تفسیر جزء سی ام قرآن کریم

سورة النّاس

سورة النّاس

سورة الناس: آخرین سوره قرآن کریم و به اسامی ناس، قل اعوذ برب الناس و مُعَوِذ خواند می‌شود این سوره مکی است ولی در مدینه زمانی که بعد از هجرت پیامبر جبه مدینه یهودیان آن حضرت را سحر کردند جبرئیل به فرمان خداند مُعوِذتین را بر رسول الله جخواندند و سحر را باطل کردند.

سردسته یهودیان مدینه بعد از ورود پیامبر به مدینه که منافع خود را در خطر می‌دید.

عبدا... بن عُدِی نام داشت و توسط شخص ساحری به نام لُبید بن الاعصم مقداری از تار موی حضرت را برداشته و بر آن سحر کردند، سپس آن را در غلاف تاره درخت خرما گذاشتند و داخل چاه پنهان کردند. حضرت جبعد از سحر دچار مشکل و فراموشی شدند، اما در ابلاغ نبوت خِللی وارد نشد. سرانجام جبرئیل به فرما خداوند سحر را از درون چاه بیرون آوردند و با خواندن مُعوذتین (سوره ناس و فلق) سحر را باطل کردند. سورۀ ناس دشمن پنهان و قوی‌دست انسان یعنی شیطان را نشانه می‌گیرد و خداوند به انسان در این سوره یاد می‌دهد که برای نجات از شیطان به او پناه ببریم.

اولین سورۀ قرآن: فاتحه

آخرین سوره قرآن: ناس

 

 

  عبادت

 

 

 

با دعا و استعانت و طلب کمک از خدا

پناه و استعاذه از شیطان به خدا

 

﴿قُلۡ: یا محمد: امت محمد منظور است و دلیلی بر اینکه قرآن از نزد خداوند است.

﴿أَعُوذُ: إعتصام والحمایة(طلب حمایت از خداوند).

﴿بِرَبِّ: خالق.

﴿ٱلنَّاسِ: مردم.

﴿مَلِكِ: پادشاه: منظور کسی که تمام نیازهای خود را باید به سوی او ببریم و او اجابت می‌کند.

﴿إِلَٰهِ: معبودی که با عشق عبادتش می‌کنی.

﴿ٱلۡوَسۡوَاسِ: در عربی به معنی به هم‌خوردن و اصطکاک دو چیز و صدادادن یعنی شیطان از نقطه ضعف انسان برای گمراه‌کردنش استفاده می‌کند.

شیطان دارای خرطوم بلندی است که آن را روی سینۀ انسان می‌گذارد و پی به نقطه ضعف او می‌برد و او را وسوسه می‌کند.

﴿ٱلۡخَنَّاسِ: کوچک و حقیرشده، پنهان‌کار.

یَخْنُس عِنْدَ ذِکْرِ اللَّه: شیطان بعد از ذکر خدا کوچک می‌شود.

﴿صُدُورِ ٱلنَّاسِ: سینۀ انسان‌ها.

﴿مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ٦: از شیطان، جن و انسان.

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ

 

﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ٤﴾

﴿مَلِكِ ٱلنَّاسِ٢﴾

﴿إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣﴾

در سورۀ ناس از سه نام پروردگار برای رهایی از وسوسۀ شیطان پنهان کمک می‌گیریم که بزرگ‌ترین دشمن انسان است.

* یکی از راه‌های جلوگیری از سحر و چشم زخم این است که انسان در مجالس خود را بارز نشان ندهد، زیاد سخن نگوید و نعمت‌ها و امکانات خود را برای دیگران نگوید و خود را بهتر از دیگران در جمع نشان ندهد.