نمونه عملی علاج سحر بختبند
جوانی نزد من آمد و گفت: در خانوادۀ ما دختری است که کارش عجیب مینماید. وقتی کسی به خواستگاریش میآید، خوشحال میشود ومیپذیرد. و همین که شب میخوابد، فردا صبح، پشیمان میگردد و بدون هیچ دلیلی مخالفت میکند.
وقتی او را دیدم، آیات ابطال سحر (همان بیست مورد سابق) را بر او خواندم. فوراً دچار بیهوشی شد و جن به سخن آمد.
گفتم: تو کیستی؟
گفت: فلانی (اسمش را فراموش کردهام).
گفتم: چرا در وجود این دختر نفوذ کردهای.
گفت: بخاطر اینکه او را دوست دارم.
گفتم: ولی او تو را دوست ندارد.
گفت: نمیخواهم او ازدواج بکند.
گفتم: چه کار میکنی که او پس از موافقت، پشیمان میگردد.
گفت: وقتی او موافقت میکند، من در خواب او را تهدید میکنم.
گفتم: دارای چه دین و آئینی هستی.
گفت: مسلمانم.
گفتم: این عمل تو، شرعاً جایز نیست چون رسول اللهصمیفرماید: «لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَار». یعنی: «ضرر رساندن به دیگران و ضرر رساندن به خود حرام است». خلاصه اینکه او قانع شد و از بدن بیمار خارج گردید. والحمد لله.