بررسی علمی در احادیث مهدی

فهرست کتاب

۴: باب صفاته وعلاماته ونَسَبِه [۵۸]

۴: باب صفاته وعلاماته ونَسَبِه [۵۸]

×۱- روایت کرده محمّد بن احمد بن الحسین بغدادی که مجهول الحال است، او نقل کرده از احمد بن فضل که فاسقی بوده، او روایت کرده از بکر بن احمد القصری که مجهول الحال است، این مردمان مجهول از قول یکدیگر روایت کرده‌اند که قائم، امام پسر امام است ! أمّا در اثبات فرزند داشتن حضرت عسکری÷چیزی نگفته‌اند.

×۲- خبر داد عبّاس بن عامر مجهول از موسی بن هلال الضبی، یک خبر مهملی را که حضرت صادق فرموده من صاحب شما نیستم، صاحب شما کسی است که ولادت او را مردم ندانند. نویسنده گوید: شیعه مدّعی است که ولادت او را می‌داند و در باب ولادت او اخباری آورده‌اند. معلوم می‌شود تماماً دروغ است بنابه این حدیث!.

×۲- [۵۹]آن را «احمد بن علیّ الرّازی» که از غالیان است روایت کرده از مجهولی به نام «محّمد بن اسحاق المقری» و او از فاسقی به نام «علیّ بن عبّاس» و او روایت کرده از مجهولی به نام بکّار، و او روایت کرده از مجهول الحال دیگری به نام حسن بن حسین، و او روایت کرده از مجهول دیگری به نام «سفیان الجریری» او گوید: «محمّد بن عبدالرّحمان» که ممقانی می‌گوید ضعیف است، قسم خورده که مهدی نخواهد بود مگر از اولاد حضرت حسین÷. بنابراین چون حضرت عسکری÷که از اولاد سیّد الشّهداء÷بوده فرزندی نداشته، نباید منتظر مهدی نشست!.

×۳- به همان اسناد است یعنی مجهولی از مجهول دیگر و او از مجهولی (به قول ممقانی) از قول زید بن علیّ÷نقل کرده که منتظر از اولاد «حسین بن علیّ÷» است. البتّه این حدیث در «مسند امام زید» نیامده زیرا زید بن علیّ بن الحسین خود را امام می‌دانست، و می‌فرمود: امامی که در خانه بماند و پرده بیندازد امام نیست، امام کسی است که قیام کند و أمر به معروف و نهی از منکر کند و حتّی برادر خود حضرت باقر÷را امامِ منصوبِ مِن عِند الله نمی‌دانست. حال خیلی مضحک است که شیخ طوسی و مجلسی گفتار او را دلیل قرار داده‌اند برای مهدی موهوم خودشان!!.

در این حدیث رُواتِ کذّاب گفته‌اند که آن جناب – رِضوانُ الله عَلَیه – فرموده که در آیه ۳۳ سوره إسراء مقصود از: ﴿ مَظۡلُومٗا امام حسین÷است و مقصود از ﴿ وَلِيِّهِۦ مردی است از أعقاب او زیرا خداوند فرموده: ﴿ وَجَعَلَهَا كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِۦ [الزّخرف: ۲۸]. «و (خداوند) آن (اندیشه توحیدی) را سخنی پاینده و ماندگار در فرزندان (و نسل او) قرار داد». ولی نفهمیده‌اند که سوره إسراء و زخرف هردو در مکّه نازل شده‌اند و در آن زمان والدین حضرت سیّد الشّهداء÷هنوز ازدواج نکرده بودند تاچه رسد که خدا درباره امام حسین آیه نازل فرماید!.

×۴- روایت کرده اسدی غالی از بر مکی غالی و از کذّابی به نام محمّد بن سنان و از ملعونی به نام أبی‌الجارود از علی÷که در منبر خبری فرموده که یقیناً راویان جعل کرده‌اند. آن حضرت فرمود: مردی از أولاد من خروج می‌کند و دارای چنین و چنان وصفی است که بر هزاران نفر ممکن است تطبیق گردد. آخر این نقل چه فایده‌ای دارد و چه فرعی و یا أصلی از أصول دینی بیان شده؟ البتّه هیچ.‌ در این خبر پس از آنکه أوصاف خروج‌کننده را که رآن‌های او عریض و چنین و چنان است، بیان می‌کند، می‌گوید: پس از آنکه پرچم او حرکت کند مردگان در قبر همه خوشحال می‌شوند، و رد قبرهاشان به زیارت یکدیگر می‌روند!!. و به هم مژده می‌دهند! در حالی‌که روح مردگان در قبر نیست بلکه در عالم برزخ است و از عالم فانی خبر ندارند!!.

×۵- مهمل‌تر از تمام اخبار گذشته است، زیرا راویان مجهول از قول حضرت باقر÷روایت کرده که علم به کتاب الله و سنّت رسول در دل مهدی می‌روید و هرکه از شما او را ملاقات کرد، به او سلام کند و روایت شده که به او بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فِی أرضِهِ!!». حال باید از این کذّابیین پرسید علم یا از وحی است و یا از تعلّم، علم روییدنی کدام است؟. ثانیاً: مگر اصحاب حضرت باقر÷مهدی را که به دنیا نیامده ممکن است ملاقات کنند. ثالثاً بقیّت الله در این خبر یعنی چه؟! مگر خدای تعالی بقیه و غیر بقیّه دارد؟ [۶۰]. اینان هرچه هوی و هوسشان خواسته به نام امام به خورد مردم داده‌اند! و چون اکثراً بی‌سواد بوده‌اند چیز معقولی نیاورده‌اند.

×۶- مکرّر خبر ۱۳ در باب سابق است، آیا از تکرار این قبیل اخبار چه مقصودی است جُز تضییع وقت!!!.

×۷- مکرّر خبر دوّم همین باب است که گفتیم اعتباری ندارد، در این خبر حضرت باقر، پس از آنکه مانند خبر دوّم می‌گوید من صاحب شما نیستم، می‌گوید: با انگشت و بالا‌انداختن ابرو به یکی از ما اشاره نشود مگر اینکه یا کشته شود و یا به غیظ خود بمیرد. شما را به خدا آیا این‌هم شد حدیث؟! چگونه مجلسی این خرافات را مکرّر می‌کند؟!.

×۸- مخالفت مذهب شیعه امامیّه است‌ که «اولی الأمر» یعنی صاحبان امر را به منحصر به دوازده امام می‌دانند، و هریک از آنان را صاحب الأمر می‌دانند. در اینجا راوی به حضرت رضا گوید آیا شما صاحب الأمر می‌باشید؟ فرموده: خیر، پسری است که تولّد او مخفی باشد. به اضافه اینکه حضرت رضا÷در این روایت فرموده هر یک از ما یا مسموم می‌شود و یا در بستر می‌میرد. و این برخلاف مذهب شیعه است، زیرا اکثریّت اینان معتقدند که امام فرموده: «ما مِنّا إلا مَسمُومٌ أو مَقتُولٌ»«یعنی ما همگی یا مسموم می‌شویم و یا کشته می‌شویم». ولی حضرت رضا÷این قول را در حدیث حاضر ردّ کرده و فرموده: بعضی از ما بر بستر می‌میرد!! حال چرا مجلسی این خبر را آورده است؟!.

×۹- روایت کرده «عبدالله بن موسی» که حال و مذهب او مجهول است از مجهول دیگر به نام «عبدالأعلی بن حصین الثّعلبی» از پدرش که او نیز مجهول است که گفته از حضرت باقر سؤال کرد فرج در چه زمانی است؟ و امام به او وقت فرج را نگفته و فقط فرموده: او مطرود تنهای یکتای بریده شده از اهل خود که والدش کشته شده و کنیه او کنیه عمّ او است و صاحب پرچم‌ها، و نام او نام پیمبری است [۶۱]. حال خواننده توجّه کند آیا از این خبر چیزی معلوم و مشکلی حلّ شده است؟ نه وَالله.

×۱۰ و ۱۱- عدّه‌ای از ضعفا و مجاهیل همان خبر نهم را از یکدیگر نقل کرده‌اند!! و نمی‌دانند که اگر هزاران صفر جمع شوند عددی را تشکیل نمی‌دهند.

×۱۲- روایت کرده‌اند که مطلوب شما از مکّه خروج می‌کند! حال باید دید چه بسیار اشخاصی که از مکّه خروج کرده‌اند. چنین چیزی امتیاز خاصّی نیست و موضوع را مبهم گذاشته نه اسم، و نه وصف او معلوم است!! مثلاً محمّد بن جعفر الصّادق÷از مکّه خروج کرد و کشته شد و خود مدّعی امامت بود!.

×۱۳- روایت کرده «احمد بن هلال» خبیث ملعون که «هرگاه سه نام محمّد و علی و حسن پشت سر هم آید چهارمی قائم است». ایا خبر چنین کسی که مورد لعن امام بوده، قبول است.

×۱۴- «محمّد بن احمد المدینی» مجهول الحال روایت کرده از «محمّد بن سنان» کذّاب از «داود الرّقی» غالی که حضرت صادق÷به او گفته اسم مهدی اسم پیغمبری است و نام پدرش نام وصیّ پیغمبری است. و این روایت علاوه بر اینکه حواله به مجهول داده با روایات دیگری که می‌گوید رسول خدا صفرموده نام پدرش نام پدر من است مخالف می‌باشد!.

×۱۵ و ۲۷ و ۲۹- عباد بن یعقوب مجهول الحال و عدّه‌ای از کذّابین و ملعونین روایت کرده‌اند که حضرت باقر معمّاگویی کرده و فرموده: صاحب این أمر از همه ما کوچکتر است از سال و وقت او وقتی است که: «یَرفَعُ كُلُّ ذِی صِیصَةٍ لِواءً»مجلسی می‌گوید یعنی هر صاحب قدرتی پرچمی بلند می‌کند. حال چرا راهنمای أمّت معمّا گفته و واضح‌تر جواب نداده؟ باید گفت: به تو چه؟!! به این راویان باید گفت که این مبهم و مجهول‌گویی چه فائده‌ای دارد؟ هزاران نفر متّصف به صفاتی هستند که این روایت می‌گوید! این اقوال جُز آماده کردن زمینه برای فتنه‌های گوناگون، چه حاصلی دارند؟.

×۱۶ و ۱۷- عدّه‌ای از ضعفا و مجاهیل روایت کرده‌اند که «چون قائم قیام کند بیعتی در گردن او نیست». باید گفت أکثر مردم چنین می‌باشند، این‌هم شد امتیاز؟!!.

×۱۸- شعیب بن ابی‌حمزه که مجهول است از حضرت صادق پرسیده صاحب این أمر شمایید؟ فرموده: خیر، او در زمان فترت می‌آید! حال اگر کسی جرئت دارد بپرسد هزار سال است در فترتیم پس چرا نیامد. این خبر، حدیث ۲۱ باب ۱۳۷ کافی است که مجلسی در «مرآة العقول» آن را مجهول دانسته و در کافی به جای «شُعَیبِ بنِ أبی‌حَمزَة»، «شُعَیبٍ عَن أبی‌حَمزَة» آمده است.

×۱۹- عبیدالله بن موسی روایت کرده از یکی از رجال خود که نه اسم او معلوم است و نه رسم او، و آن مرد نامعلوم روایت کرده از ابراهیم بن حسین مجهول الحال، و او روایت کرده از مجهول دیگری به نام اسماعیل بن عیّاش. این‌هم شد سند؟!! و أمّا متن آن: علی÷فرموده از صلب حسین مردی به نام پیغمبرتان خروج می‌کند، و بعد قسم خورده که اگر خروج نکند گردن او زده شود! حال شما توجّه کنید چرا اگر خروج نکند گردن او زده شود؟ و کی گردن او را می‌زند و چرا حضرت قسم خورده؟ این‌ها تمام فی بَطنِ الرّاوی الجَعّالاست.

×۲۰ و ۲۱- روایت کرده مرد مجهولی به نام احمد بن هوذه که حمران نامی آمده حضرت باقر را قسم داده که آیا صاحب و اُولُوا الأمر تویی؟ فرموده: خیر، او کسی است که أبروی او چنین و صورت او چنان و شانه‌های او چنین است!! حال باید از مجلسی و ناقلین این خبر پرسید که اوّلاً این خبر را که ضدّ عقیده خودتان است چرا آورده‌اید زیرا شما همه أئمّه را اُولُوا‌الأمر می‌دانید! ثانیاً این صفات چشم و أبرو و شانه در بسیاری از مردم وجود دارد آیا تمام مردمی‌ که چنین باشند صاحب الأمر‌ند؟!! خبر ۲۱ را نیز مجهول نقل کرده‌اند که بلافائده است.

×۲۲- روایت کرده مرد مجهولی به نام «حسین بن ایّوب» از مجهول دیگری تا برسد به ابی‌بصیر و او گفته حضرت باقر و یا صادق و خود ندانسته کدام امام!! که او چیزی راجع به شکل ظاهری قائم گفته است. جالب است که مجلسی می‌گوید رُواتِ این اخبار واقفی هستند یعنی یازده امام را قبول ندارند چه برسد به قائمِ غائب!! ولی خبر آن‌ها را در کتابش کلو‌خ چین کرده است!.

×۲۳- روایت کرده محمّد بن فضل بن قیس که مجهول الحال است و معلوم نیست چه کاره بوده و چه مرامی داشته و او روایت کرده از مجهول دیگر مانند خودش به نام احمد بن حسن بن عبدالملک و مجهول دیگری به نام محمد بن حسن قطوانی تا برسد به حضرت باقر÷که فرموده قائم شبیه به یوسف و مادر او کنیز سیاهی است، در حالی‌که بنا به روایتی که خودشان نقل کرده‌اند نرجس خاتون سفید و زیبا بوده و روایات دیگر این روایت را تکذیب می‌کند. سپس حضرت باقر فرموده: «خدا به یک شب کار او را اصلاح می‌کند»! شما را به خدا ملاحظه کنید که باهمین مبهمات و مجملات می‌خواهند برای مردم در فتنه باز کنند و هرروز کسی به نام قائم قیام کند و مردم را به جان یکدیگر بیندازد.

×۲۴- روایت کرده مجهولی به نام عبدالواحد از مجهول دیگری به نام احمد از مجهول دیگری به نام احمد بن علی از مجهول دیگری به نام حکم که او به امام باقر گفته معنی قول امیرالمؤمنین÷: «بِأبی ابن خَیرةِ الإماءِ» فاطمه است؟ یعنی علی فرموده پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان آیا بهترین کنیز فاطمه است؟ در حالی‌که قطعاً علی چنین سخنی نمی‌گوید و هر مسلمانی می‌داند که فاطمه کنیز نیست مگر آنکه بسیار احمق باشد!! حال شما بنگرید این روایات چه دردی را دوا می‌کند؟!.

×۲۵- روایت کرده‌اند که ابی‌الصٍّباح گفت وارد شدم بر امام صادق، فرمود: چه خبر آوردی؟ گفتم: خوشحالی از عمویت زید که خروج کرده و گمان می‌کند که پسر شش ساله و یا فرزند ششمی است و قائم این أمّت او است و او فرزند بهترین کنیزان است! حضرت صادق فرمود: او دروغ گفته، اگر خروج کند، کشته شود. نویسنده گوید: ملاحظه کنید که این راویان چه قدر از تاریخ بی‌اطّلاع بوده‌اند که نمی‌دانند حضرت صادق÷بارها از عمویش جناب زید:تمجید فرموده ولی در این حدیث از قول حضرت صادق او را دروغگو خوانده‌اند!! صرف نظر از این مسأله، آن جناب:مجاهد جلیل القدری بود که به عصمت امام قائل نبود و امامان بزرگوار در أخبار معتبر، خود را و فرزندانشان را معصوم نگفته‌‌اند. جالب است که مجلسی بدون توجّه به این مسأله در توضیح لفظ «ابن ستّة» که در روایت آمده، می‌گوید مقصود او این است که من فرزند شش معصومم!.

×۲۶- مجهولی به نام علیّ بن الحسین روایت از مجهول دیگری به نام محمّد و یا احمد بن الحسن و او روایت کرده از پدر خود که او نیز مجهول الحال است و او از مجهول دیگری به نام ثعلبه و او از مجهول دیگری به نام یزید. و أمّا متن آن بر ضرر خود امام تراشان و موجب فتنه و فساد است. زیرا یزید مذکور می‌گوید از کوفه خارج شدم و وارد بر امام صادق شدم و سلام کردم فرمود: آیا کسی همراه تو بود؟ گفتم: مردی از معتزله. فرمود: چه صحبت می‌کرد؟ گفتم: او گمان می‌کند محمّد بن عبدالله بن الحسن، امام قائم است و دلیل بر آن این است که نام او، نام رسول خدا صو نام پدر او نام پدر رسول خدا است. من به او گفتم: اگر مدرک تو نام است، این نام در فرزند حسین، محمّد بن عبدالله بن علیّ است؟ او جواب داد که مادر او کنیز است، ولی مادر محمّد بن عبدالله بن الحسن حرّه است! امام صادق فرمود: چه جواب گفتی؟ گفتم: من جوابی نداشتم که بگویم، امام فرمود: «لَو تَعلَمُونَ أنَّهُ ابنُ سِتَّةٍ یَعنی القائم» «اگر می‌دانستنید همانا او فرزند شش (معصوم) است و منظورش قائم بود»!.

بدان که این خبر را مخالفان و رقبای جناب «محمّد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علیّ بن أبی‌طالب ملقّب به نفس زکیّه جعل کرده‌اند و مشابه حدیث ۱ باب ۹۶ کافی است [۶۲]. معلوم نیست که چرا علمای شیعه اثنی عشریّه که پسر امام حسن عسکری را -که فرزند یازده معصوم است- مهدی می‌دانند، این خبر را نقل کرده‌اند؟!.

لازم است بدانیم که درمیان مسلمین اخباری به پیامبر صمنسوب بود که آن حضرت فرموده نام «مهدی» نام من و نام پدرش نام پدر من است [۶۳]حتّی اینگونه روایات در بعضی از کتب شیعه نیز دیده می‌شود!! این أخبار را عدّه‌ای تطبیق دادند با جناب نفس زکیّه که در مدینه قیام فرمود و هزاران تن و از جمله فرزندان حضرت صادق÷با آن جناب -رِضوانُ الله تَعالی عَلَیه- بیعت کردند وی علیه منصور دوانیقی خروج کرد و شهید شد.

حال مجلسی و نظایر او از ذکر این أخبار چه منظوری دارند و چگونه می‌خواهند این أخبار را با پسر حضرت عسکری÷تطبیق بدهند؟!.

×۲۸- روایت کرده احمد بن مابنداد مجهول از مجهول الحال دیگری به نام احمد بن هلیل او از مجهول دیگر. آیا این‌هم شد روایت؟! لازم است بدانیم أکثر اخبار مجلّدات راجع به مهدی از راویان مجهول الحال است!! و أمّا متن آن: راوی ندانسته از کدام امام پرسیده آیا حضرت صادق یا حضرت باقر؟ به هر حال سؤال کرده است آیا أولوا الأمری به نابالغ هم می‌رسد؟ او جواب داده به زودی خواهد شد. آیا این راویان توقّع دارند هر نابالغی می‌تواند قیام کند به نام مهدی؟ آیا این أخبار جُز اینکه زمینه ساز حکومت نابالغان و أفراد کم تجربه درمیان عوام شود و عوام پذیرای حکومت أفراد نادان و سفّاکی از قبیل اسماعیل قزلباش و نظایر او شوند، فائده دیگری هم دارد؟ در این مورد ضرور است که مراجعه شود به کتاب «عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول» (ص ۶۱۶ تا ۶۲۵).

×۳۰- مجهولی به نام احمد بن مابندار از مهملی به نام احمد بن هلیل و او از مجهولی به نام اسحاق بن صباح و او مطلب لَغوی از حضرت رضا÷نقل کرده که شأن حضرت رضا أجلّ از آن است که فرموده باشد این امر به زودی می‌رسد به کسی که دارای حمل باشد: (إنَّ هذا سَیُفضَى إلى مَن یَكُونُ لَهُ الحَملُ) آیا دیگران را در خردسالی در بغل نمی‌گیرند؟! این‌هم شد جواب؟!.

×۳۱- کشف الغمّه مرفوعاً نقل کرده از حضرت رضا÷که خلف صالح از فرزندان أبی‌محمّد الحسن بن علی است. این خبر چند اشکال دارد: اولاً که مرفوع است! ثانیاً می‌گوید از فرزندان أبی‌محمّد است به صورت جمع، با اینکه قطعاً ابومحمّد فرزندان نداشته است و فقط یک فرزند می‌ماند که اینهمه اختلاف در مورد وی وجود دارد و دلائل عدمش أقوی است.

×۳۲- عدّه‌ای از ضعفا و مجروجین روایت کرده‌اند از منخل ضعیفِ غالی که حضرت باقر÷فرموده: «مهدی فرزند فاطمه مردی است سبزه رو» خواننده تعجّب می‌کند مگر کسی گفته جنّ یا مَلَک یا سرخپوست یا سیاهپوست است که او فرموده سبزه روست!.

×۳۳- این خبر بیشتر موجب فتنه است، زیرا فصول المُهِمَّه گفته مهدی جوانی است چهارشانه خوشرو و موی او ریخته بر شآن‌هاش و دماغ او نازک و پیشانی او بالا و در سال ۲۷۶ در سرداب غائب شد!.

صفاتی که این حدیث شمرده هزاران نفر دارای این صفات‌اند و هر کس می‌تواند این خبر را بهانه کرده و قیام کند!! ثانیاً «فصول الـمهمّة» که مؤلّفش در قرن هفتم می‌زیسته چه حقّ دارد برای ملّت اسلام مهدی تعیین کند؟ ثالثاً این خبر ضدّ آن اخباری است که می‌گوید وقت تولّد غائب شد. معلوم می‌شود این مؤلّفین ضدّ و نقیض را هم أهمّیّت نمی‌دهند. و روایات دیگر می‌گوید در سال ۲۵۵ و یا ۲۶۰ در سرداب غائب شد، یا از وقت تولّد غائب شد، و یا چون خواستند برای حضرت عسکری نماز میّت بخوانند او ظاهر گردید و دو مرتبه غائب شد!!.

[۵۸] ر.ک. «عرض أخبار أصول...» ص ۶۳۱ تا ۶۳۳. [۵۹] در بحار الأنوار با شماره ۲ ذکر شده است و ما نیز ناگزیر از شماره گذاری کتاب مذکور تبعیّت کردیم. [۶۰] در مورد این خبر مطالعه ص ۶۸۷ تا۶۸۹ کتاب «عرض اخبار اصول...» بسیار مفید است. [۶۱] به نظر ما از جمله أحادیث رایات است که از زبان امام باقر÷جعل شده است. ر.ک. کتاب حاضر، صفحه ۱۰۸ (نکته اوّل). [۶۲] ضرور است که مراجعه شود به «عرض اخبار اصول...» ص ۵۰۴. [۶۳] ر.ک. [کتاب حاضر: ص ۹۰، در تاریخ فخری: ص ۲۲۴] نیز آمده است: «از پیغمبر صروایت می‌شد که فرموده بود: اگر از دنیا جُز یک روز باقی نماند خدا آن روز را چندان طولانی خواهد کرد تا مهدی و قائم که نامش مانند نام من و نام پدرش مانند نام پدر من است ظهور کند». امّا امامیّه این روایت را بدون جمله «نام پدرش نام پدر من است» نقل می‌کنند!.