تفسیر جزء سی ام قرآن کریم

سورة النبأ

سورة النبأ

نَبَأ: این سوره مکی و دارای پنج نام می‌باشد: نَبَأ، عَمَّ يَتَسألوُن، عَمَّ، مُعصِرات، تَساءُل:

نبأ به معنی خبر است و خداوند متعال سوره را با سؤال شروع می‌کند چون سؤال مانند چتری که باز می‌شود مغز انسان را باز می‌کند و انسان را به تفکر وامی‌دارد.

خداوند سبحان در قرآن کریم سوره را با چیزهای جذاب شروع می‌کند و بعد وارد موضوع اصلی می‌شود. در این سوره نیز خداوند با سؤال از کافران سوره را شروع می‌کند.

﴿عَمَّ يَتَسَآءَلُونَ١دربارۀ چه چیزی از همدیگر سؤال می‌کنند.

کافران سؤال می‌کنند که چرا محمد می‌گوید من رسولم؟ آیا آنان دنبال حقیقت هستند؟ آنان دنبال حقیقت و راستی نیستند، بلکه می‌خواهند با این کار در دین بهانه و شک و ایراد وارد کنند.

﴿عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِيمِ٢از خبر بزرگ و موضوع خطیر.

علماء در مورد این خبر چندین نظر دارند:

۱) این خبر در مورد قرآن است.

۲) این خبر در مورد محمد جو آنچه آورده و بر او نازل شده است.

۳) در مورد روز قیامت است.

۴) در مورد اسلام است.

نظر اکثر علماء این است که این خبر در مورد قیامت و زنده‌شدن پس از مرگ است.

﴿ٱلَّذِي هُمۡ فِيهِ مُخۡتَلِفُونَ٣آنکه دربارۀ آن باهم اختلاف دارند.

﴿مُخۡتَلِفُونَ: گروهی ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند و تعجب مشرکین و سؤال آنان برای شبهه واردکردن در دین بود.

﴿كَلَّا سَيَعۡلَمُونَ٤نه چنین نیست! به زودی خواهند دانست.

صبر کنید! آخر و عاقبت تکذیب‌تان را خواهید دید.

﴿ثُمَّ كَلَّا سَيَعۡلَمُونَ٥بازهم نه، به زودی خواهند دانست.

پس دوباره حتماً نتیجه شک خود را می‌بینند.

تکرار جملات در قرآنکریم طبق نظر علماء ۲ معنی دارد:

۱- طبق نظر اول هردو جمله یک معنی دارد و جمله‌ی دوم تأکید جمله‌ی اول است.

یعنی اینکه خداوند بیهوده حرفی را تکرار نمی‌کند، بلکه منظوری دارد و منظور این است که بالاخره سزای عمل خود را خواهید دید.

۲- نظر دوم این است که دو آیه دو معنی متفاوت دارد. آیه‌ی اول در مورد دنیا و آیه‌ی دوم در مورد آخرت است.

﴿سَيَعۡلَمُونَ﴾ در آیه‌ی اول به دنیا اشاره دارد

به نصرت و پیروزی مؤمنین

مرگ کفار در غزوۀ بدر

﴿سَيَعۡلَمُونَ﴾ در آیه‌ی دوم به آخرت اشاره دارد

ثواب مؤمنین

عتاب کافران

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦آیا ما زمین را بستری نگردانیده‌ایم.

بعد از عتاب و سرزنش کافران در آیات فوق خداوند کریم شروع به نمایش قدرت و عظمت خویش می‌کند و در این آیات خداوند مکرر از ذکر نعمت‌ها استفاده می‌کند، زیرا مشرکان تسلیم نمی‌شدند و مرتب به دین تهمت وارد می‌کردند و خداوند نیز همانند خودشان پی در پی نشانه‌های قدرت خویش را بیان کرده و تکرار می‌کند. منظور اینکه شما که ایمان نمی‌آورید به خلقت و قدرت من نگاه کنید.

﴿مِهَٰدٗا: مانند گهواره و تخت کودک به زمین کروی است و در حال حرکت است، ولی ما آن را حس نمی‌کنیم و مانند تخت بچه مسطح و راحت است. نه چنان سخت است که نشود در آن زراعت کرد و نه چنان شل که نشود در آن راه رفت یا چیزی در آن ساخت.

گاهی انسان‌ها غرق در نعمت و از آن غافل‌اند و خداوند متعال این نعمت‌ها را به یاد ما می‌آورد که شکرگزار باشیم و شیطان نعمت‌ها را از یاد ما برده و آنچه نداریم را در نظر ما بزرگ می‌کند که راضی و شکرگزار نباشیم.

﴿وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧و کوه‌ها را مانند میخ.

به کوه‌ها بنگرید که مانند ستون خیمه و چادر که آن را برپا نگه می‌دارد، زمین را ثبات و محکم نگه داشته است و به همان مقدار که روی زمین است در زیر زمین هم ریشه دارد تا زمین را نگه دارد.

﴿وَخَلَقۡنَٰكُمۡ أَزۡوَٰجٗا٨و شما را جفت (نر و ماده) آفریدیم.

شما را زن و مرد و مکمل خلق کرده و از رحمت خداوند اینکه هردو از دو جنس مختلف و مخالف هم خلق شده‌اید.

﴿وَجَعَلۡنَا نَوۡمَكُمۡ سُبَاتٗا٩و خواب‌تان را مایه آسایش و راحتی ساختیم برای آرامش

و تجدید قوا ﴿سُبَاتٗاقطع خستگی.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّيۡلَ لِبَاسٗا١٠و شب را مانند پوششی قرار دادیم.

زمین در شب مانند اینکه لباس یاه می‌پوشد و این حالت کم کم رخ می‌دهد از مغرب و سرخی به تاریکی شب و سیاهی.

دلیل تکرار ﴿وَجَعَلۡنَادر آیات:

۱) یادآوری نعمت‌ها.

۲) زیادی نعمت موجب فراموشی شکر می‌شود.

۳) از اسلوب و روش کافران این بود که با لجامت شک خود را تکرار می‌کردند و خداوند نیز جواب خود را تکرار می‌کند.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا١١و روز را برای زندگی و کسب معاش قرار دادیم.

﴿وَبَنَيۡنَا فَوۡقَكُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا١٢و بالای شما هفت آسمان استوار بنا کردیم.

خداوند آسمان را هفت طبق بر روی هم محکم و بدون خلل ایجاد کرده و هیچ ستونی آن را محکم نگه نداشته است و هیچکس نمی‌تواند به آسمان هفتم برسد.

شِداد: محکم و قوی.

خداوند سبحان می‌فرماید: اگر عالَم چندین خدا و خالق داشت در همه چیز اختلاف بود.

می‌گویند جن‌ها روی زمین بر روی هم می‌ایستادند تا به آسمان برسند و صدای خداوند که به فرشتگان دستور می‌دهد را بشنوند و به ساحران بگویند تا برای اشخاص سحر و جادو درست کنند ، خداوند متعال شهاب و ستارگان دنباله‌دار را خلق کرد که مانند تفنگ به اجّنه شلیک کرده و آن‌ها از بین بروند در این میان بعضی از جن‌ها از این شلیک‌ها فرار کرده و چیزهایی را می‌شنوند که با ساحران خبر می‌دهند تا طلسم و جادو کنند.

﴿وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا١٣و خورشید را چراغی درخشان ساختیم.

﴿سِرَاجٗا وَهَّاجٗا: شمس، خورشید که نور و حرارتش برای رشد گیاهان و انسان‌ها فایده‌های زیادی دارد. ﴿سِرَاجٗا: چراغ، نور ﴿وَهَّاجٗا: گرما

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا١٤و از ابرهای باردار آبی سخت‌ریزان فرو فرستادیم.

﴿ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ: ابر، خداوند ابر را به لباس خیس پر آب که فشرده می‌شود و آب از آن می‌چکد تشبیه کرده است که باعث پاکی و از بین‌رفتن بیماری می‌شود.

﴿مَآءٗ ثَجَّاجٗا: باران.

﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥از این ابرها باران می‌آید و از باران دانه و گیاه بیرون می‌آید و باغ‌های ابنوه با درختان و گیاهان خوراکی درست می‌شود.

﴿وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦بُستان و باغ‌های انبوه (پیچ در پیچ).

خداوند متعال در آیات بالا نه (۹) نعمت بزرگ را برای ما ذکر کرده و می‌شمرد.

۱- زمین.

۲- کوه.

۳- ازواج.

۴- خواب.

۵- شب.

۶- روز.

۷- آسمان.

۸- خورشید.

۹- باران.

و بعد از ذکر این نعمت‌ها می‌فرماید:

﴿إِنَّ يَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ كَانَ مِيقَٰتٗا١٧همانا وعده‌گاه ما روز داوری است.

علماء در مورد معنی ﴿يَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِآراء مختلفی دارند:

۱- در آن روز بین اهل کفر و اهل ایمان فاصله می‌افتد.

۲- در آن روز بین مردم و ظلم‌هایی که کرده‌اند فاصله می‌افتد.

۳- ﴿يَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِروز حق است.

۴- در آن روز مردم حقیقت همه چیز را می‌بینند.

میقاتا: کافرانی که دین را تکذیب کردند در آن روز (یوم الفصل) جزای عمل خود را میبینند ـــ صبر کنید موعد روز قیامت است

ـ علت اینکه خداوند بعد از ذکر نعمت‌ها در مورد یوم الفصل صحبت می‌کند این است که این نعمتهای دنیاست خود را مشغول دنیا نکن و بدان که بعد از دنیا چه چیزی پیش رو داری و هدف هشدار به انسان‌هاست.

﴿يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا١٨روزی که در صور دمیده می‌شود، آنگاه گروه گروه می‌آیند. در آن روز اسرافیل دربوقی می‌دمد که شکل آن را کسی نمیداند و علم الغیب است و به قول بعضی علماء ۳ بار در بوق دمیده می‌شود:

۱- نفحه اول، تفحه ترس و وحشت است.

۲- نفحه دوم، تفحه مرگ است و همه می‌میرند.

۳- نفحه سوم، تفحه‌ی بیداری همه پس از مرگ است.

بعضی علماء نیز تعداد تفحات را ۲ بار می‌دانند:

۱- نفحه ترس و مرگ.

۲- نفحه‌ی بیداری و برانگیخته‌شدن.

﴿فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا: روح‌ها به جسد برگشته و همه گروه گروه می‌آیند.

شبنمی از آسمان قطره قطره فرو می‌ریزد و بر روی استخوانی از کمر انسان که عَصعَص نام دارد و در خاک فاسد و تجزیه نمی‌شود، می‌ریزد و انسان‌ها مانند گیاه دوباره زنده می‌شوند، زمانی که به فرمان خداوند متعال بعد از دمیده‌شدن در صور همه‌ی موجودات مُردند و هیچکس زنده باقی نماند خداوند قهار ۳ بار ندا می‌دهد ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ، ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ، ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖو هیچ موجود زنده‌ای برای جواب‌ دادن نیست و خود پاسخ می‌دهد. و زمانی که همه در زمین محشر دوباره زنده شدند خداوند دوباره ندا می‌دهد و این بار همه جواب می‌دهند: ﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ.

﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَكَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا١٩و آسمان شکافته شود و دروازه دروازه می‌گردد.

در آن روز آسمان پاره می‌گردد و چندین دروازه در آن پدید می‌آید، ملائک از آسمان پائین آمده و انسان‌ها بالا می‌روند.

﴿وَسُيِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَكَانَتۡ سَرَابًا٢٠و کوه‌ها روان و چون سراب می‌شوند.

در آن روز کوه‌ها به حرکت درمی‌آیند و به صورت غباری پراکنده و مانند سراب (آب‌نما) می‌شوند.

﴿إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتۡ مِرۡصَادٗا٢١همانا دوزخ کمین‌گاه است.

﴿مِرۡصَادٗا: کمین‌گاه، چشم به راه، جهنم در کمین و منتظر انسان‌هاست و همه جهنم را خواهند دید حتی اگر در آن نیافتند از روی آن رد شده و حرارتش را خواهند دید.

﴿لِّلطَّٰغِينَ مَ‍َٔابٗا٢٢بازگشتگاه سرکشان است.

﴿لِّلطَّٰغِينَ: کسی که با شرع خداوند مخالفت کرده و از حدود خداوند تجاوز نماید و اصول پنج‌گانه‌ی دین را تکذیب کرده است.

﴿مَ‍َٔابٗا: مرجع، جا و محل بازگشت.

پس مرجع و بازگشت سرکشان، آتش جهنم است. همانطور که هر مسافری آخر به وطن خود برمی‌گردد کفار و سرکشان نیز باید به محل اصلی و اساسی خود برگردند.

﴿لَّٰبِثِينَ فِيهَآ أَحۡقَابٗا٢٣در آن جا مدت زمان طولانی ماندگارند.

﴿أَحۡقَابٗا: (احقاب جمع حقب) به قول بعضی علماء هشتاد سال یک حقب است.

کفار در جهنم خواهند ماند و هیچگاه از آن بیرون نمی‌آیند.

طبق حدیث شریف در زمین محشر مرگ را در پوستین گوسفندی کرده و آن را ذبح می‌کنند و دیگر بعد از آن مرگی نخواهد بود.

﴿لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا٢٤در آن جا نه هوای خنکی چشند و نه نوشیدنی گوارائی.

﴿لَّا يَذُوقُونَ: حتی نمی‌چشند، خداوند متعال از لفظ ﴿لَّا يَأۡكُلُونَیعنی نمی‌خورند و یا «لاَ یَشرَبُون»به معنی نمی‌نوشند استفاده نفرموده است، بلکه فرموده: ﴿لَّا يَذُوقُونَیعنی چیزهای خنک را حتی نمی‌چشند و جهنمیان در آنجا هیچ نوع سردی و خنکی را نمی‌چشند و غذای آنان و نوشیدنی‌شان داغ و آتشین است.

به قول علماء ﴿بَرۡدٗایا خنکی اشاره به سه چیز دارد:

۱- هوای خنک.

۲- آب خنک.

۳- خواب: زیرا وقتی انسان خوابید جسمش سرد و راحت می‌شود و تجدید قوا می‌کند و حتی به هنگام ناراحتی و مشکلات نیز خواب باعث به دست‌آوردن انرژی و راحتی می‌شود.

﴿شَرَابًا: هیچ نوع نوشیدنی را نمی‌چشند.

پس وقتی کفار وارد دوزخ می‌شوند در آن جا نه هوای خنک و یا خوابی که تن و بدنشان را خنک کند را می‌یابند و نه نوشیدنی خنکی که تشنگی آن‌ها را رفع کند.

﴿إِلَّا حَمِيمٗا وَغَسَّاقٗا٢٥مگر آب جوشان و خونابه‌ای.

﴿حَمِيمٗا: آب داغ که به درجۀ جوش رسیده باشد.

﴿غَسَّاقٗا: آراء مفسرین در مورد این کلمه به شرح زیر است.

۱- نوشیدنی بدبو و بدمزه که از خونابه بدن دوزخیان بیرون می‌آید.

۲- شراب یا نوشیدنی بسیار یخ که دندان‌ها را شکسته و خرد می‌کند.

۳- نوشیدنی بسیار سرد و بدبو و بدمزه.

﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا٢٦کیفری فراخور و مناسب اعمالشان.

عقوبت و عذاب جهنمیان مناسب و موافق اعمال خودشان است و خداوند بر آن‌ها ستم نکرده، بلکه خودشان بر خویشتن ستم کرده‌اند و هیچکس در جهنم خود را بی‌گناه و مظلوم نمی‌داند و همه به گناهان خود اعتراف می‌کنند و خداوند در ادامه اعمالشان را که به سبب آن مستوجب عذاب شده‌اند ذکر فرموده است.

﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ لَا يَرۡجُونَ حِسَابٗا٢٧بی‌گمان آنان امید حساب را نداشتند، و در دنیا همیشه فکر می‌کردند که قیامت و حساب و کتابی درکار نیست.

﴿كَانُواْ: فعل گذشته در دنیا.

﴿لَا يَرۡجُونَ﴾: حتی معتقد نیستند

اعتقاد مستمر در دنیا که قیامتی نیست

مانند فیلمی در حال پخش و جلوی چشم
آن را مداوم انجام می‌دادند.

آنان در دنیا:

۱- طاعت و عبادت خداوند نمی‌کردند.

۲- به روز قیامت اعتقاد نداشتند و از آن نمی‌ترسیدند و خود را آماده نکردند.

۳- از حساب نمی‌ترسیدند.

﴿وَكَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا كِذَّابٗا٢٨و آیات ما را به سختی دروغ انگاشتند.

﴿وَكَذَّبُواْ: نه تنها آیات را تکذیب می‌کردند، بلکه هیچ شک و تردیدی در این عمل خود نداشتند و روی تکذیب خود تأکید می‌کردند.

﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ كِتَٰبٗا٢٩و همه چیز را با نوشتن حفظ کردیم.

﴿كُلَّ شَيۡءٍ: همه چیز کم یا زیاد، نیک یا بد.

﴿أَحۡصَيۡنَٰهُ: برشمردن، حفظ‌ کردن. (شامل دو مورد می‌شود:)

۱- آنچه مردم انجام داده‌اند (دروغ، غیبت).

۲- نداده‌اند، و حسنات و وظایفی که کوتاهی کرده‌اند (نیکی به والدین، نماز).

تمام آنچه انجام داده‌ایم ملائک به طور واضح و دقیق می‌نویسند و خداوند سبحان به افعال و اعمال ما آگاه است و آن را می‌داند و فرشتگان نیز می‌دانند چون آن‌ها را می‌نویسند.

امام احمد بن حنبل/در آخر عمر دچار ناراحتی و بیماری شدند، و از شدت درد آه می‌کشیدند تا اینکه فهمید تمام اعمال و رفتار او را ملائک می‌نویسند بعد از آن امام گفت: دیگر آه نمی‌کشم تا ملائک در پرونده‌ام آه ننویسند.

﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمۡ إِلَّا عَذَابًا٣٠پس (طعم تلخ عذاب) را بچشید که در حق شما جز عذاب نیفزائیم.

﴿فَذُوقُواْ: خطاب به کافران: پس بچشید که ما بیشتر شما را عذاب می‌دهیم.

«وَنَادُوْا يَا مَالِك أَدْعُ لَنَا رَبُّكَ يُخَفِفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَاب».

۱- چرا به مالک (رئیس جهنم) می‌گویند و خودشان به خداوند نمی‌گویند.

قبلاً خودشان از خدا طلب تخفیف می‌کنند ولی خدا آن‌ها را ساکت می‌کند.

نادوا الله: إِحنَسئُوا فیها

۲- چرا رَبُّكَ: (الحیاة) چرا می‌گویند خدای تو: چون خجالت می‌کشند.

۳- چرا یُخَفِف (یأس) کم کند: چون مأیوس و ناامید هستند.

۴- چرا یوماً: (فقندان الأمل) روزی: امیدی ندارند و چون عمل صالحی ندارند می‌دانند که از آتش بیرون نمی‌آیند.

﴿فَلَن نَّزِيدَكُمۡ: به عذاب آن‌ها روز به روز اضافه می‌شود.

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِينَ مَفَازًا٣١بی‌گمان پرهیزکاران رستگاری و کامیابی دارند.

خداوند کریم بعد از واردکردن ضربه‌ی عذاب به کفار در آیات بالا، در ادامه این آیه را می‌آورد و پاداش پرهیزکاران را بیان می‌کند تا شاید کافران از شنیدن آن توبه کرده و برگردند، و خداوند تواب و رحیم است.

﴿لِلۡمُتَّقِينَ﴾:

امر خداوند را اطاعت کردند.

 

گناه و منکرات را ترک کردند.

﴿مَفَازًا﴾:

به آتش جهنم وارد نمی‌شوند.

 

برنده و رستگارند.

﴿حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا٣٢باغ‌ها و درختان انگور.

﴿حَدَآئِقَ: باغ‌های انبوه و پرپشت با درختان مختلف و متنوع.

﴿أَعۡنَٰبٗا: درختان انگور، شکل و اسم میوه‌های بهشتی با میوه‌های دنیا یکی است ولی مزه‌ی آن متفاوت و بهتر و خوش‌مزه‌تر است و دلیل آن این است که کسی از امتحان‌کردن و خوردن این میوه‌ها در بهشت ترس نداشته باشد که مبادا خوشمزه نباشد.

﴿وَكَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا٣٣و حوریان و دختران نوجوان هم‌سن و سال.

﴿كَوَاعِبَ: دختران دوشیزه کوچک و زیبا و نوجوان ۳۳ ساله و تارپستان که سینه‌های آنان به اندازۀ پاشنه‌ی پا است و دارای جمال شکل، صدای خوش، و اندام زیبا هستند.

﴿أَتۡرَابٗا: سن و سال مشابه، ۳۳ ساله.

دلیل این آیه برای تشویق مردان است که برای به دست‌آوردن حوریان بهشتی خود و چشم‌هایشان را نگه دارند. و از گناه دوری کنند چون فتنه زیاد است و مردان به طور طبیعی دارای غریزه هستند.

﴿وَكَأۡسٗا دِهَاقٗا٣٤و جام‌هایی لبریز از شراب.

﴿كَأۡسٗا: جام، هرگاه در قرآنکریم لفظ کأس آمد شراب در آن است.

﴿دِهَاقٗا: پر و لبریز است و دلیل کرم و بخشش خداوند است ولی نه آنقدر که بریزد.

و همانقدر که تشنه‌ای و می‌طلبی در آن شراب است.

و شراب صاف و خالص که ناپاکی و ناخالصی ندارد.

﴿لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا كِذَّٰبٗا٣٥در آنجا نه سخن بیهوده‌ای می‌شنوند و نه تکذیبی.

در بهشت با خوردن شراب عقل انسان‌ها از بین نمی‌رود و حرف بی‌فایده و دروغ نمی‌شنوند و همه دور هم نشسته و ناراحتی و کدورت و نگرانی را خداوند از قلب‌ها پاک می‌کند.

در مجالس دنیا وقتی در مکان سرسبز و پردرخت شراب و زن هم باشد در آن مجالس فتنه و فساد زیاد است در حالی که در بهشت چنین نیست.

﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّكَ عَطَآءً حِسَابٗا٣٦این پاداش از سوی پروردگار است بخشش از روی حساب.

﴿مِّن رَّبِّكَ: از نزد خداوند: دلیل رحمت و کرم خداوند.

﴿عَطَآءً حِسَابٗا: نعمت‌هایی بسیار بزرگ و بیشتر از حد تصور و توقع ما.

پاداش و نعمت‌های بهشتی بیشتر عطاء هست تا جزاء. یعنی بالاتر از عمل و حق ماست و خداوند کریم از روی کرم و بخشش خود به ما عطاء می‌دهد تا جزاء که پاداش اعمال ماست.

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا يَمۡلِكُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا٣٧پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌هاست، از عظمت و بیم خدای مهربان نمی‌توانند سخنی بگویند.

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ: خدای آسمان‌ها، یعنی کسی که این همه نعمت به شما می‌دهد پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن است، می‌باشد.

دلیل ذکر ﴿ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ: اینکه خداوند نیازی به ما و عبادت ما ندارد و صاحب نعمت خود پروردگار آسمان‌ها و زمین است، جن و انس و ملائک و آسمان‌ها و زمین و همه چیز نعمت‌های خدا و مخلوق اویند و او غنی و بی‌نیاز است و هرکه به خدا متصل است خودش در آرامش است.

﴿ٱلرَّحۡمَٰنِۖ: دلیل رحمت خداوند و علت آن.

۱ـ شادی مؤمنین به رحمت خداوند.

۲ـ توبیخ کافرین که درهای رحمت خداوند باز است پس چرا توبه نمی‌کنید.

﴿لَا يَمۡلِكُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا٣٧: هیچکس در زمین محشر نمی‌تواند حرف بزند مگر خداوند اجازه و امر دهد.

لا تسمع الا همس: فقط پچ پچ می‌کنند.

در زمین محشر همه در زمین صاف و مسطح جمع شده و ملائک اطراف آن‌ها را می‌گیرند تا فرار نکنند. الله جل شأنه در پرده‌ای از ابر ﴿فِي ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِآشکار می‌شود و همه از ترس و وحشت فرار می‌کنند و ملائک آنان را برمی‌گردانند، به قول بعضی علماء کافران فقط یک بار خداوند را می‌بینند و دیگر نه؛ تا همیشه حسرت این دیدار را بخورند و از شدت حسرت و ندامت نه تنها انگشت بلکه دستان خود را گاز می‌گیرند و به خود بد و بیراه می‌گویند.

﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ صَفّٗاۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا٣٨روزی که جبرئیل و دیگر فرشتگان به صف می‌ایستند سخن نمی‌گویند مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه داده باشد و او سخن راست و درست بگوید.

﴿ٱلرُّوحُ: ۱) جبرئیل. ۲) یکی از مخلوقات خداوند. ۳) روح همه مخلوقات.

در آن روز فرشتگان هم جلو و عم عقب انسان‌ها ایستاده‌اند و هیچ راه فراری نیست.

نظر علماء در مورد صفوف مردم و فرشتگان.

۱) ملائک + مردم.

۲) ملائک + مردم + ملائک.

﴿لَّا يَتَكَلَّمُونَ: سخن نمی‌گویند. آراء علماء در این مورد:

۱) پچ پچ می‌کنند.

۲) هیچ حرفی نمی‌زنند.

۳) نمی‌توانند با خدا حرف بزنند.

در آن روز از عظمت خداوند هیچکس نمی‌تواند سخنی بگوید مگر با دو شرط:

۱) خداوند به او اجازۀ سخن‌گفتن بدهد.

۲) اینکه سخن درستی بگوید.

﴿ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا٣٩آن روز حق و حقیقت است پس هرکس بخواهد می‌تواند عمل درستی انجام دهد که در روز قیامت سوی او بازمی‌گردد.

﴿ذَٰلِكَ: آن، دلیل استفاده از اسم اشاره به دور: نشان بزرگی و عظمت.

﴿ٱلۡيَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ: ۱) حقیقت واضح می‌شود. ۲) عدالت برقرار می‌شود.

﴿فَمَن شَآءَ: امر و اختیار دست خود شماست. قیامت حق است و خواهد آمد , اینکه توبه کنید و برگردید یا نه، با شماست.

﴿إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا: با عمل صالح به نزد خداوند خواهی آمد.

﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰكُمۡ عَذَابٗا قَرِيبٗا يَوۡمَ يَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُ وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا٤٠به راستی ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم، روزی که انسان آنچه را با دستان خویش پیش فرستاده است می‌بیند و کافر می‌گوید: کاش من خاک می‌بودم.

﴿إِنَّآ: ما، ضمیر جمع و دلیل بر بزرگی و عظمت و تعظیم و تکریم بعد از فهمیدن این عظمت:

﴿أَنذَرۡنَٰكُمۡ: ترساندیم، انذار دادیم از عذابی نزدیک.

﴿قَرِيبٗا: نزدیک، دلیل آن:

۱) روزها به سرعت و پشت سر هم زود می‌گذرند (سرعت زمانی).

۲) هرکس مُرد قیامتش آمده و نزدیک است.

﴿قَدَّمَتۡ يَدَاهُ: دست نماد بدن است و منظور هر عملی که انجام داده‌ای و این از اعجاز قرآن است که به لفظ و اصطلاح خودمان برایمان بیان می‌کند.

﴿وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا: کافر می‌گوید کاش خاک بودم (۳ بار).

۱- زمانی که حیوانات محاسبه می‌شوند و بعد به خاک تبدیل می‌شوند.

۲- کاش در قبر بودم.

۳- کاش هیچگاه خلق نمی‌شدم.