تفسیر جزء سی ام قرآن کریم

سورة الکوثر

سورة الکوثر

سوره کوثر: کوچک‌ترین سورۀ قرآن کریم و دارای ۳ آیت می‌باشد در مورد مکی یا مدنی‌بودن سوره مورد اختلاف علماء می‌باشد، ولی به قول راجح این سوره مکی می‌باشد.

این سوره دارای دو نام:

۱- الکوثر.

۲- والنهر می‌باشد.

موضوع این سوره درباره ذکر نعمتی است که خداوند به پیامبر جعطا فرموده و کارهایی که در مقابل از حضرت جمی‌خواهند.

روزی حضرت رسول جنشسته بودند و ناگهان به خواب رفتند وقتی بیدار شدند لبخند زدند. صحابه از حضرت علت را پرسیدند و حضرت جفرمودند: خداوند به من قول نهری در بهشت به نام کوثر را دادند.

دیوارۀ این نهر از طلا و خاک آن مانند مِسک خوش‌بو و سنگ‌هایش لؤلؤ و مروارید است. طول و عرض این نهر به اندازۀ راه‌رفتن یک ماه است. آش از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است. لیوان‌هایش به اندازۀ ستارگان آسمان است.

اصل نهر کوثر در بهشت است اما این رود تا بعد از پل صراط کشیده شده است.

در منطقه عرصات روز قیامت هر پیامبری برای خود حوضی دارد که پیروانش را از آب آن حوض سیراب می‌کند و حوض پیامبر ما کوثر است که از همۀ آن‌ها بزرگتر و بهتر است. حضرت رسول جخود در کنار حوض کوثر ایستاده و به امتش از آب این رود می‌دهد. هرکس از آب کوثر بنوشد دیگر تشنه نمی‌شود.

می‌گویند در آن روز عده‌ای برای نوشیدن آب به نزدیک حوض کوثر می‌آیند ولی ملائک آن‌ها را دور می‌کنند و نمی‌گذارند که از آن آب بنوشند. پیامبر جمی‌گوید: این‌ها به دین من بودند بگذارید آب بنوشند، ولی ملائک می‌گویند: این‌ها به دین تو نیستند، این‌ها از دین منحرف شده و بدعت قبول کردند (مانند فرقه‌های مختلف صوفیه و اشعریه و... که در دین بدعت و نوآوری آوردند) والله اعلم.

دنیا (۷۵-۵ سال): قبر: زمین محشر (۵۰ هزار سال): نهر کوثر: پل صراط.

مدت زمان توقف در زمین محشر ۵۰ هزار سال است که برای انسان مؤمن زمانی به اندازۀ بعد از نماز عصر تا مغرب می‌گذرد.

قرائت و حفظ دو سوره بقره و آل عمران و همچنین صدقه‌دادن در دنیا باعث می‌شود که در زمین محشر سایه‌ای بالای سر ما باشد.

همچنین شفاعت خدا، رسول الله جو دوست نیکو باعث پاک‌شدن گناهان و کم‌شدن عذاب انسان می‌شود در زمین محشر.

پل صراط بسیار نازک، پر از خاشاک و قلاب و بسیار تاریک است، در حالیکه شعله‌های آتش از زیر آن زبانه می‌کشد. هر انسان به اندازه‌ی ایمانش روی پل صراط نور و روشنایی دارد و ردشدن از آن به اعمال انسان بستگی دارد. انسان مؤمن دارای نور زیاد و به سرعت باد از آن می‌گذرد و کمترین نور برای کسانی که کمترین ایمان را داشته‌اند به اندازۀ یک انگشت پا است که نور می‌شود تا شخص از پل بگذرد.

پیامبر ج، جبرئیل÷را در اشکال مختلف رؤیت می‌فرمودند:

۱- به شکل انسانی که لباس سفیدی به تن و موهای سیاهی داشت «شدید البیاض الثیاب وشدید السواد الشعر).

۲- به شکل صحابی دحیة الکلبی.

۳- به شکل فرشته.

۴- در خواب: خواب و رؤیای پیامبران وحی است، همانگونه که حضرت ابراهیم ÷ فرمودند: ﴿إِنِّيٓ أَرَىٰ فِي ٱلۡمَنَامِ أَنِّيٓ أَذۡبَحُكَ[الصافات: ۱۰۲]: من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم (خطاب به فرزندش اسماعیل÷) پس خواب او همان وحی است.

﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ١: ما به تو خیر فراوان و از آن جمله نهر کوثر عطا کردیم.

﴿إِنَّآ: ما، خداوند کریم برای بیان عظمت و جلال خود از کلمۀ ما استفاده کرده است.

بدین معنی که هدیۀ شخص عطیم حتماً عظیم و بزرگ خواهد بود و چون منزلت پیامبر جدر نزد خداوند عظیم است پس خداوند هدیۀ عظیم و بزرگی به او می‌دهد و این هدیۀ خاص فقط برای پیامبر است و از او گرفته نمی‌شود.

﴿أَعۡطَيۡنَٰكَ: دادن به شخص خاص: تأکید بر مالکیت خاص برای رسول الله جو اینکه هیچ گاه از او گرفته نمی‌شود و فقط او و امتش می‌توانند از آن استفاده کنند.

بشارت به پیامبر جکه حوض او از حوض همۀ انبیاء بزرگتر و بهتر است و بقیه حوض‌ها آب عادی و کوچکتر دارند.

﴿أَعۡطَيۡ: این کلمه در قرآن به دادن به شخص خاص دلالت دارد.

«آتیناك»: دادن برای همه.

﴿ٱلۡكَوۡثَرَ: در مورد معنی کوثر علما دو نظر دارند گروهی آن را به حوض کوثر تفسیر می‌کنند ولی قول راجح اینکه هر خیری که نهر کوثر را نیز شامل می‌شود.

«كُلُ خَيْر أَعْطَى اللَّهُ به رسول الله ج»هر خیری که خداوند به پیامبر جعطا کرده است، خیر فرزند، امت زیاد، قدرت شفاعت امتش که در قیامت به او داده شده و حوض کوثر و یا خیرهای دیگر.

﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ٢: پس برای پروردگارت نماز بگذار و قربانی کن.

﴿فَصَلِّ: نماز بخوان، بعضی علما می‌گویند: یعنی روز عید نماز بخوان و بعد از آن شتر قربانی کن. ولی بعضی دیگر می‌گویند همیشه نماز بخوان و قربانی کن.

خداوند از پیامبر جمی‌خواهد به شکرانۀ خیر بزرگ و حوض کوثری که به او عطا فرموده:

۱- زیاد نماز بخواند زیرا نماز بهترین عبادت است و در آن تمام اعضای بدن شرکت دارند.

۲- قربانی کند زیرا قربانی از مال انسان است که برای او بسیار عزیز است.

﴿لِرَبِّكَ: پروردگارت، معبودت.

﴿وَٱنۡحَرۡ: کشتن شتر، خداوند از کلمه ﴿وَٱنۡحَرۡاستفاده کرده که برای شتر است و از کلمۀ ذبح که برای گاو و گوسفند است استفاده نکرده برای انیکه شتر از همه بزرگتر است و قربانی بزرگتر به افراد بیشتری می‌رسد.

﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣: همان دشمنان تو خود بی‌نام و نشان و از هر خیری بریده هستند.

این آیه در جواب کافرانی است که به پیامبر جطعنه می‌زدند که تو پسر نداری و اصل و نسبت باقی نمی‌ماند و دم‌بریده هستی و با این کار حضرت را ناراحت و عذاب می‌دادند و خداوند برخلاف حرف آن‌ها، نام پیامبر را پرآورازه کرد و به او خیر فراوان داد، چنانکه نام او در همه جا و هر مجلس و هر نماز و هر دعایی برده می‌شود و این آیه دفاع خداوند از پیامبرش جاست.

﴿شَانِئَكَ: دشمنان و بدخواهان تو.

﴿ٱلۡأَبۡتَرُ: دم‌بریده و بی‌اصل و نسب و دنباله.

خداوند عظیم: هدیه‌ای عظیم: شخصی عظیم (پیامبر ج): شکری درخور نعمت و عملی: نماز و قربانی.

بهترین شکر، شکر عملی است:

۱- نماز.

۲- قربانی.

می‌گویند: مسیلمه کذاب همیشه و همه جا می‌گفت: من رسول الله و پیامبر خدا هستم.

یکبار شخصی در جنگ چشمش ضربه خورده بود به او گفتند: رسول الله (محمد ج) با آب دهان کورها را شفا داده و بینا می‌کرد، او گفت: من هم می‌توانم. پس آب دهانش را به چشم مرد کشید و آن مرد کور شد و یک بار دیگر مردم بالای چاهی ایستاده بودند که کم آب بود و او دوباره گفت: من در آن آب دهانم می‌اندازم و پرآب می‌شود و آب دهانش در چاه انداخت و چاه خشک شد والبته او معروف به کذاب و دروغگو بود و پیامبر ما معروف به راستگو و امین.

قصه صاحب الجمل: (صاحب شتر)

حدیث صحیح از رسول الله جمردی با شترش به صحرا رفت و آب و غذایش را نیز روی شترش گذاشته بود.

تا اینکه خسته شد و جایی به خواب رفت وقتی از خواب بیدار شد دید که شتر با بارش رفته و نیست، نگران و ناراحت به اطراف نگاه می‌کرد و نمی‌دانست چه کند تا اینکه خسته شد و دوباره به خواب رفت وقتی بیدار شد و چشمانش را باز کرد دید که شتر با بارش روبرویش ایستاده، خیلی خوشحال شد و شکر خدا را به جا آورد و آن قدر هیجان‌زده بود که گفت: خدایا شکرت که تو بنده‌‌ایی و من خدایم.

«اللَّهُ يَفْرح بِتَوْبَة الْعَبْدُ أَكْثَر مِنْ صَاحِب الْجَمل»: خداوند از توبۀ بنده بیشتر خوشحال می‌شود از صاحب شتر که شترش را پیدا کرد).

می‌گویند: کودکی یهودی سخت بیمار شد و در سکرات موت بود، پیامبر جبه عیادتش رفت و بالای سرش نشست و به او گفت: بگو لااله الا الله کودک به پدرش نگاه کرد که آیا پدرش اجازه می‌دهد و پدر اجازه داد و او در آخرین لحظات شهادتین را گفت و مرد و پیامبر جاز اینکه توانسته شخص دیگری را به اسلام دعوت کند خیلی خوشحال شد.