سورة المطففین
ساکنین شهر مدینه در عصر بعثت حضرت پیامبر جسه گروه بودند:
گروه اول قبایل اوس و خزرج بودند که عرب بودند و گروه دوم یهودیان بودند.
قبایل عرب اوس و خزرج زمانی که برای طواف کعبه به مکه آمدند سخنان حضرت محمد جرا که دین اسلام را تبلیغ میکرد شنیدند و به اسلام علاقمند شدند، بعد از آن، حضرت یکی از صحابه بنام مصعب بن عمیر را برای آموزش و تعلیم بیشتر آنان به مدینه فرستاد و آنان دین اسلام را پذیرفتند و شبانه جایی در بیرون از شهر مکه با پیامبر جبیعت کردند و به مدینه بازگشتند.
اهالی مدینه تا قبل از ورود اسلام در معاملات و تجارت خود بسیار غش میکردند.
قبایل اوس و خزرج بعد از اسلام دست از این کار کشیدند و برای خود بازار جداگانهای درست کردند و از آنجا که یهودیان کماکان در معاملات و خرید و فروش کمفروشی و غش میکردند مردم دیگر از آنها چیزی نمیخریدند و همه برای خرید خویش به بازار مسلمانان که در آن غش نبود میرفتند.
یهودیان مدینه از طریق کتاب آسمانی خود و علمای مذهبیشان میدانستند که پیامبری به نام احمد خواهد آمد و آنان همیشه منتظر بودند که این پیامبر از میان آنان مبعوث شود و به او ایمان آورند، اما زمانی که متوجه شدند این پیامبر در میان اعراب مبعوث و برگزیده شده و از آنان نیست نه تنها به او ایمان نیاوردند، بلکه از هر روشی برای مخالفت و کارشکنی با او استفاده کردند.
طبق آیۀ شریفه ﴿نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ...﴾آنان خود را فرزندان خدا و بهترین میدانستند و نمیتوانستند ظهور پیامبری را در اعراب تحمل کنند. سوره مطففین در مورد ساکنین مدینه است که در معاملات خود کمفروشی و غش میکردند. در مورد کلی یا مدنیبودن این سوره اختلاف رأی است، بعضی علما آن را سورة الطریق مینامند یعنی در آخر راه مکه و نزدیک مدینه نازل شده و بعضی میگویند: آیاتی که دربارۀ قیامت است در مکه و آیاتی که درباره تجارت است در مدینه نازل شده است (هم مکی و هم مدنی).
بطور کلی سور قرآن کریم به صورت تکه تکه بر رسول الله جنازل میشده بعد از غزوه بدر ترتیب مصحف از طرف خداوند متعال و از طریق جبرئیل به رسول الله جابلاغ شد. و با زحمت و مشقت زیاد در آن زمان دو نسخه توسط حضرت ابوبکر و عمر نوشته و ثبت و نگهداری شد.
﴿وَيۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِينَ١﴾وای بر کمفروشان.
﴿وَيۡلٞ﴾: هلاک، عذاب باد بر کسانی که پیمانهای برای خود دارند و در معاملات از پیمانه خود استفاده میکنند ولی برای مردم از پیمانه دیگر که کمتر است استفاده میکنند.
﴿مُطَفِّفِينَ﴾: کسانی که در میزان غش میکنند، تاجرانی که بر بازار سلطه داشتند و برای خودشان سنگ و پیمانهی مخصوص داشتند و همه جا با خود میبردند.
یل: (۱) کلمه عذاب (۲) وادی در جهنم (جائی)
﴿ٱلَّذِينَ إِذَا ٱكۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ يَسۡتَوۡفُونَ٢﴾کسانی که وقتی برای خود پیمانه میزنند میزان خود را با خود میبرند و پیمانهی خود را به تمام و کمال از مردم میگیرند.
﴿وَإِذَا كَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ يُخۡسِرُونَ٣﴾و اگر کسی برای حساب نزدشان میآمد کم میکردند و از حق مردم میزدند.با ترازویی که سنگینتر است و کمتر نشان میدهد و یا پیمانهای که سبکتر است و بیشتر نشان میدهد (مثلاً ربع کیلو را نیمکیلو نوشته).
اول باید حق دیگران را داد و بعد حق خود را طلب کرد و گرفت حق الناس از حق الله سنگینتر است و خداوند آن را نمیبخشد پس همیشه باید اول حق الناس را داد. و سختترین حق الناس غیبت است که گناه بیحل است و باید از آن دوری کرد.
﴿أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤﴾آیا فکر نمیکنند که آنها از قبر دوباره زنده میشوند.
﴿يَظُنُّ﴾: حدس.
﴿مَّبۡعُوثُونَ﴾: محشر.
دلایل بعثت انسان در زمین محشر و وجود قیامت:
۱- فطرت: نیروی درونی در وجود انسان.
۲- دلیل: آیات قرآنکریم و احادیث پیامبر ج.
۳- عقل: عقل انسان وجود قیامت برای دیدن نتیجه اعمال میکند.
یعنی حتی اگر در قیامت و محشورشدن دوباره پس از مرگ شک هم دارند نباید این کار(کمفروشی و غش) را بکنند مانند آبی که حدس میزنی مسموم باشد ولی آن را میخوری پس به مجرد حدسزدن کافی است که آن را انجام ندهی.
روز قیامت حدس نیست و حقیقت است، چس په میشود زمانی که حقیقت محض است، پس شک در قیامت آنها را برای انجام این کار جرأت داده است.
﴿لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ٥﴾برای روزی بزرگ.
روزی که در آن باید ۵۰ هزار سال بایستی و کافران در آن روز از دیدار خداوند محرومند و لال میشوند و از فشار و ناراحتی دستهای خود را گاز میگیرند.
﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند.
﴿يَقُومُ﴾: ایستاده (حفاة العراة) لخت و عریان و ختنه شده و غرق در عرق و فشار و ترس و ازدحام جمعیت و خورشید در نزدیکی بالای سر.
ـــ حج مثال کوچکی از قیامت است زیرا بسیار شلوغ است و هرکس به فکر خودش است.
﴿كَلَّآ إِنَّ كِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٖ٧﴾حقا که نامه اعمال بدکاران در سجین است.
﴿فُجَّارِ﴾: کافران، منافقان، فاسقان.
﴿سِجِّينٖ﴾: |
جایی تنگ |
|
جایی در جهنم |
|
جایی در زمین هفتم |
بعد از مرگ نامۀ اعمال انسان توسط ملائک به آسمان بالا رفته و مهر میشود، نامه نیکوکاران به علیین رفته و نامه اعمال گنهکاران از بالا به پائین در سجین انداخته خواهد شد. خداوند البته در مورد جای کتاب اعمال کافران صحبت میکند شاید آنها برگشته و توبه کنند (یعنی، وقتی جای کتاب اعمال آنها چنین جایی باشد پس جای خودشان کجا خواهد بود).
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا سِجِّينٞ٨﴾و تو چه میدانی سجین چطور و چگونه است.
یعنی تصور اینکه سجین چگونه است را هم نمیتوانی بکنی.
﴿كِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٩﴾کتاب نوشتهشدهای است.
﴿مَّرۡقُومٞ٩﴾:
۱- در آن کم و کاست و زیادی نیست.
۲- واضح و مشخص است.
۳- کتاب اعمال کفار دارای علامت خاصی است و اسم آنان روی آن نوشته شده.
۴- مغتوم است: بعد از مرگ ختمی مانند قفل به نامه اعمال انسان میزنند.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١٠﴾در آن روز وای بر تکذیبکنندگان.
﴿مُكَذِّبِينَ﴾: کسانی که به دین دعوت شدهاند ولی قبول نکردند یعنی عذاب و هلاک برای کسانی که اتمام حجت بر آنان شده و دین به آنان معرفی و دعوت شدهاند اما آنان دین را قبول نکردند و روز قیامت را دروغ میپندارند.
﴿ٱلَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ١١﴾کسانی که روز قیامت را دروغ میپندارند و به آن ایمان ندارند.
﴿وَمَا يُكَذِّبُ بِهِۦٓ إِلَّا كُلُّ مُعۡتَدٍ أَثِيمٍ١٢﴾و جز تجاوزگر گناهکار کسی آن را دروغ نمیانگارد.
بجز کسی که به حق دیگران تجاوز و تعدی میکند و بسیار گناهکار است کس دیگری قیامت و روز جزاء را تکذیب نمیکند.
چرا آنان ایمان نمیآورند:
۱- مُعتد: آزار و اذیت مردم و تجاوز به حقوق دیگران (حق الناس).
۲- اثیم: (گناه) بسیار گناه میکنند و گناه جزء شخصیت آنان شده (حق الله).
دلیل: قرآن را اساطیر الأولین یا افسانهی گذشتگان میدانند و از روی عناد و تکبر تکذیب میکنند و قلبهایشان به خاطر گناهانشان زنگ زده است.
ران: انسانهای گناهکار از شدت گناه قلبهایشان سیاه و کج میشود و حرف خیر به قلب آنان وارد نمیشود.
۱- گناه برای آنان عادت شده و آن را تکرار میکنند.
۲- حقایق را قبول نمیکنند و خیری به آن وارد نمیشود.
۳- قلب آنان پلید و سیاه میشود و محل پاکی نیست و انسانهای مؤمن را بیسواد و عقبمانده میدانند.
راههای پاککردن لکههای سیاه قلب:
۱- توبه.
۲- استغفار.
۳- صدقه. |
گناه را جمله پاک میکند. |
.۴- قیام اللیل |
﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣﴾زمانی که آیات ما را بر او خوانده شود میگویند افسانههای پیشینیان است و خرافات و قصههای قدیمی و خداوند دلیل آن را گناهکردن زیاد آنان و سیاه و کجشدن قلبشان میداند.
﴿كَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ١٤﴾چنین نیست که میگویند، بلکه اعمال آنان و گناهانشان دلهایشان را زنگزده کرده است.
ران: نقاط سیاه که بر اثر گناهکردن روی عقل و قلب انسان را مانند زنگ آهن فرا میگیرد.
﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥﴾چنین نیست که میگویند، بیگمان آنان در آن روز از دیدار الله محروم میشوند.
و اولین و سختترین عذاب گناهکاران همانا محرومشدن از دیدن پروردگارشان هستند.
﴿ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِيمِ١٦﴾سپس آنان داخل آتشی که از همه سوا حاطه شده میسوزند (صِلی) و این دومین عذاب گناهکاران است.
﴿ثُمَّ يُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ١٧﴾سپس به آنان گفته میشود (فرشتگان میگویند به جهنمیان) این است آنچه را که دروغ میانگاشتید و این عذاب تقصیر خودتان است و سرزنش و توبیخ میشوند و این سومین عذاب گناهکاران است.
کافران برای عذاب بیشتر در روز قیامت بزرگتر میشوند، میگویند: ران آنها را به اندازۀ کوه احد و فاصله پوست و گوشت آنها به اندازۀ یک ماه میشود و از شدت گریه و اشکهای سوزان و خونی که از چشمانشان سرازیر میشود زیر چشمانشان به اندازهای گود میشود که یک کشتی میتواند در آن شنا کند.
﴿كَلَّآ إِنَّ كِتَٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ١٨﴾همانا نامه اعمال نیکوکاران در علیین است.
﴿ٱلۡأَبۡرَارِ﴾: جمع بِرّ:
۱- کسانی که نه فقط ظاهر آنان بلکه باطن و اعمال آنان نیز پاک است و ایمان دارند و حقوق خدا و حقوق بندگان خدا را به جا میآورند.
۲- کسانی که خیلی زیاد کارهای خیر انجام میدهند و بسیار اطاعت خداوند میکنند.
علیین: ( اقوال علما )
۱- منطقهای در سدرة المنتهی
۲- منطقهای در آسمان هفتم
۳- جایی در زیر عرش خداوند.
بعد از مرگ کتاب اعمال انسان بالا رفته، ختم میشود و بسته به اعمال شخص به سجین یا علیین منتقل میشود. محل قراردادن کتاب اعمال شخص دلیلی بر جای خود شخص است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا عِلِّيُّونَ١٩﴾و هرچقدر تخیل کنی نمیتوانی تصور کنی که آن کجاست.
﴿كِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٢٠﴾کتاب نوشتهشدهای است.
﴿مَّرۡقُومٞ﴾:
۱- معلوماتش واضح و مشخص است.
۲- در آن نقصی نیست و کم و کاست ندارد.
۳- مختوم و بسته است و اسم شخص روی آن نوشته شده است.
۴- هیچکس غیر از صاحبش آن را نمیبیند.
﴿يَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢١﴾مقربان در آنجا حاضر میشوند.
فرق دیگر کتاب اعمال مسلمانان و کافران این است که کتاب مسلمانان با جشن و شادی فرشتگان و شرکت ۳ گروه مبارک به دست شخص داده میشود، و آنها به انسان تبریک میگویند برای زحمتی که در دنیا کشیده و سختیهایی که تحمل کرده است.
﴿ٱلۡمُقَرَّبُونَ﴾:
۱- فرشتگان.
۲- انبیاء.
۳- صدیقین و شهداء.
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِي نَعِيمٍ٢٢﴾همانا نیکوکاران در نعمتاند.
﴿نَعِيمٍ﴾: رضایت و دیدار الله متعال، صدای خوش.
۱- نعیم جسمی: راحتی و آسایش، آب و خوراک خوب، دریاچه با طعم شیر و عسل.
۲- نعیم روحی و قلبی: ﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٍ﴾، ندای اینکه از امروز دیگر نمیمیرید، مریض نمیشوید.
اولین نعمت روحی در زمین محشر شروع میشود که صدا زده میشود و همه رو به بالا میکنند. در آنجا مرگ را در پوستین گوسفندی کرده و میکشند و به اهل بهشت بشارت میدهند که دیگر هیچکس نمیمیرد و مسلمانان به حدی خوشحال میشوند که اگر قرار است کسی از خوشحالی بمیرد، مسلمانان در آنجا هستند و اگر قرار است کسی از غصه و ماتم بمیرد کافران در آنجا هستند.
از دیگر نعمتهای بهشت این است که کسانی که در دنیا آهنگ گوش نمیدهند در آخرت حوریان بهشتی با سه مشخصه شکل زیبا، اندام زیبا و صدای خوب برای آنان ترانه میخوانند. و همچنین در بین درختان بهشت صدای آهنگهای گوشنواز میشنوی.
«وفیها ما تشتیه الانفس وتلذ الاعين».
و ملائک به بهشتیان میگویند: «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».
«بِمَا صَبَرْتُمْ»: برای اینکه طاعت خداوند صبر و تحمل بسیار میخواهد.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِ يَنظُرُونَ٢٣﴾بر تختها نشسته و مینگرند.
﴿ٱلۡأَرَئكه﴾: تختی که بالای آن سایهبان دارد و خیلی نرم و لطیف است و انسان احساس خوبی دارد و از روی آن ۱- خداوند متعال، ۲- نعمتهای خدا، ۳- کافران و کسانی در دنیا ما را آزار و اذیت کردهاند را میبینیم.
﴿تَعۡرِفُ فِي وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِيمِ٢٤﴾خوشی نعمت را در رویهایشان میبینی.
نه تمام جسم آنان، بلکه هر جزء از جسم آنان از خوشحالی مشخص است و نشانههای شادی و نعمت از چشم و پوست و ظاهر آنان و مهمترین آن از صورت مشخص است زیرا وقتی روح شاد باشد به صورت هم منتقل میشود و مشخص میشود.
﴿يُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِيقٖ مَّخۡتُومٍ٢٥﴾از شراب ناب مهر شده به آنان مینوشانند.
﴿رَّحِيقٖ﴾: شراب در بهشت:
۱- اخلاص.
۲- شراب قدیم.
۳- به جسم و روح آزار نمیرساند.
۴- سفید.
۵- بو و رایحهی خوب.
﴿يُسۡقَوۡنَ﴾: فرشتگان این شراب را جلوی ما گرفته و به ما میدهند.
انسانهای که در دنیا شرابخوار بودند و توبه نکردند در آخرت از لذت خوردن این شراب محروم میشوند.
﴿خِتَٰمُهُۥ مِسۡكٞۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلۡيَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ٢٦﴾مُهر آن از مُشک است و مسابقهدهندگان باید به آن رغبت کنند.
﴿مِسۡكٞۚ﴾: مادهای خوشبو که از ناف آهو گرفته میشود. آخر شراب بهشتیان با مسک خوشبو شده و مُهر و بسته شده و برای هر شخص خاص خودش است.
پس باید برای رسیدن به این نعمتها باهم رقابت کنید و نه در امور دنیا.
خداوند بعد از ذکر نعمتها از ما میخواهد که برای رسیدن به آنها رقابت کنیم و در کارهای خیر مانند طلب علم، نیکی به فقرا و... از هم پیشی بگیریم.
﴿وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِيمٍ٢٧﴾آمیزۀ آن از تسنیم است.
﴿تَسۡنِيمٍ﴾: بهترین دریاچه در بهشت که مانند عرق هِل خوشبو و معطر است.
﴿عَيۡنٗا يَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨﴾چشمهای که مقربان از آن مینوشند.
از چشمه تسنیم مینوشند:
۱- ﴿ٱلۡمُقَرَّبُونَ﴾: گروهی که ایمان بیشتری دارند و خودشان مستقیم از چشمه تسنیم برداشته و مینوشند.
۲- اصحاب الابرار الیمین: گروهی که ایمان کمتری داشتند و قطره قطره از چشمه تسنیم به لیوان شرابشان ریخته میشود و مخلوط میشود و مینوشند.
تسنیم: چشمهای که مستقیم از زیر عرش خداوند میآید و منبع آن فردوس الأعلی است.
: |
الابرار یا اهل الیمین |
المقربون. |
الابرار یا اهل الیمین:
۱- فرایض و واجبات را کامل انجام میدهند.
۲- از حرام دوری میکنند.
۳- سنتها را به جا نمیآورند.
۴- گناه انجام نمیدهند.
المقربون:
۱- فرایض و واجبات را انجام میدهند.
۲- مکروه انجام نمیدهند.
۳- گناه نمیکنند.
۴- مباح را با نیت عبادت میکنند.
۵- سنتها و نوافر را انجام میدهند و برایشان مانند واجب است.
پس کسانی که تمام اعمال و زندگیشان را برای خدا خالص میکنند (علماء) مستقیم از چشمه تسنیم.
﴿عَيۡنٗا يَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨﴾: ﴿بِهَا﴾: یعنی خوردن کامل در حد سیرشدن (مقربون).
«يَشْرَبُ مِنْهَا»: «مِنْهَا» از آن کم کم و قطره قطره میخورند چون سنتها را انجام ندادند (الابرار).
الله متعال برای رقابت و مسابقه ۲ گروه را برای ما بیان میکند تا به عمل بیشتر تشویق شویم.
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْ كَانُواْ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضۡحَكُونَ٢٩﴾بیگمان گناهکاران به مؤمنان میخندند.
﴿أَجۡرَمُواْ﴾: مجرم و گناهکار و بزرگترین جرم و گناه کفار شرک و کفر به خداست.
دلیل استفاده از فعل ماضی این است که آنها در دنیا این گناه را انجام دادهاند و دیگر تمام شده و آنان در زمین محشر هستند.
﴿كَانُواْ﴾: شاید اهل مکه توبه کنند.
کافران در دنیا به مؤمنان میخندیدند از ۱- قیافه و ریش آنها ۲- ایمان ۳- لباسهایشان.
﴿يَضۡحَكُونَ﴾: میخندیدند دلیل استفاده از فعل مضارع بای اینکه آن را مانند فیلم تصور کنیم و این کار مستمر است و همچنان انجام میدهند.
﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ يَتَغَامَزُونَ٣٠﴾و چون بر آنان میگذشتند اشاره میکردند و چشمک میزدند.
﴿يَتَغَامَزُونَ﴾: با اشاره و کنایه ریشخند میکردند و این کار از خندیدن سختتر بود.
استفاده از کلمه و فعل جمع: چون بیشتر آنان این کار را انجام میدادند.
﴿وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَكِهِينَ٣١﴾و چون به نزد خانوادهشان برمیگشتند، شادمان برمیگشتند.
کافران نه تنها در کوچه و بازار مسلمانان را مسخره میکردند، بلکه وقتی به خانه برمیگشتند با زن و فرزندانشان این تمسخر را اشتراک میکردند و از تمسخر مسلمانان شادی میکردند و انگار چیزی گم شده را پیدا کرده باشند. آنان همگی تاجر و ثروتمند و مغرور بودند و در ناز و نعمت زندگی کرده و سختی ندیده بودند و از روی تکبر به کار خود شادمان بوده و تفاخر میکردند.
﴿فَكِهِينَ﴾: شادمانی از تمسخر مسلمانان.
﴿وَإِذَا رَأَوۡهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَضَآلُّونَ٣٢﴾هنگامی که مؤمنان را میدیدند میگفتند: بیگمان اینان گمراه و عقبماندهاند.
﴿لَضَآلُّونَ﴾: عقبمانده و متعلق به زمان قدیم (هشدار به ما و زمان جدید که این کار را میکنند).
﴿وَمَآ أُرۡسِلُواْ عَلَيۡهِمۡ حَٰفِظِينَ٣٣﴾بر آنان نگهبانانی فرستاده نشده بودند.
خداوند کفار را مخاطب قرار میدهد که چه کسی شما را مسئول و نگهبان مؤمنین کرده و مگر شما مسئول اعمال آنها هستید و دلیل آن و هدف خداوند متعال از این آیه:
۱- تعبیر مسلمانان: مسلمانان صبر کنید و فکرش را نکنید.
۲- تأدیب الکفار: توبیخ کافران.
﴿فَٱلۡيَوۡمَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡكُفَّارِ يَضۡحَكُونَ٣٤﴾پس امروز مؤمنان به کافران میخندند.
در ابتدا آنها (کافران) خندیدند و امروز روزی است که ما (مؤمنان) به آنها میخندیم، خندهای که گریهای به دنبال ندارد برعکس آنان که اکنون گریه میکنند.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِ يَنظُرُونَ٣٥﴾بر تختهای سایهدار مینگرند.
﴿يَنظُرُونَ﴾: نگاه میکنند.
۱- نگاه به وجه الله الکریم «اللَّهُمَّ اَرْزُقْنَا رُؤية وَجْهِكَ الْكَرِيْم».
۲- نگاه به نعمتها و نعیم خداوند کریم.
۳- دورهم نشسته و همدیگر را میبینند اگر کسی دلتنگ کسی شد از درجات بالاتر بهشت به دیدن آنها در درجات پائینتر میرود (از درجات پائینتر نمیتوان به بالاتر رفت).
۴- به کافران نگاه میکنند که در عذاب و سختی هستند.
﴿يَنظُرُونَ﴾: فعل مضارع، نگاهکردن مداوم و همیشگی زیرا در بهشت خواب نیست و کسی نمیخوابد و عبادتی نیست فقط بهشتیان از روی خوشحالی سبحان الله میگویند و آن هم مثل نفس کشیدن غیر ارادی است و نعیم بهشت تکراری و خستهکننده نیست.
﴿هَلۡ ثُوِّبَ ٱلۡكُفَّارُ مَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ٣٦﴾آیا به کافران سزای کارهایی که کردهاند داده شده است؟ و به جزای اعمالشان رسیدهاند، جزایی از جنس عمل خودشان.
﴿يَفۡعَلُونَ﴾: کفار آن را همیشگی و به صورت عادت انجام میدادهاند.
﴿ثُوِّبَ﴾: عوض داده شدند (پاداش و جزا).