سورة الشمس
سوره شمس: شمس به معنای آفتاب و خورشید میباشد و این سوره مکی است.
این سوره دارای نامهای:
۱- الشمس.
۲- والشمس.
۳- والشمس وضحها میباشد.
سوره شمس با قسم آغاز میشود و خداوند سبحان در آیات آغازین این سوره به هفت چیز بزرگ و عظیم قسم یاد میکند.
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا١﴾: سوگند به خورشید و پرتو آن.
آراء علماء در تفسیر خورشید در این آیه:
۱- قسم به خورشید و اشعه روشنائی آن که دلیل بر حکمت و عظمت خداوند است، چرا که اگر بیش از حد معین از آن دور شویم یخ زده و اگر بیش از حد معین به نزدیک شویم میسوزیم و از نور آن برای انرژی و گرما و رویش گیاهان استفاده میشود.
۲- قسم به خورشید زمانی که طلوع میکند و بالا میآید و هنگام خواندن نماز ضحی است.
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا٢﴾: سوگند به ماه چون از پی آن برآید.
قسم به ماه زمانی که بعد از خورشید درمیآِید و نور خود را از خورشید میگیرد.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا٣﴾: سوگند به روز چون آن را روشن سازد.
قسم به روز چون زمین و همه جا را روشن میسازد.
﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰهَا٤﴾: سوگند به شب چون آن را فرو میپوشاند.
قسم به شب که با آمدنش هرچه در روی زمین است را میپوشاند و همه جا را تاریک میکند.
﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا٥﴾: سوگند به آسمان و آن که آن را بنا کرد.
در تفسیر این آیه دو قول وجود دارد:
۱- قسم به آسمان و آن کسی که آن را بنا کرد و ساخت.
۲- قسم به آسمان و بنا و ساخت محکم آن.
﴿وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا٦﴾: سوگند به زمین و به آن که آن را گسترد.
قسم به زمین که خداوند آن را برای رفتن و کشت مسطح و صاف خلق کرده در حالیکه کروی و در حال چرخش به دور خود و به دور خورشید است.
﴿ما طَحَىٰهَا﴾: ذاتی که زمین را گسترد و نرم و هموار ساخت.
﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا٧﴾: و سوگند به نفس و آن که به آن سامان داد.
نفس آدمی:
۱- جسم: خداوند جسم انسان را بینقص و کامل خلق کرده است.
۲- روح: خداوند روح انسان را طوری خلق کرده از روی فطرت به خدا و نیکی گرایش دارد.
پس خداوند نفس آدمی را از لحاظ جسمی و روحی کامل خلق کرده است و نفس نشانۀ بزرگی از نشانههای خداوند است که شایسته است به آن سوگند یاد شود.
﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا٨﴾: پس بدو گناه و تقوا را الهام کرد.
هرکس در درون نفس خویش خوب و بد را تشخیص میدهد چون نیک و بد در فطرت و سرشت انسان است و آن را خداوند سبحان در وجود انسان به ودیعه گذاشته است.
فطرت:
۱- انسان خیر وشر را از هم تشخیص میدهد.
۲- انسان درست را از غلط تشخیص میدهد.
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَكَّىٰهَا٩﴾: همانا کسی که آن را پاک گردانید رستگار شد.
خداوند متعال بعد از قسم به هفت چیز عظیم در این آیه جواب قسم را بیان میفرماید.
آن کس که خود را از گناه پاک کرد و طاعت خدا نمود رستگار شد.
راههای پاککردن گناه در دنیا:
۱- توبه.
۲- استغفار.
۳- حسنات ماحیه: تزکیه.
۴- مصائب مکفره.
﴿أَفۡلَحَ﴾: رستگار شد، برنده شد کسی که در طاعت خداوند بود.
تزکیه:
۱- اک کردن نفس از گناه.
۲- انجام طاعات و عبادات: علم و عمل مفید.
﴿وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا١٠﴾: و به راستی کسی که نفس خود را بیالود ناکام میگردد.
این آیه دوّمین جواب قسم است و خداوند میفرماید: هلاک شد و زیان کرد آن کسی که نفس خود را مخفی و با گناهان آلوده کرد.
﴿خَابَ﴾: خسارت و زیان کرد، هلاک شد.
﴿دَسَّىٰهَا﴾: گناه را محکمگرفتن و پنهانکردن، آلودهکردن نفس به گناه.
﴿كَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ١١﴾: قوم ثمود از روی سرکشی خود، دروغ انگاشتند.
خداوند سبحان در این آیه از قوم کوچک ثمود مثال میزند و دلیل انتخاب این قوم کوچک این است که این قوم به مکه و قریش نزدیک بودند و قریش آثار آن را در نزدیکی خود میدیدند.
قوم ثمود به علت سرکشی و نافرمانی از امر پیامبرشان صالح دین را تکذیب کردند.
آنان به حضرت صالح÷گفتند که باید برای ما از درون صخره شتری بیرون بیاوری که حامله باشد و ناقهاش هم مانند مادرش به دنیا بیاید، حضرت صالح قبول کرد و چنین شد. پیامبر خدا با آنان شرط کرد که یک روز شما از آب برکه بنوشید و یک روز شتر بنوشد و در آن روز که نوبت شتر است از شیر شتر بنوشید که برای همه کفایت میکند اما آنان حرف پیامبر خدا را زیر پا گذاشتند و با اینکه حضرت صالح به آنان گفته بود که این شتر معجزه خداست و به او کاری نداشته باشید، شتر را پی کرده و کشتند.
﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا١٢﴾: آنگاه که بدبختترین ایشان برخاست و رفت.
قُصار بن سالف بدبختترین فرد قوم برخاست و با مشورت سایر افراد قوم شتر را پی کرد و کشت.
﴿فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡيَٰهَا١٣﴾: فرستادۀ خدا به آنان گفت: به شتر خدا کاری نداشته باشید و او را از نوبت آبش بازندارید.
﴿فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَيۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا١٤﴾: پس او را دروغگو انگاشتند، آن گاه آن را پی کردند سپس به سزای گناهشان پروردگارشان بر آنان کیفر نازل کرد و ایشان را هلاک کرد و آن کیفر را بر آنان یکسان اعمال داشت.
قوم ثمود پیامبرشان صالح÷را تکذیب کردند و شتر را که معجزۀ خداوند بود کشتند و خداوند آنان را به سزای گناهانشان هلاک کرد و صاعقه و بانگ مرگباری از آسمان و لرزه زمین آنها را فرا گرفت وهمه بیهوش بر زمین افتادند و این عذاب و عقوبت همه را به طور یکسان دربر گرفت و همه هلاک شدند.
﴿فَدَمۡدَمَ﴾: هلاک شدند.
﴿وَلَا يَخَافُ عُقۡبَٰهَا١٥﴾: و خداوند از عاقبت کارشان نمیترسد.
﴿لَا يَخَافُ﴾: نمیترسد:
۱- خداوند از عاقبت و سرانجام کیفرش نمیترسد که کسی چیزی بگوید.
۲- خداوند از انجام کیفر پشیمان نمیشود.
خداوند حکیم از روی علم و حکمت خود کیفر و سزا میدهد و در کارش پشیمانی راه ندارد، چرا که به آنان هشدار داده شد ولی آنان دروغ انگاشتند و نافرمانی کردند.
۲ نکته مهم این سوره:
۱- جمعکردن هرچه بیشتر حسنات ماحیه: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَكَّىٰهَا﴾.
۲- ﴿وَلَا يَخَافُ عُقۡبَٰهَا﴾: خداوند متعال هرچه در تقدیر انسانها حکم کند بیحکمت نیست و حتماً در آن خیری نهفته است.