فرار از چاله!

فهرست کتاب

۷- لعنت کردن مردگان اهل سنت به هنگام حضور یافتن در کنار جنازه‌ی آن‌ها

۷- لعنت کردن مردگان اهل سنت به هنگام حضور یافتن در کنار جنازه‌ی آن‌ها

شیخ آن‌ها محمدبن محمد نعمان ملقب به مفید در کتاب «المقنعه ص ۸۵، مؤسسه نشر اسلامی قم- ایران» می‌گوید: «برای هیچ یک از اهل ایمان جایز نیست که یکی از مخالفان ولایت را غسل دهد یا بر روی آن نماز میت بخواند. و اگر چاره‌ای جز این نداشت، از جهت تقیه، او را غسل (اهل مخالف) دهد، و به هنگام نماز خواندن او را لعنت کرده، و دعایی برای او نخواند.»

و این کلام را شیخ گروه آن‌ها، ابو جعفر محمدبن حسن طوسی در تهذیب الاحکام (۱/۲۳۵، طبع ۳، تهران) نقل کرده، و با این کار بغض و خباثت و غرض خود را نسبت به کسانی که با وی هم‌کیش نیستند، ثابت کرده‌است. وی گفته: «اصل در آنست که مخالف اهل حق کافر است. لذا حکم وی باید حکم کافر باشد مگر آنکه با دلیل خارج بشود. و اگر که غسل کافر درست نیست. پس باید غسل مخالف هم درست نباشد. و اما نماز خواندن آن تا حدی است که رسول جو ائمه بر منافقان خوانده‌اند. و بعداً ان شاء الله کیفیت نماز خواندن بر مخالفان را بیان خواهیم کرد. و نیز چیزی که دلالت دارد بر اینکه غسل کافر به اجماع امت درست نیست؛ چرا که آن‌ها متفقاً بر این باورند که این مسئله در شریعت حرام و قدغن شده‌است.»

و شیخ آن‌ها محسن الحکیم در مستمسک العروة الوثقی (۱/۳۹۲) بخشی از کلام این طوسی را گلچین کرده‌است.

و طوسی در تهذیب الاحکام (۳/۱۹۶) از حلبی از ابی عبدالله روایت کرده که او گفته است: وقتی که عبدالله بن ابی بن سلول مرد، پیامبر جدر کنار جنازه‌اش حاضر شد، آنگاه عمر به رسول خدا گفت: آیا مگر خدا شما را منع نکرده از اینکه بر سر قبرش حاضر شوی؟!

فرمود: وای بر تو، تو چه می‌دانی که من چه گفتم؟!

من گفتم: خدایا، درونش را آکنده از آتش ساز! و قبرش را پر از آتش کن! و او را به آتش ملحق ساز! آنگاه عبدالله گفت: در اینجا چیزی از پیامبر جظاهر شد که آن را نمی‌پسندید. و حر عاملی این روایت را در (وسائل الشیعة) ۲۴۰ ص ۷۷۰، تحت باب (کیفیة الصلاة علی المخالف وکراهة الفرار من جنازته إذا کان یظهر الإسلام)، درج کرده‌است.

می‌گویم: این از جمله چیزهایی است که دلالت می‌کند بر آنکه این دعا، در نزد وی، بر اهل سنت هم انطباق پیدا می‌کند. (پناه بر خدا) و طوسی در تهذیب الاحکام (۳/۱۹۷) و این بابویه در (من لا یحضره الفقیه ج ۱/۱۰۵، طبع ۵، دارالکتب الاسلامیه - تهران)، و حرّ عاملی در وسائل الشیعۀ (۲/۷۷۱) از ابی عبدالله روایت کرده‌اند که مردی از منافقان مرد. آنگاه حسین بن علی بیرون شد و همراه آن به راه افتاد یکی از خدمتکارهای او به او رسید و حسین به او گفت: ای فلانی به کجا می‌روی؟ خدمتکارش به او گفت: از این جنازه فرار می‌کنم تا نماز بر سرش نخوانم آنگاه حسین به او گفت: در کنار طرف راست من بایست و هرچه را که من می‌گویم، تو هم تکرار کن! وقتی که ولیش بر او تکبیر زد، حسین گفت: الله اکبر خدایا، فلان عبدت را هزار لعنت کن، آن هم لعنت‌هایی مشابه هم. خدایا (فلان) بنده‌ات را در بندگانت و بلدهایت خوار و ذلیل کن! و گرمی آتشت را بر او برسان، و شدیدترین عذابت را به او بچشان.! چرا که او با دشمنان تو، بنای دوستی و محبت می‌نهاد، و با اولیات دشمنی می‌کرد، و اهل بیت پیامبرت را مبغوض می‌داشت.»

(لفظ از خود وسائل است).

نکته: محمد بن حسن طوسی در تهذیب گفته است (۳/۳۱۶): و اما اینکه بایستی چهار تکبیر بخوانیم، محمول بر تقیه است، چرا که آن مذهب مخالفان است.

می‌گویم: از این عبارت، اطلاق لفظ مخالفین – بویژه – اهل سنت فهم می‌شود؛ چرا که آن‌ها، بر جنازه‌ها چهار تکبیر می‌خواندند (یعنی نماز میت در نزد سنی‌ها دارای چهار تکبیر است). و نیز به وسیله‌ی آن آنچه که در وسائل آمده‌است از باب نماز بر مخالف (یعنی سنی) روشن می‌شود. چرا که روایت‌هایی که روبه‌روی شماست را در زیر آن درج کرده است. و حر عاملی در وسائل الشیعۀ (۲/۷۷۱) [باب کیفیة الصلاة علی المخالف (السنی)] از محمد بن مسلم، از یکی از آن‌ها، روایت کرد، که او گفته است: «اگر منکر حق باشد، پس بگو: خدایا شکمش را پر از آتش، و قبرش را سرشار از آتش کن و مارها و عقرب‌ها را بر او مسلط نما!»

و شیخ آن‌ها یوسف البحرانی در «حدائق» (۱۰/۴۱۴) و محمد حسن نجفی در «جواهر الکلام»، (۱۲/۴۸) این روایت را ذکر کرده است.

و شیخ آن‌ها صدوق، در کتاب (فقیه من لا یحضره الفقیه) (۱/۱۰۵) از ابی عبدالله روایت کرده که او گفته است: اگر بر دشمن الله نماز خواندی، پس بگو: خدایا ما جز این نمی‌دانیم که او دشمن تو و پیامبر تو است. خدای قبرش را سرشار از آتش کن! و شکمش را پر از آتش کن! و زود او را به آتش داخل کن! چرا که او با دشمنان تو دوست بود، و اولیای تو را دشمن می‌داشت، و اهل بیت پیامبر تو را مبغوض می‌داشت؛ خدایا! قبرش را بر او، تنگ کن! وقتی که بلند کرده شد، بگو: خدایا هیچ گاه او را بلند مکن و پاک مساز!

و این روایت را جناب حرّ در وسائل الشیعۀ (۲/۷۷) و بحرانی در حدائق (۱۰/۴۱۴)، و نجفی در الجواهر (۱۲/۴۹)، ذکر کرده‌اند.

و یوسف بحرانی بعد از ذکر این روایت و غیر آن در «الحدائق»، (۱۰/۴۱۵) گفته است: و این روایت‌ها – همگی – چنانکه ملاحظه می‌کنی، در رابطه با مخالف از اهل سنت است. و در این هنگام، لازم است همه این اخبار و روایت‌ها و آن دو روایت پیش گفته، بر محل ورود آن‌ها، مختصر شود.

در واقع قول اغمام (اگر منکر حق باشد) یعنی اگر معتقد به ائمه دوازده‌گانه نباشد. و این رکنی از ارکان دین در نزد آن‌هاست. به همین خاطر شیخ آن‌ها، ابن بابویه صدوق در فقیه (۱/۱۰۱) می‌گوید: و دلیل اینکه بر مرده پنج تکبیر زده می‌شود، این است که الله تعالی بر مسلمانان پنج فرض را فرض کرد: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت.

و ولایت در نزد آن‌ها چنانکه گفتیم، همان امامت دوازده امام است چنانکه یوسف البحرانی در «حدائق» (۱۰/۳۵۹) تصریح کرده‌است: اختلافی در وجوب نماز میت بر مؤمنی که معتقد به امامان دوازده‌گانه‌اش است، نمی‌باشد. چنانکه همگی متفقاً بر این قول هستیم که نماز میت نه تنها بر خوارج و نواصب و غلاۀ و زیدیه و غیر این‌ها از کسانی که اصل اساسی دین را انکار می‌کنند، واجب نیست بلکه جایز هم نمی‌باشد، مگر از باب تقیه.

و در شرح «الرسالة الصلاتیة» (۳۲۸) گفته است: بدان، که دعا برای مرده بعد از تکبیر چهارم در صورتی است که او مؤمن باشد، اما اگر مؤمن نباشد، دعا بر ضد او خوانده می‌شود؛ چرا که مخالفت اهل حق است، و برایش اینطور دعا می‌شود: خدایا شکمش را پر از آتش کن! و قبرش را پر از آتش نما! و مارها و عقرب‌ها را بر او مسلط نما. چنین است در صحیح محمدبن مسلم، و البته غیر از این هم روایت شده‌است.

و در حدائق (۱۰/۴۱۷) می‌گوید: و در کل از آنچه در مطلب اول ذکر کردیم، دانستی که بر شخص مخالف نماز خوانده نمی‌شود. مگر از باب تقیه.

و شیخ آن‌ها ابو احمدبن احمدبن خلف آل عصفور بحرانی در حاشیه‌اش بر شرح (الرساله الصلاتیه) حاشیۀ ۳۳۳، سخن علامۀ آن‌ها، «مفید» را نقل کرده، سپس می‌گوید: «و شیخ در تهذیب در این مورد با او موافقت کرده‌است چرا که برای آن دلیل آورده که مخالف اهل حق کافر است. و لازم است که حکم وی، حکم کفار باشد تا آخر سخنانش، و ابو صلاح از جایز بودن نماز بر مخالف منع کرد، مگر به عنوان تقیه، و ابن ادریس وجوب نماز را جز بر معتقد و کسی که بر حکم اوست مستضعف و شش ساله منع کرده‌است. و از کلام سالار و مذهب سیدمرتضی در ارتباط با مخالفان چنین فهم می‌شود. چه این‌ها هم حکم بر کافر بودن آن‌ها کرده‌اند.»

و سخن وی که می‌گوید: (جز بر معتمد) یعنی معتقد به ائمه‌ی دوازده‌گانه.

و میرزا حسن حائری احقافی در کتابش (احکام الشیعه ج ۱، ص ۱۸۶ – مکتب جعفر الصادق – کویت، ۱۹۹۷) می‌گوید: نماز خواندن بر همۀ اقسام کافر چه کتابی باشد و چه غیر آن، جایز نیست و هم‌چنین بر مخالف هم جایز نیست مگر بخاطر تقیه یا ضرورتی باشد که در آن صورت، بدنبال تکبیر چهارم بر او لعنت می‌فرستد، و در پنجمی، تکبیر نمی‌گوید.

و باز در همان مصدر (۱/۱۸۷) می‌گوید: اگر نماز میت بر مؤمن خوانده شد، باید پنج تکبیر گفته شود و میان آن‌ها چهار دعا خوانده شود. اما اگر نماز بر مخالف یا منافق باشد، بر چهار تکبیر اقتصار کرده می‌شود و بعد از تکبیر چهارم بر ضد او دعا کرده می‌شود.