سرآغاز اختلاف
پیش از آنكه به توضیح «حدیث غدیر» بپردازیم، لازم است ابتدا مقدماتی را بیان كنیم.
عقاید اهل سنت و جماعت از سه اصل تشكیل شده است؛ «توحید»، «نبوت» و «معاد»، اما در مذهب اهل تشیع «عدل» و «امامت» نیز بر این سه اصل افزوده شده و اگر فردی به «امامت» اعتقاد نداشته باشد، او مؤمن كامل به شمار نمیآید. به همین علت است كه اهل تشیع، «ولایت» را ـ كه تعبیری از جنبهی عملی «امامت» میباشد ـ جزو اركان اسلام به شمار میآورند، و آن را در ردیف «نماز، روزه،زكات و حج» قرار داده و حتی «ولایت» را از همه افضل میدانند. كتابهای بینش و معارف اسلامی و كتابهای عقیدتی اهل تشیع گویای این مطلب میباشد [۱].
پس یكی از اختلافهای بزرگ و اساسی «سُنی و شیعه» مسئلهی «امامت» میباشد كه به پندار اهل تشیع، تعیین «امام» بر خداوند سبحان واجب است و این «امامان» تا قیام قیامت تعدادشان مشخص و همان دوازده نفر هستند، كه یازده نفر از آنان آمدهاند و مأموریت خویش را انجام داده و نفر دوازدهم كه «امام مهدی» میباشد فعلاً غایب است، او «امام زمان» و «امام منتظر» میباشد كه فعلاً «ولیَّفقیه» به عنوان نائب، كارش را انجام میدهد.
«در حالیكه از نظر جمهور اهل سنت و جماعت «امامت» جزو «اصول دین» نیست، بلكه حكمی مهم و اساسی از احكام شرعی میباشد. از دیدگاه اهل سنت برای به اجرا در آوردن شریعت اسلامی، یكی از وظایف عموم مسلمانان این است كه از میان خود، فردی را كه اهلیت، صلاحیت و واجد دیگر شرایط «رهبری» باشد، به عنوان رئیس و سرپرست انتخاب كنند، رئیسی كه احكام و قوانین شریعت را به طور فراگیر در جامعه پیاده نماید [۲]این رئیس و سرپرست را «امیرالمؤمنین» و «امام» نیز میگویند، و به قدرت و سلطهی او، «امامت كبری» و «خلافت» گفته میشود.
با توجه به این حكم و هدف «امامت» به عقیدهی اهلسنت، ظاهر بودن و صاحب اقتدار بودن برای امام وقت ضروری است، وگرنه او چگونه میتواند در میان عموم مسلمانان نظام «عدل و انصاف» را پایهریزی كند؟ و چگونه میتواند به صورت فراگیر احكام شریعت را به مرحلهی اجرا درآورد؟
در نقطه مقابل این نظریه، اهل تشیع قرار دارند كه ظاهر بودن و قدرت و سلطه را برای امام، شرط نمیدانند» [۳].
پس فهمیدیم كه بنیاد اختلافات سُنی و شیعه «مسئله امامت» است. نتایجی از این اختلافات اساسی عبارتند از:
* اهل سنت و جماعت معتقدند كه وظیفهی عموم مسلمین است كه از میان خود شخصی را كه اهلیت و صلاحیت داشته باشد به عنوان «امام» تعیین كنند، اما شیعه معتقدند: تعیین «امام» بر خدا واجب است!.
* اهل سنّت قایلاند كه «لا یجب علی الله شیء»؛ یعنی هیچ چیز بر الله تعالی واجب نیست، در حالی كه شیعه قایل به «وجوب علیالله» میباشند! [۴].
* نزد اهل سنت، امام، «منصوص من الله» نیست، اما نزد شیعه، امام «منصوص من الله» است، یعنی از طرف خداوند متعال تعیین میشود!.
* به نظر اهل سنت، «اهلیت و صلاحیت» برای امام ضروری، ولی «عصمت» لازم نمیباشد، اما از دیدگاه شیعه، «امام» همیشه «معصوم» است!.
* از دیدگاه اهل سنت، «امام» باید در جامعه، خود را ظاهر كند تا مردم بتوانند برای رفع مشكلاتشان به او مراجعه نمایند، اما شیعه معتقد است كه امام میتواند خود را از دید دیگران مخفی نگه دارد؛ حتی اگر سالهای سال طول بكشد تا در غاری پنهان بماند!.
* اهل سنت بر این باور است كه بر «امام» لازم است كه صاحب «اقتدار و اختیار» باشد وگرنه چگونه میتواند به مسایل مردم رسیدگی نماید؟ در حالی كه نزد شیعه برای «امام» جایز است كه «بیقدرت وبیاختیار» باشد!.
* اهل سنت معتقد است كه از زمان پیامبر جتا قیامت، تعداد امامان مشخص نیست، با توجه به موقعیت زمانی و مكانی، مسلمانان، امامی برای خود تعیین میكنند و او وظایف «امامت» را انجام میدهد، اما از نظر شیعه، پروردگار متعال از زمان رسولالله جتا قیامت، «دوازده امام» تعیین كرده است كه غیر از اینها كسی دیگر حق امامت ندارد! بنابر همین نظریه، شیعه را «امامیه» و «اثنا عشریه» [۵]میگویند.
* اهل سنت براساس احادیث صریح و اشارات پیامبر اكرم ج، از طرف امت اسلامی چهار امام بر حق را به این ترتیب معرفی میكنند:
امام اول: حضرت ابوبكر صدیق س.
امام دوّم: حضرت عمر فاروق س.
امام سوّم: حضرت عثمان ذیالنورین س.
امام چهارم: حضرت علی مرتضی س.
پس از اینها نیز، سلسلهی «امامت» جریان داشته و تا قیامت ادامه خواهد داشت. و هیچ كدام از امامانی كه انتخاب میشوند، «معصوم» نیستند، البته طبیعتاً برخی «عادل» و بعضی «ظالم» خواهند بود.
* اهل سنت اگرچه كاملاً معترف به اهلیت، صلاحیت و فضایل حضرت علی سمیباشند، اما باز هم امامت ایشان را براساس ترتیب خلافت دانسته؛ و چهارمین خلفای راشدین قرار میدهند، امّا شیعه قایل به امامت بلافصل حضرت علی ساست، یعنی آنان بر این اعتقادند كه حضرت علی سپس از وفات رسول الله سخلیفهی بلافصل میباشد.
* از نظر اهل سنت، خلافت حضرت علی سدر رتبهی خودش قرار گرفته است، لذا صحابه و تابعینی كه (به اجماع امت) با حضرت ابوبكر صدیق س، حضرت عمر فاروق سو حضرت عثمان غنی سبیعت كرده بودند را مقصّر و گناهكار نمیدانند، امّا شیعه خلافت و امامت بلافصل را حق حضرت علی سمیداند كه بیشتر صحابه و تابعین این حق را به ایشان واگذار نكردهاند، بنابراین آنان را كافر و یا فاسق میدانند!!! [۶](نعوذبالله من ذلك).
* اهل سنت معتقدند كه بیعت حضرت علی سبا سه خلیفهی قبل از خودش، و نیز بیعت حضرت حسن سبا خلفای ثلاثه و با حضرت معاویه س، همچنین بیعت نُه امام دیگر با خلفای زمان خویش، به دور از مداهنت، نفاق، بزدلی، كذب و تقیه بوده است، و بیعت این حضرات با آگاهی تمام صورت گرفته، و كاملاً مطابق با احكام شریعت و موافق با مصلحت اُمت بوده، و بر هیچ یک از آن بزرگان هیچگونه اتهامی وارد نمیآید. امّا نزد شیعه بیعت یازده امام با خلفای زمان خویش از صمیم قلب نبوده، بلكه آنان از تقیه (حفاظت) كار گرفته بودند، بنابر همین، «تقیه» را به عنوان یكی از مسایل دین خود میشناسند [۷].
[۱] ر.ک: كتابهای عقیدتی اهل تشیع مانند: تحفةالعوام مقبول، اصول كافی كلینی، كشف الأسرار آیة الله خمینی، حق الیقین در اصول دین مجلسی و... [۲] ر.ک: «شرح عقاید نسفی»، و «الفرق بین الفرَق» امام عبدالقاهر طاهر البغدادی، و دیگر كتابهای عقیدتی. [۳] عقیدهی امامت و حدیث غدیر، ص ۱۱ - ۱۰. [۴] برای آگاهی بیشتر از این مسئله به كتب علم كلام رجوع شود. [۵] از نظر اهل تشیع رسول الله جو حضرت فاطمهی زهراء لنیز به این جمع اضافه شده و همگی را «چهارده معصوم» مینامند. خود شیعیان نیز براساس عقیدهی به ائمه فرقههای مختلفی دارند؛ چراكه همگی تا امام ششم از این دوازده امام را قبول دارند و پس از آن گروهها مختلفاند. برای آگاهی بیشتر به تحفهی اثنا عشریه والملل والنحل شهرستانی ج۱، و غیره مراجعه شود. [۶] حق الیقین محمد باقر مجلسی از ص ۱۵۵ تا ۲۷۸، و دیگر كتابهای عقیدتی اهلتشیع. [۷] عقیده امامت و حدیث غدیر، ص ۱۴-۱۱.