به جاي من ابوبكر را در نماز مقدم كنيد!
رسول خدا جدر مرض وفات كه نمیتوانستند به مسجد بروند، با اصرار عجیبی میخواستند در همهی نمازها ابوبكر سبه جای او مقدم شود؛ به حدّی كه یک وقت كه حضرت ابوبكر سحضور نداشت و مردم حضرت عمر سرا جلو نمودند: فرمودند:
«پس ابوبكر كجاست؛ خداوند و مؤمنان ابا دارند كه كسی دیگر غیر از ابوبكر در نمازمقدم شود» [۱۳۱].
در روایتی دیگر آمده، وقتی آن حضرت دیدند عمر جلوی مردم قرار گرفته با ناراحتی فرمودند:
«نه، نه، جز فرزند ابوقحافه نباید كسی دیگر در نماز جلوی مردم قرار گیرد» [۱۳۲].
عقیده بر این است كه رسول خدا ج، تمام كارها و اقوالش بر مبنای وحی یا به تأیید وحی بوده است؛
﴿ وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤﴾[النجم: ۳-۴].
«و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد! * آنچه مىگويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست!».
طبعاً در مرض وفات نیز، افعال و اوامر آنحضرت جمبین حقیقتی و حامل پیامی بود. تقدیم ابوبكر صدیق سدر نماز كه پس از ایمان بزرگترین ركن دین است و آن حضرت جدر حیات خویش متصدی اقامهی آن به جماعت بود در حقیقت ابلاغ عملی احقیت او به نیابت و خلافت خود بود.
آن حضرت جصریحاً این مطلب را یادآور نشدند تا این تعیین موروثی نگردد و نقش شورا را به هم نزند و حق مردم در انتخاب قیم محفوظ بماند. به هر حال، این پیام بر صحابه شمخفی نماند. چون آنان معنی سخنان و مفهوم كارها و مقصود اشارات رسول خدا جرا به خوبی میدانستند. اصولاً بر مبنای همین شناخت بود كه مراسم انتخاب ابوبكر صدیق سبه عنوان خلیفهی رسول خدا جچند ساعت بیشتر به طول نینجامید.
بر مبنای همین احادیث صریح و صحیح است كه اهل سنّت معتقدند خلافت بلافصل ابوبكر صدیق سهر چند به عبارت منصوص نیست، اما به دلالت و اشاره و اقتضا بلاریب منصوص و ثابت است.
[۱۳۱] سنن ابوداود: السنّة / باب ۱۱ + مستدرک حاكم: ۶۴۱/۳. [۱۳۲] مسند احمد: ۳۲۲/۴ + تمهید ابن عبدالبرّ: ۱۱۹/۹.