سورة البینة
بینه: بیّنه به معنی برهان روشن است و این سوره مدنی است. نامهای مبارکه این سوره البیّنه، لم یَکن الّذین کفروا، لم یکن، القیّمه، اهل الکتاب، البریه، الانفکاک و منفکین میباشد و همانطور که قبلاً اشاره شد اعراب به چیزهای مهم نامهای بیشتری میدادند مانند شیر و شمشیر که در فرهنگ اعراب نامهای زیادی دارد.
سوره بیّنه در مدینه نازل شد و پیامبر جبه صحابی اُبی بن کعب فرمودند که خداوند کریم به من فرمان داده تا این سوره را بر تو بخوانم و صحابی به حضرت رسول الله جعرض کرد که آیا خداوند اسم مرا برده است؟ و رسول الله ججواب دادند: بله! و صحابی أبی بن کعب به گریه افتادند.
یکی از مشایح در این مورد میگوید: به خاطر اینکه در قلب این صحابی کمی شک و تردید نسبت به دین وجود داشته خداوند این سوره را نازل فرمودند تا شک او و دیگران از بین رفته و به یقین تبدیل شود.
شروع سوره با بیان خبری از جانب پروردگار سبحان است.
﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡبَيِّنَةُ١﴾: کافران، اهل کتاب و مشرکان از آیین خود دستبرادر نبودند تا دلیلی آشکار برایشان آمد.
﴿ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾: یهودی یا نصاری یا بتپرست که دینی غیر از دین ما دارند چه اهل کتاب و چه مشرک باشند اینان هیچ وقت شرک و کفر خود را رها نمیکنند و هدایت نمیشوند تا زمانی که محمد جو قرآن برای آنها فرستاده شود و بینه به آنان برسد.
﴿ٱلۡبَيِّنَةُ﴾:
۱- دین.
۲- پیامبر.
۳- قرآن.
خداوند در این آیه ابتدا با اهل کتاب شروع و بعد مشرکین را ذکر فرموده است و دلیل این است که اهل کتاب دارای کتاب و شریعت بوده و علم بیشتر داشتند و با اینکه نسبت به مشرکین بالاتر بودند با این حال بازهم ایمان نیاوردند و همشه مؤاخذهی بیشتر برای کسی است که علم بیشتر دارد و بالاتر است.
﴿رَسُولٞ مِّنَ ٱللَّهِ يَتۡلُواْ صُحُفٗا مُّطَهَّرَةٗ٢﴾: پیامبری از سوی خداوند که صحیفههای پاک میخواند.
محمد جفرستادهای از جانب خداوند است تا مردم را به حق دعوت کند و کتابی دارد که دارای دو مشخصه است.
﴿صُحُفٗا مُّطَهَّرَةٗ﴾:
۱- هم از جانب حسی مطهر است یعنی فقط انسان پاک باید آن را لمس کند.
۲- هم از جانب معنوی، لفظی و معنی مطهر است.
﴿فِيهَا كُتُبٞ قَيِّمَةٞ٣﴾: در آن نوشتههای راست و درست است.
قرآن دارای صحیفههایی است که مطالبی باارزش دارد و به هدایت و حکمت و رستگاری منجر میشود.
﴿وَمَا تَفَرَّقَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَيِّنَةُ٤﴾: و اهل کتاب تفرقه پیشه نکردند مگر پس از آنکه بر آنان حجت آشکار رسید.
بعد از اینکه برهان روشن (پیامبر و قرآن) آمد بعضی از آنان ایمان آوردند و بعضی نیز کافر شدند و بینه را قبول نکردند، با این که بسیاری از آنان از اهل کتاب از قبل در مورد پیامبر خبر داشتند با این حال ایمان نیاورده و در عناد و گمراهی خود دچار تفرقه شدند.
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥﴾: و فرمان داده نشدند مگر اینکه خدا را مخلصانه و حقگرایانه بپرستند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند و این است دین و آئین استوار.
خداوند متعال میفرماید که من چیز جدیدی در قرآن نیاوردم و در این آیه سرزنش و عتاب را برای آنان زیاد میکند که چرا ۲دو فرقه شده و گروهی ایمان نیاوردند.
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ﴾: امر نکردم مگر اینکه برای خدا عبادت کنید و خدا برای عبادت واسطه نمیخواهد چه این واسطه بت باشد یا انسانهای مقدس.
﴿مُخۡلِصِينَ﴾: خالصانه، فقط برای من (الله).
﴿حُنَفَآءَ﴾: دین توحید و خداپرستی، دین حق و خالص و بدون واسطه.
﴿يُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾: اقامۀ نماز که در همۀ ادیان بوده است: (حق الله).
﴿يُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ﴾: دادن زکات برای کمک و همدلی با فقرا: (حق الناس).
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ٧﴾: همانا کسانی که ایمان آوردند وعمل شایسته انجام دادند اینان بهترین آفریدگانند.
خداوند کریم در ادامۀ آیۀ قبل برای تشویق آنان به ایمانآوردن این آیه را میآورد.
کسانی که خالصانه ایمان آوردند و عبادت خالصانه قلبی، عملی و بدنی انجام دادند اینان بهترین آدمها و برترین مخلوقات هستند.
﴿ءَامَنُواْ﴾+ ﴿عَمِلُواْ﴾: ایمان + عمل.
﴿جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ رَبَّهُۥ٨﴾: پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهای پاینده است که از زیر آن رودها روان است، جاودانه و همیشه در آن خواهند ماند، خداوند از آنان خسنود و ایشان هم از خدا خشنودند، این برای کسی است که از پروردگارش بترسد.
﴿جَزَآؤُهُمۡ﴾: پاداش و هدیه آنان، بهشتی که همیشه در آن میمانند.
﴿عَدۡنٖ﴾: اقامت دائم و همیشگی، جاویدان.
زیر درختان باغهای بهشت رودخانههایی جاری است که در مسیر خود روان و همه جا جاری است بدون اینکه حصاری داشته باشد و همه جا پخش شود.
چهار نهر ورود در بهشت جاری است:
۱- آب.
۲- شیر.
۳- عسل.
۴- شراب.
در بهشت هیچ ناراحتی و بیماری و نگرانی برای هیچکس نیست و هر شخصی احساس میکند خودش در بهترین نعمت است و حسادت و غل و غش وجود ندارد.
پس از آنکه خداوند نعمت را بر بهشتیان تکمیل کرد آنها را صدا میزند و میفرماید: آیا راضی هستید و بهشتیان جواب میدهند: بله راضی هستیم و خداوند میفرماید: من هم از شما راضی هستم و پرده از روی پروردگار کنار میرود و بهشتیان الله جل وأعلی را مانند ماه میبینند و این جزای کسانی است که از خداوند ترسیدهاند و او را آنگونه عبادت کردهاند که انگار او را میدیدند و گناه نمیکردند.
وقتی انسان از خدا بترسد به طرفش میرود و او را بیشتر عبادت میکند برعکس ترس از چیزهای دنیوی که انسان ازآنها فرار میکند.
ترک گناهان + بازگشت به سوی الله متعال + عمل آنگونه که او را میبینی
دلیل استفاده از کلمۀ خشیه این است که خشیه از ترس بالاتر است و تنها نیست.
خشیه |
خوف |
کامل |
ناقص |
خداوند از بندگانش ترس خالی نمیخواهد (خوف) بلکه ترس همراه با عمل میخواهد.
و هرکس چنین کند به بالاترین نعمت یعنی خشنودی و رضای الله و دیدار او دست پیدا میکند. و کسانی که در فردوس الاعلی هستند هر روز الله جل شأنه را ملاقات میکنند.
«اللَّهُمَّ أَرْزُقْنَا رُؤْيَة وَجْهِكَ الْكَرِيْم».
«اللَّهُمَّ إِنِيْ أَسْأَلُكَ الْهُدِى وَالتَقَىْ وَالْعِفَاف والغِنَى».
«الْهُدِى»:
۱- علم نافع و مفید.
۲- توفیق عمل.
«التَقَىْ»: تقوا و پرهیزکاری و دوری از گناه.
«الْعِفَاف»: اخلاق پاک، عفت و پاکدامنی و دوری از گناه.
«الغِنَى»: بینیازی:
۱- مال فراوان.
۲- مال کمتر + برکت + قناعت طبع.