فرار از چاله!

فهرست کتاب

تصریحاتی چند دربارۀ تکفیر صحابه و فحش دادن به آن‌ها

تصریحاتی چند دربارۀ تکفیر صحابه و فحش دادن به آن‌ها

عالم شیعی نعمت الله جزائری در کتابش (الأنوار النعمانیة) جلد ۲، ص ۲۴۴، از منشورات اعلمی بیروت می‌گوید: «امامیه (یعنی شیعۀ دوازده‌امامی) آشکارا در ارتباط با امامت حضرت علی سخن گفته و به آن قایل شده و صحابه را کافر دانسته و با آن‌ها به مخالفت برخاسته و امامت را به جعفر صادق و سپس به فرزندان معصومش علیهم السلام انتقال داده‌اند. و مؤلف این کتاب از این فرقه است و این فرقه ان‌شاء الله، فرقه نجات یافته است.»

و علامۀ شیعی محمد باقر مجلسی در کتابش (مرآة العقول) ج ۲۶، ص ۲۱۳ روایت ارتداد اصحاب را به زعم شیعه صحیح دانسته است. کلینی در روضه از کافی از ابو جعفر روایت کرده که او گفت است: آن مردم بعد از پیامبر جارتداد یافتند به جز سه نفر گفتم: آن‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: مقداد بن اسود، و ابوذر غفاری، و سلمان فارسی که رحمت و برکات خدا بر آن‌ها باد.

و سید مرتضی محمد حسینی نجفی در کتابش (هفت نفر از سلف، ص ۷) گفته است: «در حقیقت پیامبر جبه اصحابی گرفتار شد که بعداً از دین برگشتند، مگر تعداد اندکی.»

و علامۀ شیعی نعمت الله جزائری در کتابش «الأنوار النعمانیة» ج ۱، ب ۱، ص ۵۳، گفته است: ابوبکر در پشت پیامبر جنماز می‌خواند و در حالی که بت در گردنش آویزان بود، و سجده‌اش برای آن بت بوده‌است.

و زین‌العابدین نباطی در کتابش صراط مستقیم ج ۳، ص ۱۲۹ گفته است: عمر بن خطاب کافر بود، کفرش را پنهان می‌داشت و اسلامش را ظاهر می‌کرد.

و همین علامه در کتابش «صراط مستقیم» ج ۳، ص ۱۶۱-۱۶۲ دو فصل را باز کرده که فصل اول را (مادر شرارت‌ها عائشه ام المؤمنین) و فصل دوم را (فصل دربارۀ خواهرش حفصه) نام نهاده‌است. و در حقیقت علامۀ مجلسی در کتاب (مرآة العقول ج ۲۵، ص ۱۵۱) در توضیح روایت طویلی در کافی ج ۸، روایت شماره ۲۳، گفته است: «در حقیقت الله تعالی آن ظالمان و جباران را در بهترین حالاتشان کشت ... و هامان را میراند، و فرعون را هلاک کرد.»

مجلسی گفته: این روایت صحیح است، و منظور از اینکه هامان را میراند، یعنی عمر، و فرعون را هلاک کرد، یعنی ابوبکر و احتمال عکس هم دارد. و دلالت بر این دارد که مراد آن دو بدبخت هستند.

و مجلسی در «مرآة العقول» ج ۲۶، ص ۱۶۷، روایت کلینی که آن را در روضه صفحه ۱۸۷ (روایت ۳۰۱) نقل کرده، صحیح دانسته است. آن روایت چنین است: از عجلان ابو صالح روایت است که او گفت: بر ابی عبدالله وارد، شدم و به او گفتم: فدایت بشوم، این قبه‌ی آدم است.

گفت: آری، و مزارها و گنبدهای زیادی برای خدا هست. آگاه باشید که در پشت مغرب شما، سی و نه مغرب وجود دارد که سرزمینی سفید رنگ است و آکنده از خلایق است. و از نور آن طلب روشنی می‌کنند. آن‌ها به اندازه‌‌ی یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی الله نکرده‌اند حال خلق آدم را دانسته باشند یا ندانسته باشند همۀ این مردمان از فلان و فلان تبری می‌جویند.

و مجلسی گفته: این روایت صحیح است. و فلان و فلان یعنی ابوبکر و عمر.

و خمینی در کتابش کشف الاسرار ص ۱۲۶ می‌گوید: «ما در اینجا کاری به شیخین نداریم که تا چه حد مخالفت قرآنی داشته، و با احکام الهی بازی کرده، و از سر خود حرام و حلال کرده، و بر ضد فاطمه دختر پیامبر و بر ضد اولادش ظلم کرده‌اند. اما به جهل آن دو نسبت به احکام خدا و دین اشاره می‌کنیم.»

و در صفحه‌ی ۱۲۷ بعد از آنکه تهمت جهل را به آن‌ها می‌زند، می‌گوید: «چنین افراد جاهل و ظالم و احمق لیاقت ندارند که در جایگاه امامت قرار گیرند، و در ضمن اولی‌الامر باشند.»

و باز در صفحۀ ۱۳۷ می‌گوید: «واقعیت این است آن‌ها، چنان که باید ارزش پیامبر را دانستند. پیامبری که سختی‌ها و مصائب فراوانی را جهت هدایت و ارشاد آن‌ها تحمل کرد. و چشم‌هایش را فرو بست و سخنان توهین‌آمیز ابن‌خطاب که جوشیده از اعمال کفرآمیز و زندقانه‌ی او بود، را با دیدۀ اغماض نگریست.»

عیاشی در تفسیرش و کاشانی در الصافی، و بحرانی در البرهان در تفسیر این آیه‌:

﴿ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ [آل عمران: ۱۴۴].

«و محمد، فقط پیامبر است؛ پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند که در گذشته‌اند. آیا اگر محمد بمیرد یا کشته شود، به آیین گذشته باز می‌گردید؟»

گفته‌اند: عایشه و حفصه به پیامبر جسم دادند و این بود که این آیه نازل شد.

محمد نبی توسیرکانی که در نزد شیعه ملقب به عمدة العلماء و المحققین است در کتابش (لئالی الأخبار – مکتبة العلامة – قم، ج ۴، ص ۹۲) گفته است: بدان که بزرگترین و با فضیلت‌ترین جایگاه و وقت و حالت و مناسب‌ترین آن برای لعن کردن آن‌ها - لعنت خدا بر آن‌ها باد – وقتی است که شما در مستراح هستی. پس در وقت هر تخلیه و پاک‌سازی که انجام می‌دهی، بگو: خدایا لعنت کن عمر را، سپس ابوبکر و عمر را، سپس عثمان و عمر را، سپس معاویه و عمر را، سپس عمر و ابن زیاد را، و عمر و ابن سعد را، و عمر و شمر را، سپس عسکر و عمر را، خدایا لعنت کن عایشه و حفصه و هند و ام حکم را، و لعنت کن کسی را تا روز قیامت که به کردار و افعال آن‌ها راضی بوده‌است!!