چهارم: سحر دیوانگی
از خارجه بن صلتسروایت است که عمویش نزد پیامبرصرفت و اسلام را پذیرفت. در بازگشت از کنار قومی گذشت. دید که آنها مردی دیوانه را با آهن بسته بودند. خانوادهاش گفتند: ما اطلاع یافتهایم که پیامبر شما حامل خیر و خوبی است آیا نزد شما چیزی هست که او را مداوا کنید؟ سوره فاتحه را بر او خواندم، فوراً شفا یافت. آنها به من صد گوسفند، بعنوان پاداش دادند. نزد رسول اللهصرفتم و جریان را گفتم. فرمود: آیا چیزی غیر از فاتحه گفته ای؟ گفتم: خیر. فرمود: گوسفندها را برگیر. بخدا سوگند که شخصی پاداش دَم باطل خورده بود، اکنون پاداش دم حق میخورد.
طبق روایتی آمده است که تا مدت سه روز،صبح و شام بر او با سوره فاتحه را میخواند.
هر بار که آن را تمام میکرد با اندکی آب دهن بر او فوت میکرد [۶۴].
[۶۴] رواه أبوداود في الطب (۱۹) و صححه النووي في الأذكار(۸۷).