بررسی علمی در احادیث مهدی

فهرست کتاب

فصل چهارم: آنچه در روایات درباره بعد از مرگ مهدی آورده‌اند

فصل چهارم: آنچه در روایات درباره بعد از مرگ مهدی آورده‌اند

در صفحه ۱۲۳۸ کتاب «مهدی موعود» آمده است که شیخ مفید در «ارشاد» می‌گوید: «بعد از دولت قائم آل محمّد دولتی نخواهد بود.... غالب روایات می‌گوید: مهدی چهل روز پیش از قیامت می‌میرد و در آن چهل روز هرج و مرج خواهد شد و علامت بیرون آمدن از قبر و رستاخیز برای حساب و پاداش اعمال آشکار خواهد شد».

توضیح: از این گفته شیخ مفید که مستند به روایات بوده به دست می‌آید که بعد از مهدی دولتی نخواهد بود و چهل روز بعد از مرگ او قیامت برپا خواهد شد.

أمّا در کتاب «مهدی موعود» همچنین آمده است که صدوق در إکمال الدّین از ابوبصیر روایت می‌کند که گفت به حضرت صادق÷عرض کردم: یَا بنَ رَسولِ الله از پدرت شنیدم می‌فرمود: بعد از قائم دوازده مهدی خواهد بود، حضرت صادق فرمود: پدرم فرموده دوازده مهدی و نفرموده دوازده امام، آن‌ها مردمی از شیعیان ما هستند که مردم را دعوت به دوستی و شناسایی ما می‌کنند.

توضیح: از این روایت که برخلاف روایت قبلی است به دست می‌آید که بعد از مهدی دوازده مهدی خواهد بود که از مبلّغین عادی شیعه هستند که ممکن است حتی سیّد هاشمی نباشند.

أمّا کتاب مذکور از غیبت شیخ طوسی از ابوحمزه ثمالی روایت می‌کند که حضرت صادق÷ضمن حدیثی طولانی فرمود: ای ابوبصیر ما را بعد از مهدی یازده مهدی خواهد بود که همه از أولاد حسین می‌باشند!!.

توضیح: این روایت که برخلاف روایت قبلی است و نشان می‌دهد که بعد از مهدی یازده مهدی همگی سیّد هاشمی خواهند بود. و همچنین برخلاف روایت أوّل است که در آن گفته شده است بعد از مهدی، مهدیِ دیگری وجود ندارد و هرج و مرج می‌شود و چهل روزبعد از او قیامت برپا می‌شود!.

در کتاب مهدی موعود آورده‌اند: «عیّاشی در تفسیر خود از جابر بن یزید جُعفی روایت نمود که گفت: شنیدم حضرت باقر÷می‌فرمود: به خدا قسم مردی از ما أهل بیت بعد از مرگ مهدی سیصد و نه سال سلطنت می‌کند. عرض کردم این چه موقع خواهد بود؟ فرمود: بعد از مرگ قائم است. عرض کردم قائم در عالم چقدر می‌ماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قیام تا هنگام مرگش. عرض کردم: آیا بعد از مرگ قائم هرج و مرج می‌شود؟ فرمود: آری پنجاه سال! آنگاه امامِ منتصر به دنیا باز می‌گردد برای خونخواهی خود و یارانش. وی بی‌دینان را به قتل می‌رساند و به اسارت می‌برد تا جایی که می‌گویند اگر این شخص از دودمان پیغمبران بود اینهمه مردم را به قتل نمی‌رساند!! طبقات مردم از سفید و سیاه چنان در اطراف او اجتماع کنند که از کثرت و فشار مردم ناگزیر شود، پناه به حرم خدا ببرد. وقتی گرفتاری وی شدّت پیدا کرد و امام منتصر وفات یافت امام سفّاح به دنیا باز می‌گردد در حالیکه از امام منتصر غضبناک است. پس تمام دشمنان ستمگر ما را می‌کشد و تمام ز مین را مالک می‌شود و خداوند کار او را اصلاح می‌گرداند و سیصد و نه سال سلطنت می‌کند آنگاه امام باقر÷فرمود: ای جابر می‌دانی امامِ منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین و سفّاح أمیرالمؤمنین -صلوات اللهِ علیه- است!!.

توضیح: این روایت نیز برخلاف روایات قبلی است. در ابتدای این روایت از قول امام باقر÷به دروغ نقل کرده که او به خدا قسم خورده که مخاطب باور کند که این روایت صحیح است و در خبر «مُفَضَّل بن عُمَر» که برخلاف این روایت می‌باشد به دروغ نقل کرده که امام صادق÷به خدا قسم یاد نموده که آن روایت (خبر مُفضّل بن عُمر) را صحیح بنمایاند، در حالی‌که این روایات همه برخلاف یکدیگر و برخلاف قرآن و عقل می‌باشند.

در همین کتاب روایت دیگری آورده است که شیخ طوسی در کتاب «غیبت» از جعفر بن محمّد مصری و او از عمویش حسین بن علی از پدرش روایت می‌کند که حضرت صادق÷از پدران بزرگوارش روایت کرده که أمیرالمؤمنین فرمود پیغمبر در شب رحلتش به من فرمود: یا أبَا الحَسَن، صحیفه و دواتی بیاور سپس پیغمبر وصیّت خود را املا فرمود تا به اینجا رسید... ای علی بعد از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آن‌ها دوازده مهدی می‌باشند!! ای علی تو نخستینِ آن دوازده امامی – سپس یک یک أئمه را نام برد تا اینکه فرمود: حسن (عسکری) هم این صحیفه را به فرزندش م ح م د که از ما آل‌محمّد است تسلیم کند! این‌ها دوازده امام هستند. بعد از مهدی موعود دوازده مهدی دیگر خواهد بود چون او وفات کرد آن را تسلیم کند به مهدی اوّل که دارای سه نام است یک نام من و یک نام مانند نام پدرم عَبدالله و أحمد اسمِ سوّمِ مهدی است و او نخستین مؤمن است؟!.

توضیح: این روایت با باور کسانی که می‌گویند بعد از مهدی قیامت می‌شود، مغایر است! در قرآن نیز نه تنها نام أئمّه نیامده است بلکه حتّی ایمان به امامتِ غیراز نبوّت نیز ذکر نشده است. در قرآن کریم ذکری از ایمان به افرادی به نام ائمّه و یا امامت، وجود ندارد و اگر خداوند دوازده نفر را از جانب خود بعد از پیامبر برای ارشاد و امامت مردم معیّن کرده بود یقیناً نامشان را در قرآن ذکر می‌فرمود و یا حدّأقل ایمان به امامت را در کنار ایمان به نبوّت ذکر می‌فرمود. حال زیبنده است که آیه‌ای از قرآن را ذکر نماییم: ﴿ لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَٱلسَّآئِلِينَ وَفِي ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلۡمُوفُونَ بِعَهۡدِهِمۡ إِذَا عَٰهَدُواْۖ وَٱلصَّٰبِرِينَ فِي ٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَحِينَ ٱلۡبَأۡسِۗ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ١٧٧[البقرة: ۱۷۷]. «نیکی آن نیست که روی خود را به جانب مشرق و مغرب متوجّه گردانید و لیکن نیکی و نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و ملائکه و این کتاب و پیامبران ایمان آورَد و مال را به رغم دوست داشتنش به خویشان و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان و خواهندگان و در راه آزادی بردگان بدهد و نماز را برپا دارد و زکات بهد و به عهد و پیمان خود گاهِ بستنِ پیمان وفا کند و در سختیها و فقر و مرض و هنگام جهاد صابر باشند ایشان‌اند راستگویان و ایشآن‌همان پرهیزکاران‌‌اند».

چنانکه گفته شد هنگامی که خداوند صفات نیکان و متّقیان را برمی‌شمارد مشاهده می‌نماییم که أثری از ذکر ایمان متّقین به أئمّه وجود ندارد بلکه طبق این آیه و آیات دیگر متّقین باید به خدا و ملائکه و روز قیامت و کُتُبِ آسمانی و پیامبران ایمان داشته باشند. و همچنین در قرآن مشاهده می‌نماییم که می‌فرماید: ﴿ ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨٥ [البقرة: ۲۸۵]. «این پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد و مؤمنین هریک به خدا و فرشتگانِ او و کتاب‌های او و رسولان او ایمان دارد [و می‌گویند] ما فرقی میان هیچ یک از رسولان او نگذاریم و گویند شنیدیم و اطاعت کردیم پروردگارا آمرزش تو را [می‌جوییم] و بازگشت به سوی توست».

از این آیه نیز به دست می‌آید که تمام مؤمنین به پنج چیز که عبارت است از ایمان به خدا و ملائکه و کتب آسمانی و پیامبران و روز قیامت، ایمان دارند. حال ممکن است سؤال شود که در این آیه ایمان به چهار چیز گفته شده است (خدا و ملائکه و کتب آسمانی و پیامبران) و ایمان به روز قیامت گفته نشده است. می‌گوییم در آخر آیه که مؤمنان می‌گویند: ﴿ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ «پروردگارا به سوی توست بازگشت». می‌رساند که مؤمنان به روز قیامت و بازگشت به سوی خدا ایمان دارند.

آیات دیگری در قرآن است که هرکس به این پنج چیز کافر باشد در گمراهی می‌باشد، خداوند می‌فرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١٣٦ [النّساء: ۱۳۶]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خدا و پیغمبر او و این کتاب که بر رسول خود نازل نموده و آن کتاب که قبلاً نازل نموده ایمان بیاورید و هرکه به خدا و فرشتگان او و کتاب‌های او و رسولانش و روز جزا کافر شود به تحقیق گمراه شده، گمراهی دوری». پس به روشنی معلوم است که ایمان به پنج چیز در قرآن واجب شده است و آن ایمان به خدا و روز قیامت و ملائکه و کتب آسمانی و پیامبران است و در قرآن اصلاً ایمان به أئمّه و یا امامت گفته نشده است و همانگونه که عرض نمودیم اگر أئمّه‌ای از جانب خداوند بعداز حضرت محمد صمنصوب شده بودند حتماً در قرآن گفته می‌شد.

ما نمی‌گوییم آن کسانی‌که شیعیان آن‌ها را أئمّه خود می‌دانند اصلاً وجود نداشته‌اند، وجود داشته‌اند ولی از جانب خدا نبوده‌اند و تنها ۱۲ نفر نبوده‌اند بلکه همانگونه که در این مقاله مشاهده نمودید هر فرقه‌ای امامی برای خود داشته است که دلیلی بر منصوبِ مِن عِندِالله بودنِ آن‌ها نداریم.

پایان

بسم الله الرحمن الرحیم