فرار از چاله!

فهرست کتاب

۵- نجس بودن اهل سنت در نزد شیعه

۵- نجس بودن اهل سنت در نزد شیعه

مرجع شیعه آیت الله العظمی محسن الحکیم در کتاب (مستمسک العروة الوثقی (۱/۳۹۲-۳۹۳، طبع آداب نجف ۱۳۹۱) می‌گوید: از جمله چیزهایی که در تهذیب بعد از نقل کردن آنچه که دربارۀ مقنعه آمده‌است: این است که: مخالف اهل حق (شیعه) کافر است و لازم است که حکم وی، حکم کفار باشد مگر آنکه با دلیل خارج شد. و چگونه اینگونه نباشد در حالی که دلایل مبنی بر نجس بودن وی یکبار به صورت اجماع از حلی حکایت شده که آن‌ها کافر هستند و بار دیگر، نصوص فراوانی هستند که خارج از حیطۀ شمارش می‌باشند. بلکه گفته می‌شود. همۀ این نصوص متواتر هستند و کفر آن‌ها را بیان می‌کنند!

و سوم به اینکه آن‌ها از جمله کسانی هستند که ضرورت‌های دین را انکار نموده‌اند. چنانکه در (محكى المنتهی فی مسألة اعتبار الإیمان فی مستحق الزكاة) و در شرح کتاب (فص الیاقوت) و غیر آن‌ها وارد آمده‌است و آنچه که دال بر کفر منکران ضرورت‌های دین است، آن‌ها را هم شامل می‌شود. و چهارم، از جمله اینکه دلالت بر نجاست ناصب دارد، اجماع پیش گفته و غیر آن است به ضمیمه آنچه که بر ناصبی بودن آن‌ها دلالت دارد مانند روایت معلی‌بن خنیس».

و بعد از اینکه در مناقشه کردن با اینان سخن را طولانی می‌سازد، آقای حکیم سخنان را با این گفته (۱/۳۹۷-۳۹۸) پایان می‌دهد: «مگر اینکه بعد از بناء، به نجاست ناصبی گفته شود و او بخاطر اجماع باشد. (آنگاه) اختلاف در مفهوم ناصبی از قبیل اختلاف لغت‌دانان در مفهوم لفظ است، و رجوع در آن به موثق‌ترین خواهد بود. و در (روایت مشهور آمده‌است) که دشمنان ائمه علیهم السلام، نجس هستند، بخصوص اینکه با روایت موثق ابن ابی یعفور موافق است (یعنی الصاق واژه‌ی نجاست).

شکی در دلالت آن روایت بر نجاست نیست، و نیز دو روایت پیش گفتۀ ابن خنیس و سنان بر این موضوع دلالت دارند البته بعد از حمل کردن آن‌ها بر آنچه قول مشهور بر آنست به اینکه از این دو روایت بیان فرد ناصب ائمه علیهم السلام مراد است. و او همان ناصب شیعۀ آن‌هاست از این حیث که آن‌ها شیعه‌ی ایشان هستند و به (قول معروف) دوست دشمن، دشمن است و این همان چیزی است که تعیین شده‌است. پس دقت کن و اندیشه نما!

می‌گویم: این همان چیزی است که تعیین شده و آن این است که اهل سنت در نظر حکیم و هم‌فکرانش، دشمن هستند.

و مرجع کنونی آن‌ها ابوالقاسم موسوی خوئی در کتابش (منهاج الصالحین ۱/۱۶، طبع نجف) می‌گوید: «در ارتباط با عدد اشیاء نجس که آن‌ها ده تا هستند... . دهم: کافر است و او کسی است که به دینی منسوب نشده‌است یا به دینی غیر از اسلام منسوب شده‌است یا به اسلام منسوب شده اما یکی از بدهیات آن را انکار کرده باشد. بطوری که این انکار وی به انکار رسالت منتهی گردد. آری انکار میعاد. موجب کفر مطلق است و هیچ فرقی میان مرتد و کافر اصلی حربی و ذمی و خارجی و غالی و ناصبی نیست.»

و مرجع اسبق آن‌ها محمد کاظم طباطبائی در کتابش (العروة الوثقی، طبع تهران- ایران) می‌گوید: «اشکال و (ایرادی) در نجاست افراطی‌ها و خوارج و نواصب نیست» و خمینی در کتابش «تحریر الوسیله» (۱/۱۸، بیروت) می‌گوید: «و اما نواصب و خوارج که خدا لعنتشان کند، بی‌هیچ چون و چرایی نجس هستند.»

و روح الله موسوی خمینی در «تحریر الوسیله» (۱/۱۱۹) می‌گوید: سایر فرقه‌های شیعه غیر دوازده‌امامی، اگر نصب و معادات و فحشی نسبت به سایر ائمه از آن‌ها سر نزد، مشکلی با آن‌ها نداریم و آن‌ها پاک هستند. اما اگر این‌ها از آن‌ها سر بزند، پس آن‌ها مانند نواصب هستند.

برادر گرامی دقت کن! چگونه شیعه‌هایی که دوازده‌امامی نیستند پاک هستند. اما اهل سنت را ذکر نکرده‌است چرا که آن‌ها قطعاً نجس هستند و اگر تعریف (مشخص و منطقی) در این باره از آن‌ها بدست نیاوریم همین کافی است که در سخنان خمینی ناصبی بودن اهل سنت و نجس بودن آن‌ها در نزد شیعه، کاملاً مشهود است.

و شیخ آن‌ها محمدبن علی‌بن حسین قمی ملقب به صدوق در کتاب (عقاب الاعمال ص ۲۵۲، طبع بیروت) از جعفر صادق روایت کرده که به او گفته است: «انسان مؤمن در ارتباط با نزدیکانش شفاعت می‌کند، (و شفاعتش پذیرفته می‌شود) مگر اینکه مشفوع ناصبی باشد. و اگر همه پیامبران مرسل و فرشتگان مقرب برای یک نفر ناصبی طلب شفاعت کنند، شفاعتشان پذیرفته نخواهد شد.»

و شیخ آن‌ها محمد باقر مجلسی این روایت را در کتابش (بحار الانوار، ۸/۴۱) نقل کرده‌است. و صدوق در کتاب مذکور (همان صفحه) از ابی بصیر از ابی عبدالله روایت کرده که: «نوح در کشتی سگ و خوک را هم با خود حمل کرد، اما حرامزاده‌ای را در آن قرار نداد و این در حالی است که ناصبی حتی از حرامزاده هم بدتر است.»

آیت الله العظمی سیدعبدالعلی موسوی سبزواری در جامع الأحکام (۵۷، طبع ۴، از منشورات دار الکتاب الاسلامی بیروت ۱۹۹۲) می‌گوید: کافر و او همان کسی است که به دینی غیر از اسلام منسوب است و آنچه از دین اسلام را که ضروری است، انکار می‌کند، بطوری که این انکار منتهی به انکار رسالت یا الوهیت یا انکار معاد گردد. البته در این باره هیچ فرقی میان مرتد و کافر اصلی و کافر ذمی و خوارج و افراطی‌ها و نواصب نیست.»

و آیت الله العظمی شیعه، سیدمحمد رضا گلپایگانی در مختصر أحکام (ص ۹ چاپ ششم، چاپخانه امیر المؤمنین قم، از منشورات دارالقرآن الکریم در ایران) می‌گوید: کسی که عداوت خود را نسبت به یکی از چهارده معصوم اظهار کند، یا به آن‌ها ناسزا بگوید، نجس است گر چه اسلام را ظاهر کند. در ضمن هیچ شبهه و تردیدی در کفر افراطی‌ها و نجاست آن‌ها نیست در حالی که آن‌ها معتقد به الوهیت امیر المؤمنین هستند. بدینسان خوارج و نواصب هم نجس هستند.»

می‌گویم: دقت کن! او نصبی را ذکر می‌کند که در آن عداوت و ناسزا نسبت به اهل بیت صورت بگیرد و آن‌ها نواصبی معروف در تاریخ هستند. و امروزه کسی از آن‌ها یافت نمی‌شود. پس نواصبی از نوعی دیگر را ذکر می‌کند که از آن جمله‌اند خوارج (آنجا که می‌گوید و بدینسان ...) یعنی اهل سنت و قبلاً ثابت کردیم که ناصبی در نزد آن‌ها همان اهل سنت است. (به فصل نواصب در نظر شیعه که همان اهل سنت و جماعت هستند، مراجعه کنید) و شیخ آن‌ها یوسف بحرانی در شرح الرساله الصلاتیه (۳۳۴ طبع ۱ مؤسسۀ اعلمی مطبوعات بیروت ۱۹۸۸) می‌گوید: ناگفته پیداست که این استدلال ضعیف و سست‌پایه است. چرا که روایت‌های جامع و بلکه به لحاظ معنایی متواتر (زیادی) وجود دارند که این استدلال را رد می‌کنند. چنانکه ما آن را در رسالۀ مورد اشاره قرار گرفته توضیح دادیم و گفتیم که مخالف (شیعه) کافر و ناصبی و نجس است. و شکی در این نیست که این دو روایت از تعارض آن روایت‌ها با یکدیگر به لحاظ سند و عدد و دلالت می‌کاهند. واجب این است که یا آن را حمل بر تقیه نمود که این یکی بخاطر وجود قرینۀ روای‌ها در هر دو، ظاهرتر است یا اینکه آن‌ها را به ماعدای مخالف (اهل سنت) تخصیص دهیم. چنانکه لازم است آن را به ماعدای غالی و خوارج و نواصب (به مفهوم مشهور در میان علمای‌ ما) اختصاص دهیم چرا که علمای ما در کفر همه این‌ها (کوچکترین) اختلافی ندارند.»

و نعمت الله جزائری در کتاب الأنوار النعمانیۀ (ج ۲، ص ۳۰۶، چاپ اعلمی – بیروت) می‌گوید: و اما ناصب و احوال وی با بیان دو مسئله روشن می‌شود:

اول: در بیان معنای آن ناصبیی که بنا به روایت‌ها نجس است و حتی از یهودی و مسیحی و مجوس هم بدتر است! و (دوم) اینکه او به اجماع علمای امامیه، کافر و نجس است.» و مرجع شیعه میرزا حسن حائری احقاقی در کتابش (احکام الشیعه ۱/۱۳۷۱، مکتبة جعفر الصادق – کویت) می‌گوید: و نجاست‌ها: دوازده تا هستند. و کفار را از آن و سپس نواصب را از اقسام کفار بر شمرده‌است.»

و آیت الله جواد تبریزی در المسائل المنتخبۀ (۶۶) مکتب فقهی – کویت، و آیت الله علی سیستانی در المسائل المنتخبۀ ص ۸۱ دار التوحید – کویت، و آیت الله میرزا علی غروی در (موجز الفتاوی المستنبطة ص ۱۱۵) دارالمحجة البیضاء – بیروت؛ خود این کلام را گفته است.