تفسیر جزء سی ام قرآن کریم

سورة الماعون

سورة الماعون

سوره ماعون: این سوره دارای نام‌های أرءیت الذی، الیتیم، الدین، التکذیب و ماعون می‌باشد، به قول بعضی علماء این سوره مکی ولی قول راجح اینکه سه آیۀ اول آن مکی و ۴ آیه آخر مدنی است زیرا در مورد منافقین مدینه نازل شده است که در ظاهر و جلوی مسلمانان نماز می‌خواندند ولی در اصل و در خفا جاسوس و منافق بودند.

سورۀ ماعون به سورة السلوک (راه و روش) معروف است.

«وسورة التي يَعْلَم أَنَّ الْقُرْآن لابد مِنَ الْعِلم مَعَ الْعَمَل»یعنی سوره‌ای که یاد می‌دهد قرآن فقط خواندنی نیست، بلکه روش و اسلوب زندگی است و باید علم قرآن همراه با عمل باشد. پس دین در باطن و قلب انسان فقط نیست، بلکه در عمل باید نشان داد و به بهانۀ قلب و نیت پاک نمی‌توان گناه کرد، زیرا علم دین باید درزندگی به عرصۀ عمل برسد و خداوند در این سوره از ما می‌خواهد که قرآن را روش و اسلوب زندگی خود قرار دهیم.

﴿أَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي يُكَذِّبُ بِٱلدِّينِ١: آیا کسی که روز قیامت را انکار می‌کند دیده‌ای؟

﴿أَرَءَيۡتَ: آیا دیده‌ای؟ آیا خبر داری؟ این آیه خطاب به پیامبر جو رساله‌ای برای همه مسلمانان است و خداوند برای تحریک ما به شنیدن خبر و جلب توجه خاص از جمله خبری استفاده فرموده است پس دلیل شروع با سؤال:

۱- استفهام تعجب.

۲- در مغز و عقل ما ثبت و ضبط گردد.

۳- کارهایی را که در ادامۀ آیه ذکر فرموده انجام ندهیم و از آنها دوری کنیم.

خداوند متعال در آیات بعد صفات کسانی که ایمان ندارند و روز قیامت را انکار می‌کنند را برای ما بیان می‌کند.

﴿فَذَٰلِكَ ٱلَّذِي يَدُعُّ ٱلۡيَتِيمَ٢: آن شخص همان کسی است که یتیم را با اهانت از خود می‌راند.

﴿يَدُعُّ: سخت هل‌دادن، به شدت از خود دورکردن.

﴿يَدُعُّفعل مضارع است و بر وقوع فعل در مان حال به صورت مستمر و پیاپی دلالت دارد و منظور این است که کسی که به قیامت ایمان ندارد همیشه این کار را می‌کند.

یتیم: کسی که قبل از رسیدن به سن بلوغ پدر خود را از دست داده باشد.

﴿يَدُعُّ ٱلۡيَتِيمَ:

۱- هل‌دادن.

۲- سخت کتک‌زدن، اذیت‌کردن، راندن.

۳- حق او را ندادن.

و در آیۀ دیگری از قرآن آمده: ﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣[الطور: ۱۳]: ۱- نار جهنم. ۲- ملائک.

روزی که فرشتگان او را به سوی آتش جهنم پرت می‌کنند (در حالیکه او سراب می‌بیند و فکر کند آب است)

در مورد این سوره دو داستان نقل شده یکی اینکه ابوسفیان هر روز شتری می‌کشت و گوشت آن را به مردم می‌داد. یک روز کودک یتیمی به نزد او رفت و از او درخواست گوشت کرد، ابوسفیان کودک را زده و او را از آنجا دور کرد و گوشتی هم به او نداد.

و داستان دوم: شخصی از ابو جهل مقداری پول طلب داشت ولی به او نمی‌داد از کسانی پرسید چه کنم و آنها گفتند به نزد پیامبر خدا برو و از او بخواه کمکت کند و پولت را از ابوجهل بگیرد. آن شخص نیز به نزد پیامبر خدا جرفت و از او کمک خواست.

حضرت صلوات الله علیه نیز به نزد ابوجهل رفت و به او گفت من آماده‌ام تا مقدار پولی ر اکه فلان شخص از تو طلب دارد به او بدهی و ابوجهل قبول کرد و پول آن مرد را که حق خودش بود به او پس داد. ابوجهل از خویشاوندان پیامبر و البته از مخالفان حضرت بود می‌گویند: روزی هنگامی که حضرت جدر سجده نماز بوند می‌خواست به او حمله کند ولی جبرئیل با یکی از بال‌هایش او را هل داده و به کناری پرت کرد و ابوجهل بعد از آن دیگر جرأت نداشت به پیامبر جآزار برساند (پیامبر تحت حمایت الله است).

﴿وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ٣: و بر خوراک‌دادن به بینوا تشویق نمی‌کند.

﴿يَحُضُّ: تشویق و ترغیب‌کردن کسی به انجام کاری (فعل مضارع).

۱- خود به فقیر چیزی نمی‌دهد و کمک نمی‌کند.

۲- دیگران را نصیحت و تشویق نمی‌کند که به فقیران کمک کند و اجازه نمی‌دهد کسی به فقیر کمک کند.

﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ٤: پس وای بر نمازگزاران.

﴿وَيۡلٞ:

۱- وادی در جهنم.

۲- کلمۀ عذاب.

بین این آیه و آیه بعدی نباید زیاد مکث کرد.

﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥: همان کسانی که از نماز خویش غافلند.

دلیل اینکه خداوند متعال در این آیه از کلمۀ (فی) استفاده نکرده و از کلمۀ ﴿عَناستفاده کرده، این است که ما همه نماز می‌خوانیم و گاهی در نماز حواسمان پرت می‌شود و دچار فراموشی شده و غفلت می‌کنیم، پس الله متعال نفرموده «فِيْ صَلَاتِهِمْ: در نماز شان» و فرموده: «﴿عَن صَلَاتِهِمۡ: از نمازشان» و دلیل ذکر صلاة همانا اهمیت نماز در اسلام است و در قیامت اولین حساب از نماز انسان است و شیطان خاصی بنام خنزوب وجود دارد که کارش وسوسه‌کردن انسان در نماز و پرت‌کردن حواس انسان از ذکر و یاد خداست و هرگاه انسان در نماز دچار وسوسه شیطان شد باید آرام کمی به سمت چپ متمایل شده و سه بار تف کرده و اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بگوید و سپس نماز را ادامه دهد.

﴿سَاهُونَ:

۱- نماز را ترک کرده و اصلاً نماز نمی‌خوانند.

۲- سر وقت نماز نمی‌خوانند و همیشه با تأخیر است.

۳- نماز می‌خوانند ولی قلب‌شان از خدا غافل است و برای خدا نماز نمی‌خوانند (ریا).

خیلی سریع رکوع و سجود و قیام و قعود انجام می‌دهند.

﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ يُرَآءُونَ٦: آنان که ریا و خودنمایی می‌کنند.

پس عذاب باد بر کسانی که در نماز خود اولاً ساهون هستند و ثانیاً فقط به خاطر خودنمائی و ریا و رضایت دیگران نماز می‌خوانند و کارهای دیگر انجام می‌دهند.

و این آیات اشاره به گروه منافقین است که در مدینه به ظاهر مسلمان بودند ولی در باطن جاسوس و خبرچین بودند و مسجدی به نام ضرار را نیز در مدینه بنا کردند که توسط مسلمانان تخریب شد و فقط حضرت پیامبر جتوسط جبرئیل آن‌ها را می‌شناخت و یکی از صحابه که حضرت به او خبر داده بود و کس دیگری آنان را نمی‌شناخت، پس بنابراین آیۀ کریمه اگر در انجام کاری ذره‌ای در قلب انسان ریا و خودنمایی باشد و هدف رضایت خلق باشد آن عمل باطل و بیهوده است.

﴿وَيَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ٧: و از امانت و عاریه‌دادن وسایل منزل خودداری می‌ورزند.

الإحسان إلى الناس(کمک به مردم):

۱- واجب: اگر انجام ندهی گناه است، مثلاً کسی مضطر باشد مانند تشنه‌ای که اگر به او آب ندهی می‌میرد.

۲- احسان: اگر انجام دهی ایمانت زیاد می‌شود و اجر داری مانند امانت‌دادن وسایل خانه به همسایه و دیگران.

کسانی که به قیامت ایمان ندارند:

۱- نه برای خدا خوبند (لا الی الله).

۲- نه برای بندگان خدا خوبند (لا الی عباد الله) ﴿وَيَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ.

﴿مَاعُونَ: وسایل منزل.

وقتی اخلاق و رفتار انسان با خدا و بندگان خدا خوب نباشد، پس نشانه ضعف ایمان است.

یکی از صحابه در مسجد نبوی اعتکاف کرده بود کسی به مسجد آمد و در مورد مشکل خود اظهار ناراحتی کرد صحابه به او گفت: من با تو می‌آیم تا مشکل تو را حل کنم. آن شخص گفت ولی تو در مسجد معتکفی! و صحابه جواب داد: از رسول خدا جشنیدم که فرمودند: کمک به دیگران از یک ماه اعتکاف در مسجد نبوی بهتر است.

پس اسلام دین عمل است و خداوند کریم در سوره ماعون نشانه‌ی کسانی که روز قیامت را انکار می‌کنند را در کوتاهی اعمال‌شان بیان می‌کند.

۱- یتیم را با اهانت از خود راند و حق او را نمی‌دهند.

۲- بر خوراک‌دادن به فقرا نه خود پیش‌قدم شده و نه دیگران را تشویق می‌کنند.

۳- نمازگزارانی هستند که از نماز خود غافل‌اند و با ریا و خودنمایی و کوتاهی نماز می‌خوانند.

۴- در کارها ریاکارند و رضایت خدا را طلب نمی‌کنند.

۵- از امانت‌دادن وسایل خانه به دیگران خودداری می‌کنند.

«مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ». حدیث رسول الله ج.

«هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد پس مهمانش را اکرام کند».