تفسیر جزء سی ام قرآن کریم

سورة الضحی

سورة الضحی

سوره ضحی: ضحی به معنی چاشت‌گاه و روز می‌باشد و این سوره مکی است.

این سوره دارای دو نام الضحی، والضحی می‌باشد.

طبق اقوال بعضی علماء تفسیر سبب نزول این سوره چنین بود که پیامبر جبیمار شدند و به علت ضعف و بیماری چند شب نتوانستند نماز قیام اللیل را بجا آورند و مدتی بود که نزول وحی نیز دچار وقفه شده بود، مشرکان حضرت محمد جرا مسخره کردند که خداوند تو را رها کرده و شیطان دیگر بر تو نازل نمی‌شود و منظور ایشان از شیطان، جبرئیل÷بود.

پس از آن خداوند سبحان سورۀ الضحی را بر رسولش جنازل فرمودند و بیان کردند که رسولش را به حال خود رها نکرده و او را در این سوره مدح کرده و نعمت‌های مادی را که به وی ارزانی شده بود برشمردند.

اولین نزول وحی در آغاز بعثت و در غار حراء آیات آغازین سورۀ علق بود که بر پیامبر جنازل شد، بعد از آن نزول وحی برای مدتی (به قول بعضی علماء چهل شبانه روز) دچار وقفه شد. سپس سورۀ مدثر به هنگام بازگشت پیامبر از غار حراء و با دیدن جبرئیل÷در آسمان نازل شد، بعد از آن نیز مجدداً نزول وحی دچار وقفه شد تا اینکه سورۀ الضحی نازل شد.

﴿وَٱلضُّحَىٰ١: سوگند به هنگام چاشت، قسم به نور.

﴿ٱلضُّحَىٰ: اول روز زمانی که آفتاب بالا می‌آید، ساعات اولیه آغاز روز.

خداوند متعال در این آیه به روز و روشنائی سوگند یاد می‌کند و البته که خالق می‌تواند به تمام مخلوقات خود سوگند یاد کند و مخلوق نه!

دلیل قسم: بیان خبر مهم، از اسلوب عرب، جلب توجه است.

منظور از روشنائی و نور همانا حضرت محمد جاست که در تاریکی شرک، نور هدایت بودند.

﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا سَجَىٰ٢: و سوگند به شب چون آرام گیرد.

آراء علماء در تفسیر این آیه:

۱- سوگند به شب چون آرام گیرد.

۲- سوگند به شب چون تاریکی همه جا را فراگیرد.

۳- سوگند به شب چون همه جا را سیاه و تار می‌کند.

۴- سوگند به شب چون طولانی است وبرای عبادت و نماز وقت است.

خداوند کریم این سوره را با روز و روشنائی آغاز می‌کند تا بشارتی به رسولش، جبرئیل و همه دعوتگران باشد و این رمزی است از طرف خداوند که پیامبرش مانند صبح است که همه جا را روشن کرده و تاریکی جهل و شرک را پایان داده است.

﴿مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ٣: پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته است.

یعنی خداوند تو را رها نمی‌کند و تو را دوست دارد و این آیه جواب قسم است که ای رسول خداوند بر تو خشم نگرفته و نگران نباش و وحی دوباره بر تو نازل می‌شود.

﴿وَمَا قَلَىٰ: خداوند از وقتی تو را دوست داشته است هیچگاه از تو متنفر نشده است و این دوستی و محبت ادامه داشته و تو را از پله‌های کمال بالا می‌برد.

﴿وَلَلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لَّكَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ٤: و به یقین آخرت برایت از دنیا بهتر خواهد بود.

در تفسیر این آیه دو قول معروف است. قول اول:

۱- ای رسول تو هرچه در دنیا سختی بکشی برایت بهتر است و در آخرت اجر و منزلت دارای.

ای رسول تو در دین و دعوتت کم کم پیشرفت می‌کنی و بر دشمنانت پیروز می‌شوی و حال و اوضاع تو در آینده از گذشته بهتر خواهد شد و ایمان تو از قبل افزون‌تر خواهد شد.

﴿وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ٥: و پروردگارت به تو نعمتی خواهد داد که خشنود می‌گردی.

خداوند متعال در این آِیه به پیامبرش جبشارت می‌دهد که آنقدر به او نعمت خواهد داد که راضی شود و این نعمت‌ها شامل نعمت‌های دنیوی و اخروی می‌باشد.

۱- ذکر و نام خوب و نیکوی رسول ج.

۲- حوض کوثر و شفاعت رسول از امتش.

۳- بهشت و مقام محمود.

۴- فتوحات در جنگ‌ها و کسب غنایم.

﴿أَلَمۡ يَجِدۡكَ يَتِيمٗا فَ‍َٔاوَىٰ٦: آیا تو را یتیم نیافت پس پناه داد؟

خداوند متعال در این آیه نعمت‌هایی را که در کودکی به پیامبرش عطا کرده بود ذکر می‌کند.

چرا که ایشان قبل از به دنیاآمدن پدرش را از دست می‌دهد و بعد از تولد خداوند محبت او را در قلب حلیمه سعدیه قرار می‌دهد که از قبیله‌ی فقیر و قحطی‌زده به قصد گرفتن کودکی ثروتمند برای شیردادن آمده بود و در نهایت حلیمه با داشتن کودکی خردسال محمد را نیز قبول می‌کند و از برکت وجود او سینه‌اش پرشیر و شتران و گوسفندانش نیز چاق و پرشیر می‌شوند.

سرپرستی محمد ابتدا بر عهده پدربزرگش عبدالمطلب و بعد از فوت او بر عهده عمویش ابوطالب بود و خداوند در این آیه به او یادآوری می‌کند که آیا فراموش کردی که یتیم و بی‌سرپرست بودی و خداوند به تو جا و مأوا و پناه داد.

﴿فَ‍َٔاوَىٰ: مأوا و پناه، منظور چه در کودکی و چه در جوانی و چه بعد از بعثت رسول جو ایمان‌آوردن مردم مدینه و هجرت ایشان به مدینه.

﴿وَوَجَدَكَ ضَآلّٗا فَهَدَىٰ٧: و تو را راه‌نیافته یافت و راه نمود.

آیا فراموش کردی که هیچ علمی نداشتی و أمی و بی‌سواد بودی و از ایمان و قرآن چیزی نمی‌دانستی و ما به تو قرآن آموختیم و تو دعوتگر و پیامبر شدی در حالیکه خواندن و نوشتن هم نمی‌دانستی و بر انجام بهترین کارها و رفتارها رهنمون شدی.

﴿وَوَجَدَكَ عَآئِلٗا فَأَغۡنَىٰ٨: و تو را فقیر و تنگدست یافت پس توانگر ساخت.

ای رسول تو فقیر و بی‌چیز بودی و خداوند از طریق ازدواج با خدیجه و فتح شهرها به تو روزی داد و تو را ثروتمند ساخت.

﴿فَأَمَّا ٱلۡيَتِيمَ فَلَا تَقۡهَرۡ٩: پس به یتیم ستم و بدرفتاری مکن.

خداوند متعال بعد از ذکر نعمت‌هایی که به پیامبرش عطا فرموده از او می‌خواهد که در مقابل کسی که او را توانگر ساخته و جای داده و یاری کرده و هدایت نموده سپاسگزار باشد و با یتیم بدرفتاری نکند و او را گرامی بدارد و تحقیر نکند چرا که یتیم خود قلبش شکسته است.

﴿وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنۡهَرۡ١٠: و اما بر گدا بانگ مزن.

با سخن بد و اخلاق تند با گدا و سؤال‌کننده برخورد مکن و آنچه در توان داری به او بده و یا به خوبی او را برگردان، چه سؤال‌کنندۀ مال باشد و چه سؤال‌کنندۀ علم و معلم نیز باید با نرمی و اخلاق خوب جواب شاگردانش را بدهد.

﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ١١: و نعمت‌های پروردگارت را بازگو کن.

خداوند را به خاطر نعمت‌های مادی و معنوی که به تو عطا فرموده ستایش کن و در مورد آن‌ها بگو و شکرگزار باش.

شکر نعمت:

۱- لسانی: شکرگزاری به زبان: گفتن الحمدلله.

۲- قلبی: اگر قلب پر از محبت و نعمت نباشد شکرگزاری ممکن نیست.

۳- عملی: بهترین نوع شکر: انجام طاعات و عبادات عملی.

شکرگزاری از قلب انسان شروع می‌شود برای داشتن قلب شاکر باید تمرین‌های عملی داشت.

اسلوب‌های عملی شکرگزاری قلبی:

۱- فکرکردن به نعمت‌ها.

۲- فکرکردن به این که چه کسی آن را به تو داده است.

۳- فکرکردن به این که چه چیزهایی از پس این نعمت بر تو آسان شده است.

۴- فکرکردن به اینکه خداوند غنی و بی‌نیاز است و به تو احتیاجی ندارد و با عبادت انسان قوی‌تر نمی‌شود و سودی به او نمی‌رسد.

۵- فکرکردن به نقش ملائک و فرشتگان و عمل آن‌ها در شکرگزاری خداوند، چرا که در آسمان جای چهار انگشت خالی از ملائک ساجدین برای خداوند نیست.

کثرت و فراوانی نعمت:

۱- نادیده‌انگاشتن و ندیدن نعمت‌ها.

۲- ناسپاسی و عدم شکرگزاری.

بعد از اسلوب‌های عملی و شکر قلبی: حرکت از قلب به سوی زبان.

شکر زبانی: صحبت‌کردن در مورد نعمت‌های خداوند.

۱- در مقابل اطفال و کودکان باید در مورد نعمت‌ها صحبت کرد تا عبرت گرفته و شکرگزار باشند.

۲- شیوه صحبت‌کردن در مورد نعمت‌ها با انسان‌های حسود:

اولاً: باید با آن‌ها به طور مستقیم در مورد نعمت‌ها صحبت نکنیم، بلکه به صورت عام گفته شود، مثلاً فقیر بودیم و خداوند به ما ثروت داد.

ثانیاً: مداومت در خواندن اذکار صبح و شام.

وقتی قلب انسان لبریز از محبت و نعمت شد و بعد به زبان رسید در نهایت باعث شکر عملی می‌شود.

شکر عملی: جبران نعمت‌های خداوند.

عبد شکور: عبادت قلبی مثل صبر و حُسن ظن.

عبادات:

۱- قلبی: تا زمانی که انسان زنده هست و قلبش می‌تپد حتی در خواب برایش اجر نوشته می‌‌شود مثل صبر در معصیت.

۲- عملی: انجام طاعات و عبادات مثل نماز و روزه.