۲۷- باب مَنِ ادَّعَی الرُّویةَ فی الغیبة الکُبری....
مجلسی این باب را با توقیعی که در صفحه ۲۴۶ کتاب حاضر آرودهایم، شروع کرده که همه علمای شیعه آن را قبول دارند. در نتیجه ذکر کسانی که در زمان غیبت کُبری مدّعی رؤیت شدهاند، معنی ندارد. لذا مجلسی در این باب فقط اخباری را ذکر کرده که مهدی میان مردم میآید و مردم را میبیند ولی مردم نمیدانند که او مهدی است! در این باب بیست و یک خبر ذکر شده از رُواتی کذّاب و جعّال و غالی و یا واقفی و یک روایت صحیح در آنها دیده نمیشود. مضمون روایات نیز مردود است. مثلاً در حدیث سوّم میگوید خضر از آب حیات آشامید و تا نفخ صور نمیمیرد که افسآنهای عوامانه است و چنانکه گفتیم حیات جاودانیِ خِضر با قرآن و أحادیث معتبر موافق نیست. (ص۱۹۶).
در حدیث پنجم ضعفا گفتهاند که حتی أولاد مهدی نمیدانند او کجا است؟ میپرسیم از کجا دانستهاید که او ازدواج کرده ثانیاً چرا اولادش ندانند او کجاست آیا ممکن است اولادش جای او را برای دشمنان افشا کنند؟!.
حدیث ششم میگوید مهدی عزلت گزیده ولی سی نفر با او ملازماند که احساس تنهایی نکند و منزل او در مدینه است. در حالیکه در اخبار دیگر [بحار: ج۵۲، ص ۳۴] میگویند با پدرش حضرت عسکری عهد کرده که در بیابآنها و مکآنهای دور از دسترس مسکن گزیند! دیگر اینکه شما میگویید او درمیان مردم است و ایشان را میبیند پس چرا برای اینکه او احساس تنهایی نکند دائماً سی نفر ملازم او میباشند؟!! أمّا حدیث هفتم ضدّ خبر ششم است و میگوید منزل و مأوای مهدی کوهستان رَضوَی است (مشابهِ آنکه مریدان محمّد بن حنیفیّه گفتهاند) أمّا جالب است که میگوید کوه رضوی از جبال فارس بوده که ما أئمّه را دوست میداشته؟! لذا خدا او را به سوی ما، بین مکّه و مدینه منتقل کرده است!!! (قابل توجّه علمای زمین شناسی: معلوم میشود درمیان کوهها هم شیعه و سنی هست؟!) ملاحظه کنید که چرا خرافاتی را به عنوان معارف أهل بیت برای عوام گرد آوردهاند؟!.
بیشتر أحادیث این باب میگویند مهدی دو غیبت دارد که ذکر یکایک آنها تضییع عمر است. حدیث بیست ویکم از علیّ بن أبیحمزه بطائنیِ واقفیِ عوامفریب است که به حضرت صادق÷افترا بسته که فرموده: مهدی خآنهای دارد به نام «بَیتُ الحَمد» که در آن چراغی است که از روز تولّدش تا روز قیامش خاموش نمیشود!! حال جای سؤال است که این چه فضیلتی است که چراغ خآنهاش مانند آتش آتشکده زرتشتیان خاموش نمیشود؟ چرا باید روزهای روشن و آفتابی چراغ خآنهاش بیفائده روشن باشد؟ چگونه چراغ خانۀ رسولان إلهی خاموش میشد ولی خانه مهدی چنین نیست آیا میخواهید بگویید از انبیاء بالاتر است؟ به علاوه اینکه روزها با وجود خورشید احتیاجی به چراغ نیست و شبها هم که او میخوابد روشن بودنِ چراغ دلیل ندارد و روشن بودن بیوجه چراغ اسراف است مگر مهدی شما نمیداند که فرموده: ﴿......وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ﴾[الأعراف: ۳۱]. «إسراف مکنید که همانا او (= خداوند) مسرفان را دوست نمیدارد».خرافات این باب با این خبر تمام میشود!.