.

۱- این سخن وی که می‌گوید دانش علم سحر، زشت و ناجایز نیست. اگر معتقد است که عقلاً بد نیست پس مخالفان او از معتزله این را قبول ندارند، و اگر منظورش این است که شرعاً زشت نیست، سخنش با آیه مخالف است که می‌فرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَ[البقرة: ۱۰۲]. که یاد گرفتن سحر را کار زشتی دانسته است.

و در حدیث صحیح از آنحضرتصروایت شده که فرموده است: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ كَاهِنًا فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍص» [۵۳]. «یعنی کسی که نزد منجم و غیب گویی برود بدرستیکه به آنچه بر محمدص نازل شده، کفر ورزیده است».

و در سنن روایتی است که: «مَنْ عَقَدَ عُقْدَةً ثُمَّ نَفَثَ فيهَا فَقَدْ سَحَرَ». «‌‌گره زدن و فوت کردن در آن، سحر است».

وقتی سخن ایشان که می‌گوید: «یاد گرفتن علم سحر، ممنوع نیست و تمام محققان بر این قول متفق‌اند».

قابل قبول نیست، زیرا آیه و احادیثی که بیان شد دلالت بر ممنوعیت آن دارند. و کجا است اتفاق محققان و اجماع آنان بر جایز بودن این امر؟.

و اما اینکه ایشان علم سحر را مشمول این سخن خداوند که می‌فرماید: ﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ[الزمر: ۹]. «آیا آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند، یکسان و برابرند؟». ‌می‌داند، اشتباهی است آشکار زیرا در آیه از علم شرعی سخن به میان آمده است نه از علوم دیگر.

تعجب اینجاست که ایشان شناخت معجزه را بر شناخت سحر موقوف می‌داند در حالی که اصلاً چنین نیست زیرا اصحاب پیامبرصو ائمه و دیگر بزرگان دین بدون اینکه علم سحر را بلد باشند، معجز ات رسول اللهصرا فهمیدند و تصدیق نمودند. که از میان سایر معجزات آنحضرتص، قرآن بزرگترین معجزۀ ایشان بود. معجزه‌ای که هرگز باطل یا رای رویا رویی با آن را نداشته و ندارد [۵۴].

۵- أبو حیان در بحر محیط می‌گوید: اما اگر سحر، از آن نوعی باشد که در آن غیر الله از قبیل ستارگان و شیاطین تعظیم می‌شوند، یاد گرفتن آن، به اتفاق، کفر است.

همچنین اگر هدف از یاد گیری علم سحر، ریختن خون کسی و یا جدائی انداختن میان زن و شوهر باشد، نا جایز و حرام است.

و اگر در علم سحر چیزی از موارد بالا، وجود نداشت و فقط احتمال آن داده می‌شد، باز هم یاد گرفتن و عمل کردن به آن درست نیست.

بنظر بنده (صاحب کتاب) این سخن درست و زیبایی است.

[۵۰] منظورش علمای مذهب حنبلی است. [۵۱] المغنی (۱۰/۱۰۶). [۵۲] ابن کثیر (۱/۱۴۵). [۵۳] رواه الأربعة و البزار بأسانيد حسنة بلفظ (فصدقه) و رواه مسلم بلفظ: «فصدقه لم يقبل له صلاة أربعين يوماً». [۵۴] تفسیر ابن کثیر (۱/ ۱۴۵).