اول: تفضیل دادن ائمه دوازدهگانه بر همۀ پیامبران†
شیعیان آنچنان که ما سنیها به اهل بیت نگاه میکنیم، به آنها نگاه نمیکنند. پس اهل بیت که آنها مردم را به پیروی کردن از آنها فرا میخوانند، همان دوازده امام هستند؛ چرا که آنها را حتی بر پیامبران هم تفضیل میدهند! بلی، آنها را بر پیامبران علیهم السلام هم تفضیل و برتری میدهند!!
یکی از مشایخ آنها که همان سیدامیر محمد کاظمی قزوینی است، در کتابش (شیعه از نظر عقاید و احکامشان ص ۷۳) طبع دوم، میگوید: «ائمهی اهل بیت علیهم السلام از انبیاء هم برتر هستند.»
و آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب که یکی از همدستان خمینی است، در کتابش (الیقین ص ۴۶ طبع دارالتعارف، بیروت، لبنان ۱۹۸۹ م) میگوید: «ائمه دوازدهگانهی ما از همۀ پیامبران – به استثنای خاتم پیامبران ج- برتر هستند. و شاید یکی از علتهای این امر این است که یقین و باور آنها بیشتر است!!»
و نظیر آن دو، خمینی است که در کتابش (حکومت اسلامی ص ۵۲، منشورات مکتب اسلامی کبری) چنین نظری دارد و معتقد است که آنها دارای آنچنان مقامی هستند که حتی فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل هم بدان نمیرسند! و چندین نویسنده و مفکر اهل سنت عبارت وی را نقل کردهاند. و قبل از اینها شیخ شیعیان محمدبن علیبن حسین قمی که در نزد آنها به صدوق ملقب است، در کتاب (عیون اخبار الرضا) و شیخ آنها محمدبن حسن حر عاملی در کتاب (الفصول المهمه) چنین نظر دادهاست. و این خود عبارت خمینی است: مقامی مورد ستایش و مرتبهای بلند و خلافتی تکوینی به امام اختصاص دارد که همۀ ذرات هستی در برابر ولایت و قدرت و سیطرۀ او سر تسلیم فرود میآورند. و یکی از ضروریات مذهب ما این است که ائمهی ما دارای مقامی هستند که هیچ فرشتۀ مقربی و هیچ پیامبر مرسلی بدان نمیرسند.
و نعمت الله جزائری در (الأنوار النعمانیة ص ۲۰-۲۱، ج ۱،) در حالی که به بیان برتری میان انبیاء و ائمه میپردازد، میگوید: بدان که هیچ اختلافی در این نیست که پیامبر ما جبدلیل اخبار متواتر بر ائمه برتری دارد، ولی اختلاف در این است که آیا امیر المؤمنین و ائمه طاهر علیهم السلام آیا بر انبیاء برتری دارند یا نه؟!
گروهی گفته است: آنها از باقی پیامبران – به استثنای پیامبران اولوالعزم – برتر هستند. بعضی دیگر قایل به مساوات بین آنها هستند. و اکثر متأخرین بر این اعتقاد هستند که ائمه بر پیامبران اولوالعزم و غیر آنها برتری دارند و البته که صواب هم همین است.
و همچنین آخرین مجتهد شیعی در نزد آنها، محمد باقر مجلسی در کتابش (مرآة العقول ج ۲، ص ۲۹۰، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث)، گفته است: آنها (یعنی ائمه) از همۀ پیامبران - به استثنای پیامبر ما که درود و سلام خدا بر او باد – برتر و بزرگتر هستند!
و هم اکنون در مقابل من (کتاب صراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم) هست. این کتاب تألیف علامه و سخنگو و شیخ آنها زینالعابدین ابو محمد علیبن یونس عاملی نباطی بیاضی است که محمد باقر بهبودی آن را تصحیح کرده و بر آن حاشیه نوشته است. و قبل از آنکه شما خوانندۀ عزیز را از محتویات پوچ و باطل آن آگاه سازیم، ستایش و ثنای یکی از مراجعه شیعه کنونی یعنی آیت الله ابوالمعالی شهابالدین حسینی مرعشی نجفی را بر نباطی، در قالب یک بیوگرافی که آن را (ریاض الأفاحی فی ترجمة العلامة البیاضی) نام نهادهاست و همچون مقدمهای برای کتابی است، برای شما نقل میکنیم:
مرعشی میگوید: از جمله بهترین چیزهایی که در این زمینه دیدهام، بطوری که میبایستی آن را در شمار اول و صف مقدم حساب کنیم، کتاب (الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم) علامۀ محقق و سخنگو و نویسنده جناب شیخ زینالعابدین ابو محمد علیبن یونس عاملی نباطی بیاضی است که خدا فرهیختگیش را خجسته بدارد، و مفتخرسازی او را فراوان سازد!... و به جان خودم سوگند که آن کتاب در موضوع خودش، عجیب است و علامه صاحب روضات گفته است: بعد از کتاب شافعی از سیدمان مرتضی علم الهدی، نظیر آن را ندیدهام. بلکه بنا به چندین دلیل آن را بر آن ترجیح دادهاست.
میگویم: بعضی از برادران ما که نسبت به شیعیان نرمش به خرج میدهند، وقتی که گفته میشود که شیعیان (روافض) دروغترین گروههایی هستند که به اسلام نسبت داده شدهاند، عصبانی میشوند. زینالعابدین بیاضی در کتابش (صراط المستقیم ج ۱/۲۰ طبع اول مکتب حیدریه، انتشار یافته از طرف مکتب مرتضویه احیای آثار جعفریه) میگوید: امام مالکبن انس روایتهای فراوانی را دربارۀ فضائل حضرت علی نقل کردهاست و او، حضرت علی را بر پیامبران هم تفضیل و برتری میداد.
پس آیا ای بندگان خدا! مالک بن انس علی را بر پیامبران اولوالعزم برتری میداد؟!!
پس برتری دادن علی بر پیامبران اولوالعزم را توسط بیشتر شیخهای خودشان را ذکر میکند و میگوید: چون ریاست علی عمومی بود. و همۀ اهل دنیا از خلافتش منتفع میگردند، پس اکثر شیوخ ما، او را بر پیامبر اولوالعزم تفضیل میدهند.
پس آیا همۀ اهل دنیا از خلافت علیسمنتفع گردیدهاست؟!! شیعیان متفقاند بر اینکه ائمه از انبیاء – به استثنای اوالوالعزم – برتر هستند. البته تعدادی از روافض آنها را حتی بر انبیاء اوالوالعزم هم تفضیل میدهند و عدهای هم پیامبران اوالوالعزم را بر آنها برتری میدهند. و اما به نسبت عصر زین العابدین نباطی اکثریت بر رأی اول است و اما امروز اکثریت صراحتاً اعلام میدارند که ائمه از همه پیامبران – جز حضرت محمد – برتر هستند چنانکه گذشت و اما از اقوال آنها بعضی را نقل کردیم و توجهی نداریم به آن کسی که این تقیه را انکار میکند.
و نباطی در کتاب فوق (۱/۱۰۱) دربارۀ مساوات امیرالمؤمنین با جماعتی از پیامبران، میگوید: الله تعالی بخاطر دعای موسی قومی را زنده کرد (چنانکه) در این قول خدا مشهود است:
﴿ ثُمَّ بَعَثۡنَٰكُم مِّنۢ بَعۡدِ مَوۡتِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٥٦ ﴾[البقرة: ۵۶].
«(با این حال) شما را پس از مرگتان دوباره زنده کردیم تا سپاسگزاری نمایید».
و برای علی، اهل کهف را زنده کرد. و روایت شده که برای او، سامبن نوح و برای او جمجمه جلندی (پادشاه حبشه) را زنده کرد. و بیاضی (۱/۱۰۲) میگوید: و ماهیها بر علی سلام کردند و خداوند، او را بعنوان امام انسانها و اجنه قرار دارد.
میگویم: دقت کن! او کمی قبل زنده کردن او سام را با صیغۀ شک و تردید نقل کرد (روایت شده) و در اینجا با صیغه جزم نقل میکند. براستی که او در سختیهای اغراق و افراط دست و پا میزند. و آیت الله مرعشی که هیچ ساکتی را به حرکت وا نمیدارد، با این مرد موافق است و مجتهد آنها در شام محسن الامین – چنانکه در صفحۀ ۹ از مقدمه است – آن کتاب و مؤلفش را توصیف کرده میگوید: که این کتاب، دلالت بر فضیلت مؤلفش دارد.
پس کسانی که میگویند متأخران شیعه تا اندازهای از افراط و تندروی خود کاستهاند، چه جوابی دارند که بدهند؟! هر کس این را بگوید، نادان و فریبخوردهاست، و از تشیع جز پوستهاش چیزی نمیداند اگر آن را هم بداند!!
و بیاضی در صراطش (۱/۱۰۵) میگوید: یارانش – یعنی علی – به او گفتند: موسی و عیسی معجزات را به مردم نشان میدادند، چرا چیزی را به ما نشان نمیدهی تا به آن اطمینان یابیم؟! آنگاه آن حضرت باغهایی را در یک طرف و آتشی را در یک طرف به آنها نشان داد و اکثر آنها سحر بودند و دو نفر ثابت ماندند آنگاه سنگریزههای مسجد کوفه را که یاقوت بودند به آنها نشان داد، یکی از آنها کافر شد، و دیگری باقی ماند.
و در همان جای ذکر شده در کتاب صراط المستقیم گفته است: یک نفر خارجی و زنی با هم دعوا کردند. آن خارجی صدایش بالا رفت، آنگاه علی گفت: ساکت شو! پس ناگهان دید که سرش، سگ شدهاست!!
و بیاضی شیعی در کتاب مذکورش (۱/۲۴۱) گفته است: «فصل بیست و سوم در اینکه وی (علی) به منزلهی قل هو الله احد و چاه تعطیل شده و حسنه و پدر ائمه است. و بیاضی (۱/۱۰۵) گفته است: علی مردی از طایفۀ بنی مخزوم را که دوست او بود زنده کرد. آنگاه آن مرد برخاست در حالی که میگفت: (وینه وینه بینا لا) یعنی بله بله قربان (گوش بفرمان هستم سرور ما)! آنگاه علی به او گفت: آیا تو عرب نیستی؟! گفت: چرا، اما من بر ولایت فلان و فلان مردم در نتیجه زبانم به زبان اهل آتش تبدیل شد.»
میگویم: بدیهی است که فلان و فلان یعنی حضرت ابوبکرسو حضرت عمرسو شیعه از فلان و فلان الگویی ساخته اند برای جابجائی نامهایی که بخواهند، تا اهل سنت در وقتی که از حالت و نام فلان و فلان سؤال میکنند، گمراه شوند، و گرنه شیعه خود فلان و فلانی را میشناسد. و بیاضی (۱/۱۰۷) گفته است: وقتی که از جنگ صفین باز گشت، با فرات صحبت کرد، آنگاه فرات آشفته شد و مردم صدای آن را شنیدند که شهادتین میگفت و به خلافت وی اقرار میکرد. و در روایتی از صادق، از پدرانش علیهم السلام نقل است که علی با چوبی به آن زد، در نتیجه شکافته شد و ماهیهای آن بر او سلام کردند و برای او اقرار کردند که او حجت است.
و این محسن امین است یکی از مجتهدان بزرگ شیعه که چنانکه در مقدمهی آن آمدهاست، این کتاب را میستاید و از آن به فضیلت مؤلفش استدلال میکند. و این محسن الامین همان کسی است که در کتابش (الشیعة بین الحقایق والأوهام) از شیعه دفاع میکند و در صدد بر میآید که هم کیشان خود را از خرافات و همۀ آنچه که به آنها نسبت داده میشود، تبرئه سازد.
پس نگاه کن که چگونه تقیه آنها را وادار میسازد که همچون آفتابپرست رنگ عوض کنند!!
و بیاضی (۳/۵) میگوید: و در روایت ابوذر آمدهاست که او وقتی که قرآن را جمعآوری کرد، آن را بسوی ابوبکر آورد. آنگاه ابوبکر رسواییهای خودشان را در آن دید پس آن را رد کردند و باز پس فرستادند و عمر به زیدبن ثابت دستور داد که غیر آن را جمعآوری کنند. زید گفت: پس اگر آن را خارج کنم، کارم باطل میشود. به همین خاطر دنبال علی فرستاد تا همراه او، آن را دستکاری کند اما او از این کار امتناع کرد، در نتیجه نقشهی کشتن او را بر دستان خالد کشیدند که این ماجرا مشهور است.
این روایت ثابت میکند که شیعه به قرآنی که در میان مسلمانان متداول است، اعتقاد ندارد. و در فصل (مهدی شیعه قرآن کامل را میآورد) روایتهای فراوانی را ذکر خواهیم کرد که این مسأله را قاطعانه تأیید میکنند.
و بیاضی روایت نادری را در (۱/۱۰۵) وارد کرده که عبارت آن چنین است: حضرت علی به مردی که توله سگی را حمل کرده بود، گفت: این مرد یک اسرائیلی را حمل کردهاست. آن مرد گفت: از چه وقت توله سگ اسرائیلی شده؟! آنگاه علی گفت: در روز پنج شنبه این فرد خواهد مرد. آنگاه در آن روز مرد و در همان روز دفن شد. آنگاه حضرت علی با پاهایش به قبرش لگد زد، و ناگهان آن مرد از قبر برخاست و گفت: کسی که علی را قبول ندارد، همچون کسی است که الله و رسولش را قبول ندارد. آنگاه علی گفت: به قبرت باز گرد! آنگاه آن مرد به قبرش باز گشت و قبر بر او بسته شد.
میگویم: این جملۀ اباطیل و یاوهگوییهایی است که جناب نباطی آن را ذکر کردهاست و مرعشی هم آن را انکار نکردهاست و این نشان میدهد که خود وی هم این روایت را و سایر روایتهای از این دست را که توضیح و شرحی دربارۀ آنها ندادهاست، قبول دارد.