حديث ثقلين
حضرت رسول اكرم جدر ابتدای این خطبه، چنین فرمودند:
«أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى فَأُجِيبَ وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ. فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ: وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى» [۵۵]. «هان ای مردم! همانا من هم انسان هستم، و نزدیک است كه پیک پروردگارم (مرگ) به سراغم بیاید و من اجابتش كنم، در میان شما دو چیز گرانبها بر جای میگذارم؛ یكی «كتابالله» است ـ كه در آن هدایت و نور میباشد ـ پس از آن رسول اكرم جمردم را تشویق به چنگ زدن به كتاب الله كردند. سپس فرمودند: دیگری «اهل بیت»ام، دربارهی اهل بیتم، شما را متوجه پروردگار میكنم، خدا را در نظر داشته باشید».
«إِنِّى قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ وَعِتْرَتِى أَهْلُ بَيْتِى أَلاَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ» [۵۶]. «من در میان شما دو چیز گرانقدر كه یكی از دیگری بزرگتر است گذاشتم؛ كتاب الله و خاندانم اهل بیت من، اكنون ببینید پس از من، شما با آنان چگونه رفتار میكنید؟ چراكه این دو از هم جدا نمیشوند تا اینكه در حوض كوثر نزد من بیایند».
حدیث ثقلین و ترجمهی آن تقدیم شد؛ رسولالله جدر این خطبهاش، «ثقلین» یعنی دو چیز گرانبها را ذكر فرمودند و خاطر نشان ساختند كه من دو چیز را گذاشته و میروم، اوّلی «كتابالله»؛ آنگاه توجه مردم را به چنگ زدن به «كتابالله» و عمل بر آن مبذول داشتند و فرمودند: مقام «كتابالله» والاتر از هر چیز دیگری است. پس از بیان فضایل «كتابالله»، از «اهلبیت» نام برده و فرمودند: دربارهی «اهل بیتم» شما را متوجه پروردگار میكنم.
تنها چیزی كه از روایت مسلم معلوم میشود این است كه هدف از ذكر «اهلبیت»، معرفی كردن حقوق «اهلبیت» و خوشرفتاری مردم با آنهاست، به همین خاطر، ایشان (طبق روایت مسلم) دربارهی آنها فرمودند: دربارهی اهل بیتم خدا را یادآوریتان میكنم، امّا روایت نسایی و مسند احمد، آشكارا نشان میدهد كه ذكر «اهلبیت» به عنوان دومین چیز گرانبها از «ثقلین» میباشد. بنابراین، اولی «كتابالله» و دومی «اهلبیت» میباشد.
در اینجا ممكن است در ذهن خوانندهی گرامی، این اشكال پیدا شود كه از آیات بیشمار كتاب الله و از احادیث طیبه، چنین معلوم میشود كه بعد از كتابالله، مقام دوم از آن «سنّت» رسولالله جاست، برای همین است كه در جاهای متعدد با تعبیرات مختلف این مطلب عنوان شده است: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾،﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾﴿وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾و در اینجا پس از «كتابالله»، «اهلبیت» مطرح شده است، پاسخ چیست؟
بدون تردید، گرانبهاترین چیز بعد از «كتابالله»، «سنّت» رسول الله جمیباشد. در این مسئله، جای هیچگونه شكی وجود ندارد. اهل اسلام نیز در اینباره اختلاف نظر ندارند كه مقام دوم پس از كتابالله به چه چیزی اختصاص دارد. منظور از ذكر «اهلبیت» در حدیث «ثقلین»، «سنّت» رسول الله جمیباشد، سخن همین است و بس. برای اینكه «اهلبیت»، عاشقان راستین سنّت نبوی بودند، همینها بودند كه با صدق دل بر آن عمل میكردند. بنابراین، ذكر «اهلبیت» در واقع، قایم مقام ذكر «سنّتنبوی» است.
روایات موطای امام مالک در مستدرک حاكم نیز، این مطلب را تأیید میكنند.
در موطای امام مالک :چنین آمده است:
«مَالِكٍ أَنَّهُ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّةَ نَبِيِّهِ». «به امام مالك، این روایت رسیده است كه رسول الله جفرمودند: من در میان شما دو چیز میگذارم تا زمانی كه به آن چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد؛ «كتابالله» و «سنّت پیامبرش»» [۵۷].
در مستدرک حاكم، روایتی از حضرت ابوهریره سنقل شده كه رسولالله جدر «حجةالوداع» فرمودند:
«إني قد تركت فيكم شيئين: لن تضلوا بعدهما، كتاب الله وسنتي، ولن يتفرقا حتى يردا عليَّ الحوض» [۵۸]. «همانا من در میان شما دو چیز گذاشتهام كه با وجود آن دو، هرگز گمراه نخواهید شد؛ «كتابالله و سنّتام»، و آن دو هرگز از یكدیگر جدا نخواهند شد تا اینكه در حوض كوثر نزد من بیایند».
بسیاری از آیات و احادیث كه در آنها نام «كتاب و سنّت»، با هم ذكر شدهاند و این دو روایت كه نقل كردیم را نمیتوان نادیده گرفت، پس باید قبول كنیم كه ذكر «اهل بیت» در «حدیث ثقلین»، قایم مقام «سنّتنبوی» است. مراد بودن «سنّت نبوی» از «اهلبیت» در اینجا، چنان است كه در حدیثی دیگر، حضرت رسول اكرم جصریحاً حكم داده است كه به سنّت خلفای راشدین شچنگ زنید.
«عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الـمهديين من بَعْدِي تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ» [۵۹]. «بر شماست كه به سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت یافتگان پس از من عمل كنید، بر آن چنگ زنید و با دندان محكم بگیرید».
مقصود اصلی، سنّت رسول الله جاست، آشنایی و شناخت این «سنّت»، از طریق آشنایی با سنّت خلفای راشدین و اهلبیت میسر میگردد و عمل بر سنّت اینان، عمل بر سنت آن حضرت جبه شمار میآید؛ چراكه خلفای راشدین و اهل بیت از میان جمع صحابهی كرام شبه علت دارا بودن امتیازات نمایانی، ملاک و معیاری برای عمل بر سنّت آن حضرت جمیباشند.
به هر حال؛ حضرت رسول اكرم جدر این بخش از خطبهی خود (حدیث ثقلین)، امت را به چنگ زدن به قرآن، تعظیم و بزرگداشت اهل بیت و پیروی از اسوهی حسنهی آنان رهنمود كردند و فضایل اهل بیت را برشمردند.
ترجمهی حدیث ثقلین و آنچه ما در تشریح مفهوم آن گفتیم بسیار واضح است، هر خوانندهی منصف بدون جانبداری (از فرقهای)، با خواندن آن به همین نتیجه خواهد رسید، امّا اهل تشیع معتقدند كه از حدیث ثقلین، مسئلهی امامت و خلافت اهلبیت به ثبوت میرسد. و نتیجه میگیرند كه حق امامت و خلافت، تنها و تنها از آن اهل بیت میباشد. در حالی كه (براساس دیدگاه اهل سنّت) این مفهوم و برداشت نه در حدیث بیان شده و نه میتوان از الفاظ حدیث، آن را به اثبات رسانید. بسیار آشكار است كه در الفاظ حدیث نه ذكری از ائمه به میان آمده و نه از امام و نه از خلافت و امامت، اگر حضرت رسولالله جواقعاً میخواستند اعلام كنند كه خلافت و امامت، فقط و فقط در انحصار «اهلبیت» است، هیچ نیرویی نمیتوانست ایشان را از این كار باز دارد، ولی هدف ایشان نه اعلام این مطلب بود و نه بیان آن. بلكه آنحضرت جمیخواستند به طور واضح امت را به محبّت و اكرام «اهلبیت» متوجه گردانند و همین مطلب را در خطبهی خویش اظهار داشتند، در حالی كه مردم را از خدا میترسانیدند آنان را به محبّت با «اهلبیت» تشویق نمودند. بنابر همین، امت اسلامی، محبّت با «اهل بیت» را جزیی از ایمان و وسیلهی نجات خود میداند.
[۵۵] رواه مسلم. [۵۶] نسایی: ج۵، ص۴۵. مسند احمد: ج۳، ص۱۷ و ۲۶. [۵۷] موطا امام مالک باب النهی عن القول فی القدر، شیخ الحدیث حضرت مولانا محمد زكریا در بحثی بر سند این حدیث و دیگر روایات میفرماید: «قال الزرقانی: بلاغه صحیح كما قال ابن عیینة وقد أخرجه ابن عبدالبر من حدیث كثیر بن عبدالله بن عمرو بن عوف، عن أبیه عن جده، وقال فی التجرید: هذا حدیث محفوظ مشهور عن النبی جعند أهل العلم شهرة یكاد یستغنی بها عن الإسناد، و قد ذكرناه مسنداً فی كتاب التمهید. قلت: و ذكر الحدیث صاحب الـمشكوة عن مالک مرسلاً كما في الـموطأ». [أوجز المسالك: ج ۱۴، ص ۱۰۰]. [۵۸] حاكم در مستدرک از ابن عباس و ابی هریرة آن را روایت كرده است. و ذهبی از ابوهریره و الجامع الصغیر: ۲۴۰/۳ و أوجز المسالك: ۱۰۰/۱۴ و حدیث الثقلین وفقهه از دكتر علی احمد السالوس: ص ۹. [۵۹] ترمذی، ابوداود، ابن ماجه به حواله مشكوة المصابیح، مرقاة المفاتیح ۱ / ۲۴۲.