دوم: معصومبودن ائمه در نزد شیعه
محمدرضا مظهر در کتابش عقائد امامیه ص ۹۱ دارالصفوه – بیروت، میگوید: ما معتقدیم که امام مانند پیامبر است، لذا واجب است که از همۀ رذایل و کارهای فاحشهآمیز چه آنهایی که ظاهر هستند و چه آنهایی که نهان هستند از همان سن کودکی تا دوران مرگ – به عمد یا به سهو – معصوم باشند، چنانکه واجب است که از اشتباه و خطا و نسیان (فراموش) معصوم باشد.
و همچنین میگوید: بلکه معتقدیم که فرمان آنها، فرمان الله است و نهی آنها، به منزلۀ نهی اوست و طاعت کردن از آنها، بمثابۀ طاعت کردن از اوست، و نافرمانی کردن از آنها همچون نافرمانی کردن از او است! و دوست داشتن آنها، دوست داشتن اوست، و دشمنی کردن با آنها، دشمنی کردن با خداست. و درست نیست که به آنها پاسخ منفی دهیم. و کسی که آنها را نپذیرد همچون کسی است که رو دست رسول خدا بلند شده، و کسی که رو دست رسول خدا بلند شود، همچون کسی است رو دست الله تعالی بلند شدهاست.
و خمینی در کتابش حکومت اسلامی ص ۹۱، میگوید: «ما معتقدیم مقام و منصبی که ائمه به فقهاء بخشیدهاند، همچنان برای آنها محفوظ است؛ چرا که ائمهای که سهو یا غفلتی را دربارۀ آنها تصور نمیکنیم، و معتقدیم که بر هر آنچه که مصلحت مسلمانان در آنست، احاطه داشتهاند؛ میدانستند که بعد از آنها، و به محض وفاتشان، از فقهاء زایل نمیگردد.
و محمد حسین آل کاشف الغطاء، در کتابش أصل الشیعة وأصولها ص ۵۹، میگوید: (امام لازم است که بسان پیامبر از خطا و خطاکاری معصوم باشد).
و عالم آنها زنجانی در کتابش (عقائد دوازدهامامی (۲/۱۵۷، اعلمی – بیروت) به نقل از رئیس محدثین شان (صدوق) میگوید: اعتقاد ما دربارۀ انبیاء و رسولان و ائمه این است که آنها از هر آلودگیی معصوم و پاک هستند، و مرتکب گناه چه صغیره و چه کبیره نمیشوند، و از فرمان خدا سر نمیپیچند، و آنچه را که به آن دستور داده شدهاند، انجام میدهند. و کسی که در چیزی از احوال آنها، عصمت را از آنها نفی کند، در واقع آنها را جاهل دانسته، و هر کس که آنها را جاهل بداند، به یقین کافر است!