۲۹- باب علامات ظهوره من السّفیانی والدّجّال....
در این باب مجلسی نشانههایی برای ظهور مهدی نوشته و اخبار زیادی جمع نموده است که صرف نظر از نامعتبر بودنشان [۲۳۶]، از أکثر آنها مقصود او حاصل نمیشود. این نشانهها بر چند قسم است:
۱- قسمتی از آنها (از قبیل خبر ۲، ۲۰ و ۲۱ و ۱۷۲ و....) مربوط به بد شدن اوضاع زمانه و خرابی أمور است که همیشه بوده و خواهد بود وحتی در زمان أئمّه نیز بوده مانند اینکه در خبر دوّم رسول خدا صفرموده: «زنان شما بد میشوند و جوانان شما فاسق میشوند و أمر به معروف و نهی از منکر را ترک میکنید عرض شد، یا رسول الله آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: آری و بدتر از این، چگونه خواهید بود هنگامی که أمر به منکر و نهی از معروف کنید؟ عرض شد یا رسولَ الله چنین خواهد شد؟ فرمود: آری و بدتر از این، هنگامی است که معروف را منکر میبینید و منکر را معروف! و یا فرموده: قاریانِ قرآن زیاد ولی عاملانِ به قرآن کم و کشتار زیاد و فقهای هادی کم و فقهای گمراهِ خائن زیاد و شعرا بسیار شده و أمّت قبرها را محلّ عبادت و قرآنها را آراسته و مساجد را زینت کنند و جور و فساد بسیار و منکر آشکار شود و أمّت به آن أمر و از معروف نهی کرده و مردان به مردان به و زنان به زنان اکتفا کنند.. الخ».
این علامات قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده و در دوره صفویّه و یا در زمان ما نیز هست و از آن جمله چون ما مردم را به توحید عبادت و وحدت امّت اسلامی دعوت میکنیم مسؤولین کشور نهی و حتی ما و أمثال ما را زندانی و تبعید میکنند!! بنابراین این ربطی به ظهور مهدی ندارد.
۲- قسم دیگر اخباری است موافق قرآن که میرساند أئمّه علم غیب نداشتند مثلاً در خبر هفتم امام رضا÷أبوحمزه بطائنی را تخطئه کرده و به آیهای از قرآن استشهاد نموده که میفرماید: ﴿ قُلۡ مَا كُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ وَمَآ أَدۡرِي مَا يُفۡعَلُ بِي وَلَا بِكُمۡۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾[الأحقاف: ۹]. «(ای پیامبر) بگو من نوپدیدِ (نو درآمد) پیامبران نیستم (من نیز همچون پیشینیانم) نمیدانم با من و با شما چه خواهند کرد و جُز آنچه به من وحی میشود، پیروی نمیکنم». این خبر اخباری را که میگویند امام با علم غیب از آینده خبر میداده تکذیب میکند.
۳- قسم دیگر، أخبار مجعول مخالف قرآن است مانند خبر أوّل این باب که مجهولی به نام «عبدالله بن سلیمان» که بعد از رسول خدا صبوده [۲۳۷]، مدّعی است که در انجیل خواندم که اوصاف پیغمبر اسلام به عیسی گفته شد و خدا به عیسی فرمود که من تو را بالا میبرم سپس در آخرالزّمان تو را پایین میآورم تا از أمّت این پیغمبر عجائبی ببینی و ایشان را علیه دجّالِ لعین یاری کنی و تو را پایین میآورم تا هنگام نماز با این أمّت نماز بخوانی!!.
این خبر قطعاً مجعول و دروغ است زیرا چنین سخنی در انجیل نیست اگر آیات مذکور در انجیل زمان «عبدالله بن سلیمان» میبود قطعاً أئمّه و سایرین با آن نزد نصاری احتجاج میکردند.
ثانیاً: زنده بودنِ حضرت عیسی÷چنانکه قبلا گفته شده (صفحه ۱۹۶) مخالف قرآن است و هر بشری که قبل از محمّد صبوده، وفات کرده و عیسایی که زنده باشد و در آخرالزّمان به دنیا بازگردد، دروغ است. أمّا خوشبختانه این خبر به امامی منسوب نیست و نمیدانم چرا مجلسی آن را آورده است!.
۴: قسم دیگر أخباری است مخالف قرآن و عقل و علم از قبیل حدیث ۴، ۱۴، ۲۶ و....) مثلاً أخباری که یکی از علائم ظهور را طلوع خورشید از مغرب میداند! در حالیکه قرآن فرموده: ﴿ وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِي لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ ٣٨ وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ كَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِيمِ ٣٩ لَا ٱلشَّمۡسُ يَنۢبَغِي لَهَآ أَن تُدۡرِكَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّيۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَكُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٤٠ ﴾[یس: ۳۸ تا۴۰]. «خورشید (همواره) به سوی قرارگاه خود میرود این تقدیر (و تدبیر خداوند) پیروزمند دانا است. و (جا به جایی) ماه را در منزلهاییاندازه نهادهایم که چونان شاخه خرمای کهن (خمیده و منحنی) باز گردد نه خورشید را سزَد که ماه را دریابد و نه شب پیشی گیرنده روز است و همگی در مداری (معیّن) شناوراند». بنابراین تا قبل از قیامت، به هیچ وجه وضع کنونیِ ماه و خورشید و مسیر معیّن آنها تغییری نمیکند.
در خبر ۴۳ میگوید قبل از قیام قائم در پنجم ماه رمضان کسوف میشود ولی در خبر ۴۱ گفته خسوف در پنجم ماه و کسوف در پانزدهم ماه است و جالب است که راویِ بیسواد برای خورشید نیز خسوف ذکر کرده است! (خسوف الشّمس!) و در خبر ۶۷ میگوید کسوف در نیمه ماه رمضان (چهاردهم یا پانزدهم) و خسوف در آخر ماه است!.
نویسنده گوید در اینجا بیمناسبت نیست روایتی را که شیعه و سنّی در کتب خود نقل کردهاند و مورد قبول فریقین است، بیاوریم: «لَمّا ماتَ اِبراهِیمُبنُ رَسُولِ اللهِ جانكَسَفَتِ الشَّمسُ فَقالَ النّاسُ انكَسَفتِ الشَّمسُ لِفَقدِ ابنِ رَسُولِ اللهِ جفَصَعِدَ رَسُولُ اللهُ جالـمِنبَر فَحَمِدَ اللهَ وَأثنى عَلَیهِ ثُمَّ قالَ: یا أیُّها النّاسُ إنَّ الشَّمسَ وَالقَمَرَ آیتانِ مِن آیاتِ اللهِ یَجرِیانِ بِأمرِهِ مُطِیعانِ لَهُ لایَنكَسِفانِ لِـمَوتِ أحَدٍ وَ لا لِحَیاتِهِ فَإذَا انكَسَفَتا أو واحِدَةٌ مِنهُما فَصَلُّو ثُمَّ نَزَلَ فَصَلّى بِالنّاسِ صَلاةَ الكُسُوفِ» [۲۳۸]. «هنگامیکه فرزند رسول خدا جابراهیم، از دنیا رفت، خورشید گرفت مردم گفتند برای وفات فرزند پیامبر است که خورشید گرفتگی رخ داده است رسول خدا جبر منبر رفت و حمد و ثنای خدا را به جای آورد، سپس فرمود: ای مردم خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای قدرت خدایاند به أمر او جاریاند و فرمانبردار او میباشند نه برای موت کسی میگیرند نه برای حیات کسی. پس هنگامی که خورشید و ماه یا یکی از این دو گرفت نماز (آیات) بخوانید پس از منبر فرود آمده، و با مردم نماز (آیات) به جای آورد». بنابراین اگر به فرض طلوع خورشید از مغرب از علائم قیامت باشد چنانکه در برخی از اخبار آمده، باز هم ارتباطی به مهدی یا غیرمهدی نخواهد داشت زیرا مهدی باید مدّتی قبل از قیامت ظهور کند تا مردم از او منتفع شوند در حالیکه طلوع خورشید از مغرب اگر راست باشد نشانه آغاز به هم ریختگی نظام عالم و ظهور قیامت است! و یا درباره دجّال گفتهاند که چشم او در پیشانی اوست که مشابه افسانههای یونانی است! و یا گفتهاند آتشی نزدیک مسجد محلّه (یا خانههای) «سعد بن همّام» درمیگیرد و همه خانههای بنیامیّه را میسوازند!! در حالیکه قرنهاست که بنیامیّه نابود شدهاند و أثری از محلّه سعد بن همّام نیست ولی مهدی موهوم ظهور نکرده است!.
۵- قسم دیگر أخبار فراوانی است که مبهمگویی کردهاند و نتیجه مفیدی برای ما ندارند مانند اینکه در بسیاری از آنها میگویند بین بنیفلان و بنیفلان؟! حرب است! یا زمان انقضای مُلک بنیفلان؟! و هکذا....، صرف نظر از اینکه رُوات آنها بیاعتباراند، اینگونه مبهمگویی را هر کسی میتواند ببافد ولی این کار شایسته هادی أمّت نیست.
بسیاری از این اخبار امر مجهولی را به مجهول دیگری موکول کرده است مانند اینکه میگوید نشانه قیام مهدی، قیام سفیانی یا قیام یمانی یا قیام حسنی یا خروج دجّال و یا صیحه آسمانی و یا فرورفتن در فلان زمین میباشد و بسیار عجیب است که کسی نپرسیده اصلاً یمانی کیست و چه کاره است یا حسنی کیست؟ و اگر کسی پرسیده جواب واضحی به او ندادهاند!! (مانند حدیث ۳۸) معلوم است که این اخبار مبهم فقط میخواستهاند مردم زمان خود را امیدوار و آماده نگاه دارند و به هیچ وجه قصد هدایت أمّت درمیان نبوده است.
۶- أخباری که بر ضدّ أخبار «کَذَبَ الوَقّاتون»، وقت قیام را معیّن کردهاند!! ولی معلوم شده خبر درست نبوده و قائم ظهور نکرده است!! مانند خبر «علیّ بن مهزیار» (حدیث ۳۰) که میگوید قائم پانزده روز پس از قتل جناب زکیّه ظهور میکند «لَیسَ بَینَ قیامِ قائم آل محمّد وَبینَ قَتلِ النَّفسِ الزَّكیّة إلا خَمسَة عَشَرَ لَیلَةً» أمّا هزار سال گذشته و قائم قیام نکرده است!! در اینگونه اخبار باگفتن «إن شاء الله» و «ما شاء الله» راه فرار را باز گذاشتهاند!! مثلاً در خبر هشتم میگوید اوّلین علامات فرج سال ۱۹۵ هجری است و در سال ۱۹۶ عرب عنان (مشقّت) را از گردن برمیدارد و سال ۱۹۷ سال نابودی است؟! و سال ۱۹۸ سال جلای وطن است و إن شاء الله سال ۱۹۹ خداوند بلا را برمیدارد و در سال ۲۰۰ خدا هرچه بخواهد میکند! میگوییم خدا در همه سالها هرچه بخواهد میکند. در عین حال در همین خبر امام از جواب واضح و صریح به بعضی از سؤالات طفره رفته و گفته صلاح نیست به شما بگویم!! معلوم میشود این اخبار جعلی است و چه بسا خدا خواسته کسانی را که مدّعی علم غیب برای أئمّه بودهاند، رسوا سازد. و یا در خبر ۱۱۲ میگوید مهدی با عمامه و اسب رسول خدا صظهور میکند!! در حالیکه قرنهاست اسب رسول خدا صمرده است. شاید اینها به رجعتِ است نیز قائلاند!! پارچه عمامه نیز در طول هزار سال میپوسد و از بین میرود.
مخفی نماند که چون مجلسی مزدور شاهان منحرف صفویّه بوده لذا برخی از اخبار را با صفویّه تطبیق داده از جمله خبر ۱۰۴ و ۱۱۶ را ؟! خبر ۱۱۶ میگوید گویا قومی را میبینم که از مشرق خروج کردهاند (در حالیکه که صفویّه از شمال غرب ایران، به داخل کشور نفوذ کردند) و حقّ را طالب هستند به آنان حقّ داده نمیشود تا قیام کنند و حقّ را بگیرند و حقّ را ندهند مگر به صاحب شما!! مجلسی پس از نقل این خبر میگوید ممکن است این خبر اشاره به دولت صفویّه باشد که خدا آن را محکم فرموده و به دولت قائم متّصل فرماید؟! و صفویّه را عَلی رَغمِ آنهمه فساد و شرابخوری و لواط و جنایات فجیع و کشتار علما یا فراری دادن آنها طالب حقّ پنداشته و دعا کرده تا زمان ظهور مهدی باقی بمانند!! خواننده محترم آیا ممکن است حضرت باقر÷منحرفینِ «أهل حقّ» را طالب حق قلمداد کند؟!.
اصولاً به اینگونه أخبار درباره آینده که مدرک متقن شرعی ندارند نمیتوان اعتماد کرد و مانند خبر کسی است که بگوید روزی خواهد آمد که تمام زمین صاف و آسفالت شود و به تمام خانهها لوله گاز کشیده شود و زیر زمین قطارهای زیادی در رفت و آمد خواهند بود و این مسائل حتمی است [۲۳۹]. شما چه دلیلی بر کذب این خبر دارید و چه فرقی است بین إخبار این روایات با خبر فلان طبیب یا دانشمند؟ باید گفت هیچ کدام مدرکی از کتاب آسمانی ندارند و ممکن است برخی واقع شود و برخی واقع نشود أمّا نمیتوان به لحاظ شرعی به آن مقیّد بود. (فتأمّل)
سخن آخر اینکه بسیاری از روایات این باب به قدری مفتضحاند که نیاز به بررسی ندارند متن آنها به وضوح دلالت بر بُطلانشان دارد و در زمان ما نیز خطبای ما آنها را برای جوانان تحصیل کرده بیان نمیکنند! نکته دیگر آنکه «مُعَلَّی بن خُنَیس» که بسیاری از روایات مربوط به نوروز از جعلیّات اوست گقته قائم در نوروز قیام میکند! (حدیث ۱۷۱ این باب و حدیث ۸۴ باب به بعدی). در این باب أخباری هست که به آیاتی از قرآن استشهاد کردهاند که نابجاست و معلوم میشود که رُواتِ بیسواد حدیث را جعل کرده و به امام نسبت دادهاند. از جمله آیه ۸۶ سوره هود که بارها درباره آن توضیح دادهایم. برخی از این أخبار (مانند خبر ۹۶) که میگویند مهدی کتاب جدید؟! میآورد دلالت بر تحریف قرآن دارد ویا میگویند حتّی یک غیرمسلمان باقی نمیگذارد (ولا یستَبقى أحَداً)، چنانکه مکرّر گفتهایم مخالف قرآن است و همین برای اثباب بُطلان روایت کافی است. صرف نظر از اینکه رُوات آن از قبیل «ابن البطائنی» نیز بیاعتباراند. خبر۹۰ نیز از «عُمَر بن سعد» فرمانده سپاه قائلینِ امام حسین÷است که آن حضرت را امامِ منصوبِ مِن عِندِ الله نمیدانست تا چه رسد به فرزند نهم او؟!!.
چنانکه گفتیم در برخی از روایات این باب به آیاتی از قرآن استشهاد شده که کاملاً نامربوط است [۲۴۰]و ذیلاً برخی از آیات را به نظر خوانندگان میرسانیم:
×۱- ﴿ وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن يُنَزِّلَ ءَايَةٗ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٧ ﴾[الأنعام: ۳۷]. «و (مشرکین) گفتند چرا نشانه (و معجزهای) از پروردگارش بر او نازل نمیشود؟ (ای پیامبر) بگو: بیگمان خداوند تواناست که نشآنهای فروفرستد ولی بیشترینشان (حکمت عدل نزول آیات دلخواهشان را) نمیدانند». چون مشرکین مکّه درخواستهای بیجا و لجوجانه داشتند از قبیل نزول فرشته [الأنعام: ۸-۹] صرف نظر از نزول قرآن که خود معجزه است خداوند فرموده: اوّلاً اگر فرشته نازل کنیم مجال و مهلتی برای ایمان آوردنِ اختیاری مشرکین باقی نمیماند و مستحقّ عذاب میشوند. ثانیاً اگر فرشته را به صورت مرئی نازل کنیم او به صورت انسانی خواهد شد که در نتیجه کُفّار از بهانهجویی خود دست برنمیدارند (به تفسیر تبیان شیخ طوسی و «مفاتیح الغیب» فخررازی مراجعه شود) خصوصاً که این خواسته را نیز لجوجانه میگفتند و قصد ایمان آوری نداشتند و اصولاً آیات إلهی را استهزاء کرده و یا میگفتند معجزه نیست بلکه جادوست!! [الصّافّات: ۱۳تا۱۵ و یس: ۴۶، الأعراف: ۱۳۲و ۱۴۶ و الأنعام: ۴ و ۲۵ و...].
علیّ بن ابراهیم أحمق درباره چنین آیه واضحی، ازقول «أبیالجارود» بیاعتبار (خبر۴) میگوید منظور از «آیت» دابّه الأرض و دجّال و نزول مجدّد عیسی و طلوع خورشید از مغرب است!! با توجّه به اینکه سوره أنعام مکّی است آیا معقول است که مشرکین مکّه به پیامبر بگویند چرا معجزهای بر تو نازل نمیشود و آنحضرت جواب دهد صبر کنید تا دجّال بیاید و خورشید از مغرب طلوع کند؟!.
×۲- ﴿ إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢٤ ﴾[یونس: ۲۴]. «به راستی که مثال زندگی پستتر (زندگی این جهانی) همانند آبی است که از آسمانش فرو فرستادهایم و رُستنیهای زمین از آنچه مردمان وچار پایان میخورند با آن در آمیخت (و رویید) تا اینکه زمین آراستگیِ خویش را فرایافت و زیبایی و زینتهایش آشکار شد و أهل آن (زمین) پنداشتند که خود بر آن توانایی (بهرهمندی) دارند (در این هنگام) فرمان ما به شب یا به روز فرا رسید و چنان آن را دِرَوید که گویی دیروز هیچ نبوده است. بدین سان آیات (خویش) را برای گروهی که میاندیشند به تفصیل بیان میکنیم». خدای متعال حیاتِ بیثبات و ناپایدارِ دُنیوی را تشبیه فرموده به زمینی سرسبز و پُرمحصول که ناگاه بلایی بر آن نازل شود و چیزی از محصول دلکش آن باقی نگذارد بنابراین نمیتوان به زندگی دنیوی اعتماد و دلگرمی داشت در حالیکه خدا مردم را به سرای أبدی آخرت دعوت میکند که حیاتی پایدار و قابل اعتماد است.
أمّا مجلسی از قول حضرت باقر و «محمّد بن حنفیّه» (خبر ۹ باب التّمحیص والنّهی عن التّوقیت و باب علامات ظهوره و خبر ۱۲۷ و ۱۶۱) آورده که منظور بنیعبّاساند که به سلطنت میرسند و صیحهای ایشان را میگیرد و جمعیّتشان را از بین میبرد!! (بعید نیست که از اخبار جعلی کیسانیّه باشد) ملاحظه کنید که چگونه با آیات إلهی بازی کردهاند!!.
×۳- ﴿ قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُهُۥ بَيَٰتًا أَوۡ نَهَارٗا مَّاذَا يَسۡتَعۡجِلُ مِنۡهُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٠ ﴾[یونس: ۵۰]. «(ای پیامبر) بگو مرا پاسخ گویید اگر عذاب او (= خداوند) به شب یا به روز شما را فراز آید (چه خواهید کرد) بزهکاران چه چیز را به شتاب از او (= خداوند) میخواهند؟! (آیا عقلاء عذاب را به شتاب میخواهند؟)» با توجّه به مکّی بودن سوره یونس چون مشرکین مکّه میگفتند اگر راست میگویید این وعده عذاب چه وقتی است؟ خدا میفرماید آیا اگر عذاب آشکار شود به آن ایمان میآورید که طبعاً بیفائده است و پیش از آشکار شدنش نیز منکرانه و از راه استهزاء به شتاب آن را طلب میکنید در حالیکه شتاب کردن برای عذاب عاقلانه نیست ولی بدانید که وقت آن پیش و پس نخواهد شد. (به سوره یونس آیات ۴۴ تا ۵۷ مراجعه شود).
أمّا بنابه نقل مجلسی (خبر ۱۰) علیّ بن ابراهیمِ أحمق از قول أبیالجارودِ بیاعتبار میگوید که منظور عذاب مسلمانانِ فاسقِ آخرالزّمان است!! آیا مجرمین مکّه برای قیام قائم و عذابهای زمان او استعجال میکردند؟! ثانیاً مسلمانان مکّه که استعجال نمیکردند، أمّا حدیث، جاهلانه آیه را مورد أهل قبله دانسته است!! دیگر آنکه این حدیث چه ربطی به علامات ظهور مهدی دارد؟!.
×۴- ﴿ وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ﴾[البقره: ۱۵۵]. «و البتّه هرآینه شما را به مقداری از ترس و گرسنگی و کاهش مالها و (آسیب) جآنها و (کمبودِ) محصولات میآزماییم و شکیبایان را نوید ده» در آیه فوق خطاب «کُم» شامل همه مؤمنین و عامّ است زیرا قرآن فرموده خدا همه مؤمنین را امتحان و آزمایش خواهد کرد و به هیچ وجه دلالت بر زمانی خاصّ ندارد. (فلاتجاهل).
أمّا مجلسی (خبر ۲۸ و ۹۳ و ۹۴) از قول صُعفاء میگوید منظور خوف از ملوک بنیفلان؟! است و گرسنگی قبل از خروج مهدی است و خوف پس از قیام اوست!.
×۵- ﴿......فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ أَيۡنَ مَا تَكُونُواْ يَأۡتِ بِكُمُ ٱللَّهُ جَمِيعًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ﴾ [البقره: ۱۴۸]. «پس به نیکیها پیشی جویید، هرجا که باشید خدا همه شما را (به روز ستاخیز) فراهم میآورَد که همانا خدا بر هرچیز بسیار تواناست». این آیه در سیاق آیات مربوط به قبله است و میفرماید درمورد قبله مجادله و منازعه نکنید بلکه در أفعال و أعمال خیر از یکدیگر سبقت بجویید که خدا در قیامت شما را گرد آورده و درباره شما داوری میکند. أمّا مجلسی (خبر ۱۰۵) به نقل از کتاب خرافی غیبت نُعمانی از قول ضعفایی که به حضرت باقر العلوم÷افترا بستهاند میگوید که امام فرموده منظور آن است که خدا سیصد وسیزده یار مهدی را بدون وعده قبلی پیرامون او گرد میآورَد! [۲۴۱]راوی جاهل توجّه نداشته که أفعال و ضمایر آیه، همگی مخاطب و خطاب به معاصرین پیغمبر است نه به افراد ناموجودِ زمان مهدی!! باید گفت: ألا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الكاذِبِینَ.
آیه دیگر چنین است: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ ءَامِنُواْ بِمَا نَزَّلۡنَا مُصَدِّقٗا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبۡلِ أَن نَّطۡمِسَ وُجُوهٗا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰٓ أَدۡبَارِهَآ أَوۡ نَلۡعَنَهُمۡ كَمَا لَعَنَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلسَّبۡتِۚ وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولًا ٤٧ ﴾[النّساء: ۴۷]. «ای کسانیکه شما را کتاب (آسمانی) داده شد، بدانچه فرو فرستادیم که تصدیقکننده آن چیزی است که با شماست، ایمان آورید پیش از آنکه چهرههایی را محو (و مسخ) نموده و آنها را واپس گردانیم و یا آنان را همانند أصحاب شنبه لعنت کنیم و (بدانید که) فرمان خداوند انجام پذیر است». این آیه خطاب به أهل کتاب – خصوصاً یهود – است (به آیات قبل و بعد آن مراجعه شود یعنی از آیه ۴۴ تا ۵۴).
أمّا مجلسی (خبر ۱۰۵) به نقل از کتاب خرافی «غیبت نُعمانی» از قول ضعفایی که به حضرت باقر افترا بستهاند، میگوید: امام فرموده این آیه درباره سپاه سفیانی نازل شده است!! حال به چه دلیل، معلوم نیست!.
×۶- ﴿......إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ ﴾[البقره: ۲۲۲]. «همانا خداوند توبه کنندگان را دوست میدارد و پاکیزگان را (نیز) دوست میدارد». خواننده محترم تقاضا دارم صورت کامل این آیه شریفه را در قرآن مطالعه کن و آنگاه به این حدیثِ مرفوع و بیاعتبار (خبر ۱۶۷) مراجعه کن که از قول امیر المؤمنین÷میگوید منظور از توّابین لشکر یمانی و خراسانی و نظایر ایشان از آلمحمّد صاست!! شما را به خدا ملاحظه کنید چگونه جاعلینِ روایت از قول علی÷با قرآن بازی کردهاند!.
×۷- ﴿ مَّا كَانَ ٱللَّهُ لِيَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَيۡهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ ٱلۡخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ...﴾[آل عمران: ۱۷۹]. «و خداوند نه بر آن است که مؤمنان را بر این حال که شما برآنید، رها سازد (بلکه میخواهد) تا پلید را از ناپاک مشخّص و جدا سازد». آیه مذکور مربوط به غزوه «اُحُد» است و میفرماید خدا مؤمنین -از جمله شما أصحاب پیامبر- را به حال خود نمیگذارد بلکه آنان را با موقعیّتها و حوادث گوناگون -از جمله جنگ- میآزماید تا مؤمنینِ حقیقی از مدّعیانِ ایمان ممتاز و معلوم شوند. أمّا مجلسی (خبر ۸۶) از قول «عیّاشیِ» خرافی میگوید امام صادق÷فرموده یک منادی از آسمان ندا میکند که ای أهل حقّ جدا شوید و ای أهل باطل جدا شوید و آنها از هم جدا میشوند!! باید گفت این معنی خلاف آیه است که فرموده مؤمنین با آزمایش از هم جدا میشوند نه با ندای آسمانی و آیه مربوط به همه مؤمنین است نه فقط مردم زمان مهدی!! أفلاتعقلون؟.
×۸- ﴿ فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡۖ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشۡهَدِ يَوۡمٍ عَظِيمٍ ٣٧ ﴾[مریم: ۳۷]. «پس آن گروهها درمیان خود اختلاف کردند پس وای بر کسانی که (بر حقیقتی که گفته شد) کفر روزیدند از دیدار در روزی بزرگ». خداوند در آیات ۱۶ تا ۴۰ این سوره مبارکه مکّی سرگذشت حضرت مریم و حضرت عیسیإ را بیان فرموده و سر انجام بیان فرموده که فِرَقِ مختلف نصاری درباره حضرت عیسی با یکدیگر اختلاف کردند. خلاصه کلام آنکه جمیع مفسّرین آیات منظور را درباره حضرت عیسی و مادرش دانستهاند أمّا مجلسی روایت کرده (خبر ۸۷ و ۹۵) که امام باقر÷فرموده این آیه درباره مردی از أهالی دمشق از طائفه «بنی ذنب الحمار» است که او و همراهانش قبل از ظهور مهدی کشته میشوند!! و از أمیر المؤمنین÷روایت کرده که مقصود از اختلاف در آیه فوق اختلاف أهالی شام با دارندگان پرچم سیاه از خراسان است!!.
×۹- ﴿ سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ...﴾[فُصِّلت: ۵۳]. «بزودی نشانههای خویش را در اطراف (جهان) و در جآنهایشان (در برون و درون) به ایشان بنماییم تا برایشان آشکار شود که همانا آن حقّ است».یعنی با مرور زمان حقّانیّت قرآن آشکارتر میشود. امّا مجلسی (خبر ۸۳ و ۱۱۰) روایت کرده که منظور ظهور مهدی و حقّ بودن اوست! آیا معقول است خدا به مشرکین مکّه بگوید که بزودی حقّ بودن مهدی را به ایشان مینماییم!!.
×۱۰- ﴿ إِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ ٤ ﴾[الشعراء: ۴]. «اگر بخواهیم از آسمان نشانه (و معجزهای) بر آنان فرو فرستیم که گردنهایشان بر آن به فروتنی (فرود) آید». این آیه مکّی است و خطاب به کُفّار است و ربطی به مهدی ندارد امّا مجلسی (خبر ۸۴ و خبر ۱۲ باب «یوم خروجه وما یحدث عنده») روایت کرده که خدا این آیه را در زمان سُفیانی درباره بنیامیّه و پیروانشان تحقّق میبخشد!!. در حالیکه بنیاُمیّه قرنهاست نابوده شدهاند و خبری از سُفیانی و ظهور مهدی نیست [۲۴۲]!! تِلكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ.ماده نمونه از أحادیثی که رُواتِ جاعل جاهل آیات قرآن را ملعبه مقاصد خود ساختهاند آوردیم و باهمین مقدار که گفتهایم خواننده خود میتواند دروغگویی رُوات، درباره سایر آیات را دریابد.
[۲۳۶] چنانکه بارها گفتهایم از هزار صفر، هیچ عددی حاصل نمیشود. [۲۳۷] انجیل در زمان رسول خدا صتحریف شده بدین ترتیب آنها منکرِ مذکور بودنِ رسول خدا صدر انجیل شدند. [۲۳۸] وسائل الشیعة: ج ۵، ص ۱۴۳ و ۱۴۴. [۲۳۹] مشابه اِخبار نویسنده فرانسوی «ژول ورن» از اوضاع آینده. [۲۴۰] صرف نظر از اینکه پارهای از روایات مربوط به علائم ظهور نیست و مجلسی بدون مناسبت آنها را در این باب آورده است. [۲۴۱] به خبر ۱۰ و ۲۱ و ۲۶ و ۳۷ و ۷۸ باب بعدی نیز مراجعه شود. [۲۴۲] ر.ک. کتاب حاضر، ص۱۴۲. در خبر ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۴۰ و ۴۱ و ۷۴ جلد ۵۲ «بحار» باب «یوم خروجه وما یحدث عنده» به این آیه استشهاد شده است!!.